loading...
راهی برای رسیدن به موفقیت فردی
علی صدیقی بازدید : 93 چهارشنبه 16 آبان 1397 نظرات (2)

این روزها بشر آنچنان درگیر انجام امور روزمره شده است که حتی دستیابی به رویاهایش را نیز از یاد برده و برای رسیدن به آنها حتی تلاش هم نمی کند. اگر فردی شغل تمام وقت و فرزند هم داشته باشد که شرایط سخت تر هم می شود و دیگر حتی فرصت فکر کردن به اهدافی که در سال های جوانی در سر داشته را هم نخواهد داشت.

اما چطور می شود پیشرفت کرد؟ اگر هدفمند زندگی نکنید و روزانه زمانی مشخصی را برای برنامه ریزی آینده و پیشرفت اختصاص ندهید، همه عمر شما در مرتفع کردن درگیری های زندگی تمام خواهد شد و روزی متوجه می شوید که پیر و فرسوده شده اید اما هنوز از زندگی خود لذت نبرده اید؛ اما افسوس که دیگر فرصتی برایتان باقی نمانده است.

اگر می خواهید در زندگی تان برنامه داشته و به کمک آنها به موفقیت برسید، خواندن این هشت عادت روزانه، می تواند کمک زیادی به شما کند. با دیجیاتو همراه باشید.

 

پروفسور هرول هیل می گوید؛ شما فرداهای زیادی پیش روی خود دارید اما روزی فرا خواهد رسید که می بینید، جز انبوهی از دیروزهای توخالی چیزی برایتان باقی نمانده است.

سبک زندگی تان را عوض کرده و هدفمند باشید

این مقاله به شما کمک می کند تا در مورد سبک زندگی تان تجدید نظر کنید. در اینصورت شما راه و روش پیشرفت را فرا گرفته و به راه اصولی باز می گردید.

امروزه متاسفانه زندگی اغلب مردم با مسائل بی اهمیت و غیرضروری عجین شده است و به همین دلیل وقت کافی برای پیشرفت، برنامه ریزی و انجام کارهای مفید را ندارند. در واقع آنها فقط زنده هستند ولی زندگی نمی کنند.

اغلب ما شبیه کره ای هستیم که روی نان های زیادی مالیده شده اما متاسفانه نانی که متعلق به خودمان نیست بلکه از آن دیگران است. تعداد بسیار کمی از مردم روی این مسئله وقت صرف می کنند تا بتوانند مدیریت زندگی شان را در دست بگیرند.

اگر یک نسل به عقب بازگردید مشاهده خواهید کرد که در آن دوران زندگی کردن مطابق خواست دیگران امری فرهنگی و اجتماعی محسوب می شده و اکنون نیز میلیون ها نفر از مردم ترجیح می دهند این روند را ادامه دهند زیرا تنها عادت مشترکی است که در سراسر جهان آموزش داده شده.

با این حال، نوعی آگاهی جمعی در حال شکل گیری است که برپایه آن افراد باور دارند که با تلاش و توجه می توانند تمام لحظات زندگی خود را روی آنچه که می خواهند، بسازند.

در نظر داشته باشید که شما تصمیم گیرنده نهایی سرنوشتتان هستیدو مسئولیت زندگی خود را بر عهده دارید.

شما باید تصمیم بگیرید زیرا اگر سستی کنید، فرد دیگری بجای شما تصمیم خواهد گرفت. البته بخاطر داشته باشید هیچگاه نباید با دودلی تصمیم گرفت.

با دنبال کردن این عادات صبحگاهی می توانید به سرعت روش زندگی خود را تغییر دهید. البته شاید به ظاهر لیست بلند بالایی به نظر برسد اما اگر خلاصه اش کنید، کوتاه و ساده خواهند شد.

  • بیدار شدن
  • به دست آوردن هوشیاری و تمرکز حواس
  • حرکت کردن از جای خود
  • خوردن غذای سالم
  • آماده شدن
  • انگیزه داشتن
  • رویکرد مثبت داشتن به زندگی
  • تلاش برای پیشرفت

بیایید شروع کنیم:

1- بیش تر از هفت ساعت خواب شبانه داشته باشید

 

A man sleeping
 

 

خواب کافی مانند خوردن و آشامیدن آب اهمیت دارد؛ با این حال اکثر مردم به اندازه کافی نمی خوابند و در نتیجه دچار مشکلات فراوانی می شوند. سازمان جهانی خواب (NSF)، طبق یک نظرسنجی اعلام کرده است که حداقل 40 میلیون آمریکایی، از بیش از 70 نوع اختلال مربوط به خواب رنج می برند. گفتنی است 60 درصد از بزرگسالان و 69 درصد از نوجوانان، یک یا چند شب در هفته، بی خوابی را تجربه کرده اند.

علاوه بر این 40 درصد از بزرگسالان در طول ماه با مشکل خواب آلودگی مواجه اند به طوری که فعالیت های روزانه شان را با مشکل جدی رو به رو می کند.

داشتن خواب کافی فواید زیر را دارد:

  • افزایش حافظه
  • افزایش طول عمر
  • کاهش تنش های عصبی
  • افزایش خلاقیت
  • افزایش توجه و تمرکز
  • آب شدن چربی ها و عضله سازی با انجام ورزش
  • کاهش استرس
  • کاهش اعتیاد به مواد محرک کافئین دار
  • کاهش تصادفات رانندگی
  • کاهش ابتلا به افسردگی و...

اگر خواب کافی را در الویت خود قرار ندهید، خواندن ادامه این مقاله کمک زیادی به شما نخواهد کرد. برای کسی اهمیتی ندارد که شما ساعت 5 صبح از خواب بیدار شده باشید در حالیکه آن شب فقط 3 ساعت خوابیده اید؛ به یاد داشته باشید حتی اگر از مواد محرک برای جبران خواب خود استفاده کنید، این اثر پایدار نخواهد بود و در دراز مدت به سلامتی شما آسیب وارد می کند.

2- نماز و مناجات به منظور افزایش روحیه معنوی و هوشیاری

 

prayer-for-traditional-marriage
 

 

حتماً این ضرب المثل را شنیده اید که «شکر نعمت، نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند.» بعد از یک خواب راحت و آسوده، نماز خواندن و مناجات کردن با خداوند می تواند روحیه معنوی شما را مثبت و پرنشاط کرده و مسیر موفقیت تان را هموار کند. نماز و دعا سبب می شوند همواره شکرگزار هر چیزی که دارید، باشید.

شکرگزاری واقعی به این معناست که با ذهنی باز، قدردان نعمت ها باشید. وقتی با ذهنی مثبت به مسائل نگاه کنید، کائنات در تسخیر شما خواهند بود و فرصت ها و امکانات زیادی پیش رویتان قرار می گیرند.

در این حالت مردم مجذوب شما خواهند شد. هرگاه برای آنچه که دارید، سپاسگزار باشید، تعداد بیشتری از مردم خوب و مثبت اندیش جذب شما خواهند شد. به یاد داشته باشید قدردانی یک عادت مسری است.

شاید بتوان گفت شکرگزاری مهمترین کلید موفقیت است و به همین دلیل به عنوان مادر تمام فضایل اخلاقی لقب گرفته. اگر شما روز خود را با نماز، نیایش و شکرگزاری از خداوند آغاز کنید، همواره آرامش داشته و می توانید از فرصت هایی که جهان پیرامونتان به شما پیشنهاد می دهد، نهایت استفاده را ببرید.

3- فعالیت های بدنی سخت داشته باشید

 

41067658-cf66-4048-9d13-8398d97ac7bc
 

 

به گفته مرکز بهداشت جهانی و کنترل بیماری ها، علی رغم نقشی که ورزش در سلامتی روح و جسم دارد، یک سوم از مردان و زنان آمریکایی که در سنین 25 تا 64 سالگی قرار دارند، بطور مرتب ورزش نمی کنند.

اگر می خواهید جزو افراد سالم، شاد و خلاق جهان باشید، بطور منظم ورزش کنید. بسیاری از مردم برای داشتن جسم سالم فوراً باشگاه رفتن را انتخاب می کنند درحالیکه انجام ورزش صبحگاهی حتی در حیاط منزلتان نیز می تواند سبب ایجاد روحیه مثبت و پرنشاط در شما شود.

همواره با توجه به علایق خود، نوع ورزشتان را انتخاب کنید. ثابت شده است که ورزش کردن، احتمال ابتلا به بیماری هایی نظیر افسردگی و استرس را به شدت کاهش داده و تاثیر مستقیمی در موفقیت شما در زندگی حرفه ای تان می گذارد. اگر به سلامتی بدن خود اهمیت ندهید، در همه جوانب زندگی تان دچار مشکل خواهید شد.

4- مصرف 30 گرم پروتئین در روز

 

The Little Chef Olympic Breakfast
 

 

پروفسور دونالد لین، استاد ممتاز دانشگاه النویز آمریکا و متخصص تغذیه می گوید، بایستی در هر وعده صبحانه، حداقل 30 گرم پروتیئین مصرف شود. همچنین تیم فریس در کتابش بنام " بدن چهار ساعته"، اشاره می کند که 30 دقیقه بعد از بیدار شدن، باید 30 گرم پروتئین مصرف شود.

وی می گوید پدرش توانسته بود با همین روش در طول یک ماه، 8.5 کیلوگرم، وزن کم کند. غذاهایی که سرشار از پروتئین هستند، شما را بیشتر سیر نگه می دارند زیرا مدت زمان بیشتری در معده باقی می مانند. همچنین پروتئین سطح قند خون را در وضعیت ثابتی نگه می دارد و باعث می شود کمتر احساس گرسنگی کنید.

گفتنی است مصرف پروتئین باعث کاهش اشتها به خوردن کربوهیدرات های سفید مانند نان تست، شیرینی و دونات (که از عوامل اصلی چاقی هستند)  می شود. او چهار روش را برای مصرف پروتئین در صبح، پیشنهاد می دهد:

  • حداقل 40درصد از کالری شما در وعده صبحانه باید از پروتئین تامین شود.
  • مصرف 2 تا 3 عدد تخم مرغ در وعده صبحانه (هر کدام حدوداً 6 گرم).
  • اگر از تخم مرغ خوشتان نمی آید، از گوشت قرمز، گوشت بوقلمون، سوسیس یا پنیر استفاده کنید.
  • نوشیدنی های پروتئین دار بنوشید.

کسانی که نمی توانند گوشت قرمز یا تخم مرغ مصرف کنند می توانند حبوبات، سبزیجات و انواع مغزها که سرشار از پروتئین هستند را استفاده کنند.

5- دوش آب سرد بگیرید

آنتونی رابینز، نویسنده، بازیگر و سخنران آمریکایی، روز خود را با پریدن در یک استخر آب سرد با دمای 13 درجه سانتیگراد، شروع می کند. اما به راستی او چرا اینکار را انجام می دهد؟

دوش آب سرد می تواند باعث سلامتی جسمی و روانی شود. وقتی مرتباً زیر دوش آب سرد بروید، عملکرد سیستم ایمنی بدن، غدد لنفاوی، دستگاه گردش خون و سیستم گوارشی تان، در دراز مدت بهبود می یابد. همچنین دوش آب سرد باعث افزایش سوخت و ساز بدن و در نتیجه کاهش وزنتان خواهد شد.

تحقیقات نشان داده اند که گرفتن دوش آب سرد می تواند اثر بهتری در رفع علائم افسردگی، نسبت به قرص های تجویز شده داشته باشد زیرا باعث آزادسازی مواد شیمیایی در بدن و بروز شادی و نشاط در فرد می شود.

البته ترس از آب سرد، یک امر ذاتی است و احتمالاً همه شما برای گرفتن دوش آب گرم، چند دقیقه ای را بیرون از حمام منتظر مانده اید و یا اگر آب گرم نشده، حمام رفتن را به فردا موکول کرده اید تا بتوانید مثل همیشه زیر دوش آب گرم بروید.

دوش آب سرد مثل پریدن در استخر است. بعد از 20 ثانیه، بدن شما به آب سرد عادت می کند. هنگامی که زیر دوش بروید، قلب شما به شدت شروع به تپیدن می کند اما بعد از 20 ثانیه، دمای آب برایتان عادی می شود.

دوش آب سرد معجزه می کند و سبب افزایش قدرت اراده، خلاقیت و انگیزه تان خواهد شد. در نظر داشته باشید وقتی زیر دوش هستید، آهسته نفس کشیده و آرام باشید. خواهید دید که ایده های زیادی به ذهنتان خطور می کند و شما را برای رسیدن به هدف هایتان ترغیب می کند.

6- محتواهای نشاط بخش و مفید را مطالعه کنید

مردم عادی همواره به دنبال سرگرمی هستند در حالیکه افراد خاص به دنبال آموزش و یادگیری بیشتر می گردند. برای افراد موفق دنیا، خواندن حداقل یک کتاب در هفته امری عادی محسوب می شود و دائماً در حال یادگیری اند.

شما نیز می توانید هفته ای یک کتاب صوتی را تمام کنید. کافی است در طول مسیر دانشگاه یا محل کار به آن گوش دهید. به یاد داشته باشید مطالعه 15 تا 30 دقیقه مطالب مفید و نشاط بخش در هر روز می تواند سطح اطلاعات تان را به کلی تغییر داده و به شما کمک کند تا متفاوت از سایرین بیندیشید و جهان را از دریچه ای دیگر ببینید.

 

7- چشم انداز های زندگی خود را بازبینی کنید

اهداف زندگیتان را بنویسید و آنها را به دو دسته کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم بندی کنید. هر روز چند دقیقه از وقت خود را صرف خواندن آنها کنید. اگر هر روز اهداف بلند مدت خود را بخوانید، درواقع هر روز به آنها فکر کرده اید. به یاد داشته باشید همواره به هر آنچه که بیندیشید، برایتان اتفاق می افتد. اگر همواره به اهداف خود و چگونگی رسیدن به آنها فکر کنید، تحقق آنها بسیار ساده تر خواهند بود.

رسیدن به اهداف زندگی یک علم است. هیچ سردرگمی یا ابهامی در آن وجود ندارد. اگر یک الگوی ساده را دنبال کنید، صرفنظر از اینکه اهداف شما در زندگی تا چه حد بزرگند، می توانید به هر آنچه که می خواهید برسید. یکی از جنبه های اساسی این کار نوشتن و مرور آنها در هر روز است.

8- حداقل یک قدم برای پیشبرد اهداف بلند مدت خود بردارید

قدرت اراده مانند ماهیچه ایست که با تمرین و تکرار توانمند می شود. بطور مشابه توانایی شما در اتخاذ تصمیم های سخت به مرور زمان کاهش می یابد. هرچقدر تصمیم های بیشتری بگیرید، کیفیت آنها پایین می آید و اراده تان نیز ضعیف تر می شود.

در نتیجه بهتر است که انجام کارهای دشوار را در اولویت برنامه خود قرار دهید. اگر این کار را نکنید، امورتان به سادگی پیش نخواهند رفت و در آخر هر روز دچار خستگی مفرطی خواهید شد و هزار دلیل برای خودتان می تراشید تا انجام کاری را به فردا موکول کنید اما بدانید که آن فردا هیچگاه نخواهد آمد.

همواره به یاد داشته باشید که اولویت با انجام کارهای سخت است؛ کارهایی که به تصمیم گیری دشوار و اراده ای قوی نیاز دارند. اگر هر روز یک قدم برای پیشبرد اهدافتان بردارید، خواهید دید که آن اهداف، آنقدر هم دور از دسترس نبوده اند.

چنانچه بتوانید به این هشت عادت عمل کنید، خواهید توانست کارهای مهمتر را زودتر انجام داده و خود را در موقعیت موفقیت قرار دهید. می توانید در زندگی شخصی و شغلی خود بهتر ظاهر شده و به رویاهایتان برسید. همچنین قادر خواهید بود ارتباطات خود را بهبود بخشیده، شادتر زندگی کرده، موثر تر بوده و اعتماد به نفس بالاتری داشته باشید.

 

 

منبع: دیجیاتو

علی صدیقی بازدید : 199 سه شنبه 15 آبان 1397 نظرات (0)

۱- قانون علت و معلول

هر چیز به دلیلی رخ می دهد . برای هر علتی معلولی هست ، و برای هر معلولی علت یا علت های بخصوصی وجود دارد ، چه از آنها اطلاع داشته باشید چه نداشته باشید . چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد .

 

۲- قانون ذهن

همه ی علت ها و معلول ها ذهنی هستند . افکار شما تبدیل به واقعیت می شوند . افکار شما آفریننده اند . شما تبدیل به همان چیزی می شوید که درباره ی آن بیشتر فکر می کنید .
همیشه درباره ی چیز هایی فکر کنید که واقعا طالب آن هستید و از فکر کردن درباره ی چیزهایی که خواستار آن نیستید اجتناب کنید .

آموزش بورس

​​آموزش کاربردی کسب درآمد از بورس

​در این ​9 فایل صوتی، استاد ثقفی به ​این سوالات پاسخ می‌دهد

 

  • ماهانه در بورس چقدر می‌توان سود کرد؟
  • ​آیا می‌توان در ۵۰ روز سرمایه‌ام را ۳ برابر کنم؟
  • نحوه سود کردن در بورس چگونه است؟ 
  • برای شروع در بورس چقدر ​سرمایه لازم است؟

​قیمت بسته: 145,000 تومان

 

​این آموزش را اکنون بطور رایگان دریافت کنید!




 
 
 

 

۳- قانون عینیت یافتن ذهنیات

دنیای پیرامون شما تجلی فیزیکی دنیای درون شماست . کار اصلی شما در زندگی این است که زندگی مورد علاقه ی خود را در درون خود خلق کنید .
زندگی ایده آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید و این تصویر ذهنی را تا زمانی که در دنیای پیرامون شما تحقق پیدا کند حفظ کنید .

 

۴- قانون رابطه ی مستقیم

زندگی بیرون شما بازتاب زندگی درونی شماست . بین طرز فکر و احساسات درونی شما از یک طرف و عملکرد و تجارب بیرونی شما از طرف دیگر رابطه مستقیم وجود دارد .

 

۵- قانون باور

هر چیزی را که عمیقا باور داشته باشید برایتان به واقعیت بدل می شود . شما آنچه را که می بینید باور نمی کنید بلکه آن چیزی را می بینید که قبلا به عنوان یک باور انتخاب کرده اید . پس باید :
– باور های محدود کننده ای را که مانع موفقیت شما هستند شناسایی کنید .
– آنها را از بین ببرید .

 

۶- قانون ارزش ها

نحوه ی عملکرد شما همیشه با زیربنایی ترین ارزش ها و اعتقادات شما هماهنگ است .
آنچه براستی ارزش هایی را که واقعا به آن اعتقاد دارید بیان می کند ادعاهای شما نیست بلکه گفته ها ، اعمال و انتخاب های شما به ویژه در هنگام ناراحتی و عصبانیت است .

 

۷- قانون انگیزه

هر چه می گویید یا انجام می دهید از تمایلات درونی ، خواسته ها و غرایز شما سرچشمه می گیرد . این کار ممکن است بصورت خودآگاه و ناخودآگاه انجام شود.
رمز موفقیت دو چیز است :
– تعیین اهداف و برنامه ریزی برای آنها .
– مشخص کردن انگیزه ها .

 

۸- قانون فعالیت ذهن ناخودآگاه

ذهن ناخودآگاه شما موجب می شود همه ی گفته ها و اعمالتان مطابق با الگویی انجام پذیرد که با تصویر ذهنی و باورهای زیر بنایی شما هماهنگ است .
ذهن ناخودآگاه شما بسته به اینکه چگونه آنرا برنامه ریزی کنید می تواند شما را به پیش ببرد و یا از پیشرفت باز دارد .

 

۹- قانون انتظارات

اگر با اعتماد به نفس انتظار وقوع چیزی را داشته باشید در جهان پیرامورتان امکان وقوع پیدا می کند .
شما همیشه هماهنگ با انتظاراتتان عمل می کنید و انتظارات شما بر رفتار و طرز برخورد اطرافیانتان تاثیر می گذارد .

 

۱۰- قانون تمرکز

هر چیزی که ذهن خود را به آن مشغول سازید در زندگی واقعیت پیدا می کند .
هر چیزی که روی آن تمرکز کنید و مرتبا به آن فکر کنید در زندگی واقعی شکل می گیرد و گسترش پیدا می کند . بنابراین باید فکر خود را بر چیزهایی متمرکز کنید که در زندگی واقعا طالب آن هستید .

 

۱۱- قانون عادت

حداقل ۹۵% از کارهایی که انجام می دهید از روی عادت است ، خواه عادت های مفید و خواه عادت های مضر .
شما می توانید عادت هایی را که موفقیتتان را تضمین می کند در خود پرورش دهید . به این صورت که تا هنگامی که رفتار مورد نظر به صورت اتوماتیک و غیر ارادی انجام نشوند تمرین و تکرار آگاهانه و مدام آنرا ادامه دهید .

 

۱۲- قانون جذب

شما مرتبا افکار ، ایده ها و موقعیت هایی را که با افکار غالب شما هماهنگ هستند به خود جذب می کنید ، خواه افکار منفی خواه افکار مثبت .
شما می توانید بهتر از اینکه هستید باشید ، ثروتمند تر از اکنون باشید و توانایی های بیشتری داشته باشید چون می توانید افکار غالب خود را تغییر دهید .

 

۱۳- قانون انتخاب

زندگی شما نتیجه ی انتخاب های شما تا این لحظه است .
چون همیشه در انتخاب افکار خود آزاد هستید ، کنترل کامل زندگی تان و تمامی آنچه برایتان اتفاق می افتد در دست شماست .

 

۱۴- قانون تفکر مثبت

برای موفقیت و شادی در تمام جنبه های زندگی تفکر مثبت امری ضروری است .
شیوه ی تفکر شما نشان دهنده ی ارزش ها ، اعتقادات و انتظارات شماست .

 

۱۵- قانون تغییر

تغییر غیر قابل اجتناب است و چون با دانش روزافزون و تکنولوژی رو به پیشرفت هدایت می شود با سرعتی غیر قابل قیاس با گذشته در حال حرکت است .
کار شما این است که استاد تغییر باشید نه قربانی آن .

 

۱۶- قانون کنترل

این که تا چه حد در مورد خودتان مثبت فکر می کنید بستگی به این دارد که فکر می کنید تا چه حد زندگی تان را تحت کنترل دارید .
سلامتی ، شادی و عملکرد عالی از طریق کنترل کامل افکار ، اعمال و شرایط پیرامونتان به وجود می آید .

 

۱۷- قانون مسئولیت

هر جا که هستید و هر چه که هستید بخاطر آن است که خودتان اینطور خواسته اید .
مسئولیت کامل آنچه که هستید ، آنچه که بدست آورده اید و آنچه که خواهید داشت بر عهده ی خود شماست .

 

۱۸- قانون پاداش

عالم در نظم و تعادل کامل به سر می برد . شما همیشه پاداش کامل اعمالتان را می گیرید .
همیشه از همان دست که می دهید از همان دست می گیرید . اگر از عالم بیشتر دریافت می کنید به این دلیل است که بیشتر می بخشید.

 

۱۹- قانون خدمت

پاداش هایی که در زندگی می گیرید با میزان خدمت شما به دیگران رابطه مستقیم دارد .
هر چه بیشتر برای بهبود زندگی و سعادت دیگران کار و مطالعه کنید و توانایی های خود را افزایش دهید ، در عرصه های مختلف زندگی خود نیز پیشرفت بیشتری به دست می آورید .

 

۲۰- قانون تاثیر تلاش

همه ی امیدها ، رویاها ، هدف ها و آرمان های شما در گرو سخت کوشی شماست .
هر چه بیشتر تلاش کنید ، بخت و اقبال بهتری پیدا می کنید .
هیچ راه میانبری وجود ندارد .

 

۲۱- قانون آمادگی

شانس در واقع به هم پیوستن موقعیت و آمادگی است . عملکرد خوب نتیجه ی آمادگی کامل است که مراحل کسب آن اغلب از هفته ها ، ماه ها و سال ها قبل آغاز می شود .
در هر حوزه ای موفق ترین افراد آنهایی هستند که همواره در مقایسه با افراد نا موفق وقت بیشتری را صرف کسب آمادگی برای انجام کار می کنند .

 

۲۲- قانون حد توانایی

هیچ وقت برای انجام همه ی کارها وقت کافی وجود ندارد ولی همیشه برای انجام مهمترین کارها وقت کافی است .
هر جه بیشتر کار کنید کارایی بیشتری پیدا می کنید . اما اگر بخواهید بیش از حد حد توانتان انجام امور مختلف را به عهده بگیرید نتیجه ای جز این نخواهد داشت که بفهمید توانایی شما برای انجام کارها حدی دارد .

 

۲۳- قانون تصمیم

مصمم بودن از ویژگی های اساسی افراد موفق است .
در زندگی شما هر جهشی در جهت پیشرفت ، هنگامی حاصل می شود که در موردی تصمیم روشنی گرفته باشید .

 

۲۴- قانون خلاقیت

ذهن شما می تواند به هر چیزی که برایش قابل درک باشد و آن را باور داشته باشد دست یابد .
هر نوع پیشرفتی در زندگی تان با یک ایده آغاز می شود و چون توانایی شما در خلق ایده های جدید نا محدود است آینده ی شما نیز محدودیتی نخواهد داشت .

 

۲۵- قانون انعطاف پذیری

در تعیین اهداف خود قاطعیت داشته باشید ، اما در مورد روش دستیابی به آنها انعطاف پذیر باشید .
در عصر تحولات سریع ، رقابت شدید و کهنه شدن مدام همه چیز ، انعطاف پذیری و سازگاری از شرایط اساسی موفقیت است .

 

۲۶- قانون استقامت

معیار ایمان به خود ، توانایی استقامت در برابر سختی ها ، شکست ها و نا امیدی هاست .
استقامت ویژگی اساسی موفقیت است . اگر شما به اندازه ی کافی استقامت کنید ، طبیعتا سرانجام موفق می شوید .

 

۲۷- قانون صداقت

خوشبختی و داشتن عملکرد عالی هنگامی به سراغ شما می آید که تصمیم بگیرید هماهنگ با والاترین ارزش ها و عمیق ترین اعتقادات خود زندگی کنید .
همیشه با آن بهترین ِ بهترین ها که در درون شماست صادق باشید .

 

۲۸- قانون احساس

شما در فکر کردن ، درک کردن و تصمیم گرفتن صددرصد احساسی عمل می کنید . با احساستان تصمیم می گیرید و با عقلتان توجیه می کنید .
از آنجایی که کنترل افکارتان در دست خودتان است ، خوشبختی شما نیز بستگی به میزان اراده ی شما در کنترل افکارتان دارد .

 

۲۹- قانون خوشبختی

کیفیت زندگی تان را احساس شما در هر لحظه تعیین می کند و احساس شما را تفسیر شما از وقایع پیرامونتان تعیین می کند نه خود وقایع .
هرگز برای اینکه تجربه ی خوشی از دوران کودکی داشته باشید دیر نیست . کافی است گذشته را مرور کنید و روشی را که برای تفسیر تجربیات خود داشته اید تغییر دهید .

 

۳۰- قانون جایگزینی

ذهن خودآگاه شما در آن واحد فقط می تواند یک فکر را در خود جای دهد ، یا مثبت یا منفی . شما می توانید با جایگزین کردن افکار مثبت به جای افکار منفی به خوشبختی دست پیدا کنید .
ذهن مانند باغی است که در آن یا گل می روید یا علف هرز .

 

۳۱- قانون اظهار

هر گفته ای تاثیری به جا می گذارد . وقتی چیزی را با حالتی سرشار از احساس به خودتان می گویید ، افکار ، ایده ها و رفتارهایی هماهنگ با همان کلمات بوجود می آید .
فقط راجع به چیز هایی فکر کنید که طالب آن هستید و راجع به آنچه که طالب آن نیستید فکر نکنید .

 

۳۲- قانون عکس العمل

افکار و احساسات شما تعیین کننده ی اعمال شماست و اعمال شما نیز به نوبه ی خود تعیین کننده ی افکار و احساسات شماست .
اگر برخوردی مثبت ، خوشایند و خوش بینانه داشته باشید ، فردی مثبت ، خوشایند و خوش بین خواهی شد .

 

۳۳- قانون تجسم

دنیای پیرامون شما تصویری از دنیای درون شماست . تصاویر ذهنی که به آن مشغول هستید افکار ، احساسات و رفتار شما را تحت تاثیر قرار می دهد .
هر چیزی که به روشنی و با تمام وجود تجسم کنید نهایتا در زندگی شما به واقعیت می پیوندد .

 

۳۴- قانون تمرین

هر چیزی را که مرتبا تمرین کنید تبدیل به یک عادت جدید می شود . شما می توانید رویکرد ها ، توانایی ها و کیفیات خوشبختی و موفقیت را در خود بپرورانید ، به این صورت که قوانین موفقیت را برای خود آنقدر تکرار کنید تا جزئی از شخصیت شما شوند .

 

۳۵- قانون تعهد

کیفیت عشق و طول مدت یک دوستی رابطه ی مستقیم با عمق تعهد هر دو نفری دارد که می خواهند با یکدیگر رابطه ی موفقی داشته باشند .
نسبت به کسانی که برایشان اهمیت زیادی قایل هستید از صمیم قلب و بی قید و شرط متعهد باشید .

 

۳۶- قانون ارزش

شما همیشه به سوی کسانی که با شما ارزش ها ، باورها و اعتقادات مشترکی دارند و با آنها توافق دارید ، جذب می شوید .
عشق کور نیست .

 

۳۷- قانون تفاهم

میزان تفاهم شما با هر کس بستگی به این دارد که تا چه حد ارزش ها ، رویکردها ، هدف ها و باورهای مشترکی دارید .

 

۳۸- قانون ارتباطات

کیفیت روابط شما را ، کیفیت و کمیت ارتباطات شما با دیگران تعیین می کند .
ایجاد و حفظ روابط خوب نیاز به صرف وقت دارد .

 

۳۹- قانون توجه

شما به چیزی توجه می کنید که آن را بسیار دوست دارید و برایش ارزش قائل هستید .
با دقت گوش کردن به دیگران باعث می شود بفهمند که شما آنها را دوست دارید و این کار باعث ایجاد اطمینان می شود ، یعنی همان چیزی که اساس یک ارتباط دوستانه است .

 

۴۰- قانون عزت نفس

هر کاری که در زندگی انجام می دهید برای حفظ یا افزایش عزت نفس است . شما در کنار کسی احساس خوشبختی می کنید که باعث می شود احساس کنید فردی ارزشمند و مهم هستید .
هر چه بیشتر سعی کنید که عزت نفس را در دیگران افزایش دهید خودتان را نیز بیشتر دوست خواهید داشت و برای خودتان احترام بیشتری قائل خواهید شد .

 

۴۱- قانون تلاش غیرمستقیم

در روابط با دیگران غیر مستقیم عمل کردن بیشتر باعث موفقیت می شود . برای اینکه یک دوست خوب داشته باشید باید یک دوست خوب باشید . اگر می خواهید روی دیگران تاثیر بگذارید باید شما هم از دیگران تاثیر بگیرید .
برای ایجاد و حفظ روابط دوستانه باید اول خودتان یک فرد دوست داشتنی باشید .

 

۴۲- قانون تلاش معکوس

هر چه بیشتر تلاش کنید که به زور رابطه ی خوبی با دیگران ایجاد کنید کمتر موفق خواهید شد .
برای ایجاد یک رابطه ی خوب کافی است فقط راحت باشید ، خودتان باشید و از لحظاتی که با دیگران هستید لذت ببرید .

 

۴۳- قانون هویت

حساسیت بیش از حد یا شخصی کردن مسائل یکی از دلایل اصلی بروز مشکل در برقراری روابط با دیگران است .
فقط از طریق غیرشخصی کردن ، جدا کردن خود از مسائل و داشتن یک نگرش عینی و واقع بینانه می توانید خوب عمل کنید و با دیگران روابط موثر برقرار سازید .

 

۴۴- قانون بخشش

سلامت روانی شما دقیقا بستگی دارد به اینکه تا چه حد می توانید کسانی را که با اعمالشان به نحوی به شما آسیب رسانده اند براحتی ببخشید .
بسیاری از ناراحتی ها و بدبختی ها ناشی از ناتوانی در بخشیدن دیگران است . این عدم توانایی منجر به مقصر شمردن دیگران و احساس کینه و نفرت نسبت به آنها می شود .

 

۴۵- قانون پذیرش واقعیت

مردم تغییر نمی کنند . آنها را همان طور که هستند بپذیرید. سعی نکنید دیگران را عوض کنید یا انتظار داشته باشید تغییر کنند . شما نتیجه ی نگرش خودتان را می بینید .
کلید داشتن روابط خوب با دیگران ؛ پذیرش آنها به همان صورتی است که هستند .

 

۴۶- قانون کم کوشی

بشر سعی می کند آنچه را که می خواهد با کمترین تلا ش ممکن بدست آورد . همه ی پیشرفت های بشر در زمینه ی تکنولوژی در واقع راه های دستیابی به بیشترین برون داد با کمترین درون داد است .
بنابراین همه ی افراد بشر اساسا تنبلند و همواره به دنبال آسان ترین راه ممکن برای انجام کارها هستند .

 

۴۷- قانون حداکثر

بشر همیشه سعی می کند در قبال صرف وقت ، پول ، تلاش یا احساس خود بیشترین نتیجه را حاصل کند . در انتخاب بین کمتر یا بیشتر ، ما همیشه بیشتر را انتخاب می کنیم .
بنابراین ، ما مردم اصولا در انجام هر کاری حریص هستیم . این ویژگی فی نفسه نه خوب است و نه بد . این فقط یک واقعیت است .

 

۴۸- قانون مصلحت

شما همیشه سعی می کنید در سریعترین زمان ممکن و با آسانترین راه به هدف هایتان برسید و کمتر به عواقب این کار توجه دارید .
شما در هر کاری که انجام می دهید تمایل دارید که از روشی استفاده کنید که دردسر و مشکلات کمتری ایجاد کند .

 

۴۹- قانون دوگانگی

شما برای هر کاری که انجام می دهید همیشه یکی از این دو دلیل را ارائه می دهید :
– دلیلی که درست به نظر می رسد
– دلیل واقعی
دلیلی که درست به نظر می رسد دلیلی احترام برانگیز و ظاهرا شرافتمندانه است . اما دلیل واقعی این است که راهی که انتخاب کرده اید در حال حاظر سریعترین و آسان ترین راه برای رسیدن به اهداف شماست .

 

۵۰- قانون انتخاب

هر کاری که انجام می دهید بر اساس ارزش های غالب در آن لحظه است . حتی هیچ کاری نکردن هم نوعی انتخاب است .
هر جا که هستید و هر کسی که هستید به دلیل انتخاب ها و تصمیم هایی است که تا این لحظه گرفته اید.

 

۵۱- قانون ارزش واقعی

ارزش هر چیز در چشم بیننده است . برای هیچ چیز ارزش از پیش تعیین شده ای وجود ندارد . میزان ارزش هر چیز بهایی است که کسی حاضر است برایش بپردازد .
کسی که حاضر است در مقایسه با دیگران بالاترین بها را برای چیزی بپردازد ارزش نهایی آنرا تعیین می کند

 

۵۲- قانون تعجیل

شما همیشه ترجیح می دهید که زودتر به آرزوهایتان برسید تا دیرتر .
به همین دلیل است که در تمام عرصه های زندگی تان بی قرار هستید .

 

۵۳- قانون ارزش نهایی

تعیین کننده ی بهای اصلی هر محصول اینست که آخرین مشتری ها برای آخرین اقلام باقی مانده ی آن ، چقدر حاضرند بپردازند .

 

۵۴- قانون عرضه و تقاضا

هنگامی که مقدار کالا یا مواد اولیه محدود است ، افزایش قیمت منجر به کاهش تقاضا می شود و برعکس
تشویق باعث افزایش و تنبیه باعث کاهش می شود . در فعالیت های تولیدی ، مالیات و مقررات در حکم تنبیه عمل می کنند و در فعالیت های غیر تولیدی ، سود و مزایا به عنوان پاداش عمل می کند .

 

۵۵- قانون کهن (Kohen)

همه چیز قابل بحث و مذاکره است .
چه در خرید و چه در فروش ، هر پیشنهاد قیمت یا شرایطی از سوی یکی از طرفین معامله در صورتی بهترین پیشنهاد است که بازار ، آنرا بپذیرد .
همیشه برای رسیدن به قیمت بهتر صحبت کنید .

 

۵۶- قانون داوسن (Davson)

اگر بدانید چگونه به بهترین نحو وارد مذاکره شوید ، همیشه می توانید معامله ی بهتری انجام دهید .
همیشه بیشتر از آنچه در نظر دارید مطالبه کنید . هرگز اولین قیمت پیشنهادی را نپذیرید . عجله نکنید و سپس قیمت بهتری را درخواست کنید .

 

۵۷- قانون تعیین مهلت

تعیین مهلت یکی از جنبه های ضروری معامله است . هرگاه پیشنهادی می دهید ، برای رد یا قبول آن مهلتی تعیین کنید .
اما اگر طرف مقابل برای شما مهلتی تعیین کند ، کافی است بگویید : ” اگر فقط همین قدر وقت دارم جواب من منفی است ” .

 

۵۸- قانون شرایط پرداخت

شرایط پرداخت یک معامله از سایر شرایط ، حتی از قیمت مهمتر است .
شما معمولا می توانید هر قیمتی را بپذیرید اگر شرایط پرداخت مطلوب باشد .

 

۵۹- قانون آمادگی

۸۰% موفقیت در معاملات بستگی به این دارد که تا چه حد از قبل خود را آماده کنید .
قبل از معامله حتما اطلاعات لازم را جمع آوری کنید ، کارهای مقدماتی را انجام دهید و از صحت فرضیات خود اطمینان حاصل کنید .

 

۶۰- قانون جابجایی

قبل از معامله خود را به جای طرف مقابل بگذارید و پیش بینی کنید که او قصد دارد چگونه معامله را پیش ببرد .
هنگامی که از موقعیت طرف مقابل درک درستی پیدا کردید ، بهتر خواهید توانست معامله را به نفع خود به انجام برسانید .

 

منبع: بورسینس
علی صدیقی بازدید : 80 سه شنبه 15 آبان 1397 نظرات (0)

چهار قانون موفقیت در کسب و کار از زبان مایکل گربر

 

 

اولین قانون موفقیت در کسب و کار معمولی‌ترین کسب و کار را انتخاب کنید.

 

موفقیت در کسب و کار

 

 

منظور این است که محصولات و خدماتی را بسازید و بفروشید که هرگز از مد نمی‌افتند. به‌عنوان‌مثال به مواردی همچون غذا، مراقبت‌های بهداشت، ارتباطات، پوشاک، حمل‌ونقل و رفا اشاره کرد در اینجا منظورم فقط انتخاب محصولات و خدماتی است که از مد خارج نمی‌شوند؛ زیرا مد غیرقابل‌پیش‌بینی است و یک‌شبه تغییر می‌کند و تفننی است شرکت‌های بزرگ و  موفقیت در کسب و کار که محکم و استوار هستند، اساساً آن‌ها ریشه‌دار هستند. و آن‌ها فقط کارهای را انجام می‌دهند که مطابق با عرف و دارای عمر طولانی باشند. و آنچه ضرورت و نیاز هستند، به همان کارها می‌پردازند.

 

دومین قانون موفقیت در کسب و کار مدام در حال بهبود بخشیدن باشید.

 

باور اکثر مردم بر این است که شرکت‌ها می‌میرند چون کارهای اشتباه انجام می‌دهند. این باور در مورد بعضی شرکت‌ها درست است، اما بیشتر آن‌ها می‌میرند چون ساکن و ثابت هستند. عقاید رسم و رسوم و نحوه انجام کارها ثابت نیست و پیوسته در حال تغییر هستند. پس شرکت‌های ثابت و راکد هستند که رونق نمی‌گیرند. آن‌ها به‌جای اینکه گذشته را ترمیم کنند، به گذشته خود چسبیده‌اند درحالی‌که کسب وکار های موفق مدام در حال بازسازی گذشته خود هستند و البته بعضی شرکت های موفقیت در کسب و کار یک گام جلوتر گذاشته و امروز را گذشته فردا تصور می‌کنند و برای این‌که زمان را از دست ندهند امروز برای نوآوری و تغییر غنیمت می شمرند.

 

سومین قانون موفقیت در کسب و کار به مشتری خود گوش می‌کنند.

موفقیت در کسب و کار

با آنکه خیلی‌ها که این را قبول دارند اما تعداد کمی آن را رعایت می‌کنند. شما باید به نیازهای مشتری گوش دهید یعنی شما باید بدانید وقتی مشتری صبح بیدار می‌شود وقتی به بچه‌های خود غذا می‌دهد، وقتی لباس می‌پوشد، وقتی وظایف شغلی خود را انجام می‌دهد، وقتی برای صرف غذا از اداره خارج می‌شود و… به چه فکر می‌کند و در کل او ترجیح می‌دهد چه‌ کاری انجام دهد. به مشتری خود توجه کنید و او را بهتر از خودتان بشناسید و از خودتان بپرسید و خودتان را جای او قرار دهید.

 

چهارمین قانون موفقیت در کسب و کار به چیزهای که می‌شنوید و احساس می‌کنید واکنش نشان دهید.

 

اگر به اطلاعات که از مشتری به دست می‌آورید واکنش نشان ندهید، گوش دادن به مشتری و احساس کردن آن بی‌فایده است در مقابل دریافت این نشانه‌ها شما باید واکنش نشان دهید و پاسخ‌هایی را به سمت مشتری روانه کنید و این واکنش‌ها را تبدیل به جزئیات عملی کار خود کنید چهارمین اصل موفقیت کسب وکار عالی‌ترین استانداردها را برای خود بسازید. باید استانداردهای کسب وکار شما معیاری برای ساخت استانداردهای شرکت‌های دیگر شود. یعنی شما از دیگران تقلید نکنید بلکه آن‌ها از شما تقلید کنند. استانداردهای شما باید آنقدر عالی باشند که هر شرکت دیگر نتواند در کوتاه‌ مدت با شما رقابت کند چون شما مدام در حال بهبود آن استانداردها هستید و شرکت رقیب برای آن که با شما رقابت کند فشار زیادی را متحمل شود.

 

 

 

منبع: مکتب نوین

علی صدیقی بازدید : 79 سه شنبه 15 آبان 1397 نظرات (0)
موفقیت در زندگی و نیز موفقیت در کسب و کار را می‌توان اهدافی دانست که همه به‌دنبال دستیابی به آنها هستند. موفقیت واقعی با روش‌های مختلفی به‌دست می‌آید همان‌طور که مسیرهای مختلفی برای رسیدن به قله وجود دارد.
روزنامه آرمان امروز - علیرضا ناصری: موفقیت در زندگی و نیز موفقیت در کسب و کار را می‌توان اهدافی دانست که همه به‌دنبال دستیابی به آنها هستند. موفقیت واقعی با روش‌های مختلفی به‌دست می‌آید همان‌طور که مسیرهای مختلفی برای رسیدن به قله وجود دارد.
 
البته برای رسیدن به موفقیت شرایط و روش‌هایی وجود دارد که در طول تاریخ، کاربردی‌بودن خود را ثابت کرده‌اند. اگر این روش‌ها را دنبال کنید، رسیدن به موفقیت تضمین بیشتری دارد. در ادامه تلاش خواهیم کرد تا به روش‌ها و نکات مهم زندگی برای رسیدن به موفقیت اشاره کنیم.
 
 قوانینی برای رسیدن به موفقیت

قانون عمل و عکس‌العمل

در زندگی و کسب‌وکار هر نوع انرژی‌ای که صرف کنید، دنیا هم همان را به شما برمی‌گرداند. شما نقطه شروع موفقیت یا شکست‌تان هستید، بنابراین باید بیشتر دقت کنید.به آرزوها و کلام‌تان بیشتر توجه کنید. به اصول اخلاقی خود توجه کنید. به نحوه رفتارتان با دیگران و نوع رفتارتان در انجام پروژه‌ها دقت کنید. اگر از صمیم قلب و با صداقت رفتار کنید، عملکرد بهتری نیز خواهید داشت.
 
قانون حرکت

موفقیت به‌خودی‌خود روی نمی‌دهد. چیزی نیست که برای رسیدن به آن آرزو کنید و به آن برسید. باید ایده‌های خود در موفقیت را به‌اجرا بگذارید. برای حرکت به سمت موفقیتی که در کسب‌وکار می‌خواهید باید بتوانید به خودتان اعتماد کنید تا اعمالی را که برای تکامل، موفقیت و بهبود شما نیاز است انجام دهید.با داشتن انگیزه مناسب می‌توانید به هر هدفی که مد نظرتان است برسید. شاید تمام توانایی‌ها و مهارت‌های ممکن را هم داشته باشید، اما اگر نسبت‌به کاری که انجام می‌دهید اشتیاق نداشته باشید، بنابراین نمی‌توانید کاری کنید که نتایج آن ماندگار باشد.

قانون پذیرش

برای تغییر شرایط زندگی تان، باید قادر باشید تا شرایط حال حاضر را قبول کنید. این قانون خیلی مهم است، چراکه وقتی نتوانید شرایط کنونی را قبول کنید زجر خواهید کشید. اگر از شرایط خود راضی نیستید، ولی قدرت آن را خواهید داشت تا تغییرات لازم را ایجاد کنید.ممکن است بخواهید که شرایط خاصی حاکم شود تا تغییر مد نظرتان ایجاد شود. اگر نتوانید به شرایطی فراتر از اوضاع کنونی خود نگاه کنید، هرگز به رشد نخواهید رسید. باید بدانید چه زمانی بپذیرید و همه‌چیز را رها کنید. یک مسیر جدید را انتخاب کنید و روی چیزهایی که توان تغییرش را دارید تمرکز کنید. یک مسیر جدید، فرصت‌های جدیدی را خلق می‌کند.

قانون تکامل

این قانون می‌گوید وقتی شما باعث رشد خودتان می‌شوید، زندگی نیز همین جواب را به شما خواهد داد. موفقیت جریانی ثابت نیست؛ همیشه در حال تغییر و تلاطم است. این زیبایی چالش است. هیچ امنیتی واقعی در راه موفقیت وجود ندارد، چراکه برای موفقیت بیشتر باید بخواهید که رشد کنید. اولین قدم در راه رشد و تکامل خود شما هستید. همین‌طور که رشد می‌کنید می‌توانید کسب‌وکار خودتان را گسترش دهید. اگر کوچک بمانید، کسب‌وکار شما نیز کوچک خواهد ماند.

قانون مسئولیت‌پذیری

باید برای اشخاصی که در زندگی‌تان حضور دارند و همین‌طور اعمال خود، مسئولیت‌پذیر باشید. این ذهنیت که شما فقط ۸۵ درصد مسئول موفقیت خود هستید و ۱۵ درصد بقیه برعهده شانس است، ذهنیتی اشتباه است.با این طرز فکر احتمال موفقیت خود را پایین‌تر می‌آورید. اگر شکست‌ها و ناامیدی‌های خود را به گردن دیگران بیندازید و بگویید همه چیز از کنترل من خارج بود یا بدشانسی آوردم، خود را در مسیر شکست قرار داده‌اید. مسیر موفقیت در توانایی شما و در مسئولیت پذیری قرار دارد.

قانون پیوستگی

این قانون می‌گوید که گذشته، حال و آینده شما به‌هم متصل هستند. گذشته بزرگ‌ترین معلم شماست. یک فرد عاقل می‌داند که باید به گذشته نگاه کند و ببیند چه چیزی مفید یا غیرمفید بوده است، به‌دنبال تغییرات لازم در زمان حال باشد و آینده‌ای مطمئن‌تر و موفق‌تر ایجاد کند. اگر گذشته خود را نادیده بگیرید، دست رد به دانش بزرگی زده‌اید. از هر چیزی که یاد گرفته‌اید استفاده کنید تا امروز تغییرات لازم را اعمال کنید و آینده‌ای زیبا خلق کنید.

قانون تمرکز

این قانون می‌گوید که شما نمی‌توانید هم‌زمان به ۲ چیز فکر کنید. تمرکز مهم است. بیشترین دستاوردهای شما زمانی به‌دست می‌آید که تمرکز خود را روی یک موضوع می‌گذارید. وقتی موضوعی تمام توجه شما را دریافت می‌کند، رشد بیشتری هم می‌کند. اگر هم‌زمان روی دو موضوع تمرکز کنید، به نتایج متوسطی دست پیدا می‌کنید.

قانون اصالت

مثل کلام‌تان رفتار کنید. اگر اعمال شما با گفتارتان فرق دارد، دستیابی به موفقیت رخ نمی‌دهد. مردم باید بدانند چیزی که می‌گویید فقط برای ظاهرسازی نیست. برای جلب اعتماد دیگران و اینکه آنها شما را دنبال کنند، باید صداقت و درستی شما تأییدشدنی باشد. باید واقعی باشید. آنها باید ببینند که در زندگی شخصی و حرفه‌ای، همچنان معتبر و قابل‌احترام هستید. وقتی صادق باشید مردم به سمت شما کشیده می‌شوند.

قانون اینجا و همین لحظه

این قانون می‌گوید اگر همیشه به گذشته نگاه کنید، واقعیت حال حاضر را قبول نمی‌کنید. اگر فقط به موفقیت‌ها و شکست‌های گذشته خود نگاه کنید، احتمالا فرصت‌های پیش‌ِ روی خود را مشاهده نمی‌کنید. هر روز یک روز جدید است. روی روزی که در پیش‌ِ رو دارید تمرکز کنید.

قانون تغییر

اولین جایی که باید تغییر را در آن شروع کرد روبه‌روی آینه است. این خیلی مهم است تا به گذشته نگاه کنید و ببینید کجا اشتباه کرده‌اید و کجا درست قدم برداشته‌اید.با داشتن این نوع نگرش، می‌توانید عادت‌هایی که سبب دور شدن شما از موفقیت می‌شوند را تغییر دهید و رفتارهایی را تکرار کنید و بهبود دهید تا به سمت موفقیت رهسپار شوید. زندگی بیرونی شما نمایانگر کیفیت زندگی داخلی شماست. شما نمی‌توانید این تجربه را تکرار کنید، فقط می‌توانید از آنها درس بگیرید.

قانون استقامت

این قانون می‌گوید که با ارزش‌ترین موفقیت‌ها در زندگی و کسب‌وکار نیازمند صبر و استقامت است. هیچ‌چیز در زندگی و کار به‌آسانی به‌دست نمی‌آید. به همین دلیل، اگر به‌مرور به موفقیت برسید، پایداری آن بیشتر از زمانی است که به یک‌باره موفق می‌شوید. برای پایداری موفقیت باید ثابت‌قدم باشید. هرگز تسلیم نشوید.
علی صدیقی بازدید : 75 سه شنبه 15 آبان 1397 نظرات (0)

برای موفقیت در کسب و کار جدیدی که قصد راه‌اندازی آن را دارید دو دسته عوامل را باید در نظر بگیرید.

دسته اول عواملی که تحت کنترل شما هستند، مثل آشنایی با قوانین‌، آموختن مهارت‌های مورد نیاز‌، جذب سرمایه مناسب و.... دسته دوم عواملی که خارج از کنترل شما هستند، مثل وضع قوانین جدید‌، کمبود ناگهانی مواد اولیه و مواردی از این دست.

در ادامه شش اصل طلایی را به شما یادآوری می‌کنیم که با توجه کافی به این موارد می‌توانید خود را برای رویارویی با دنیای کسب و کار آماده کرده و تا حد زیادی کنترل امور را در دست بگیرید.  

اصل اول‌:بزرگ فکر کنید اما آهسته و پیوسته حرکت کنید:

از مقیاس کوچک‌تر شروع کردن، گرچه ممکن است حرکت شما را کندتر نشان دهد اما در عین حال باعث می‌شود قدم‌های‌تان را ایمن‌تر بردارید. برای اینکه کسب و کاری پایا راه بیندازید و به‌عنوان کارآفرین در بازار ماندگار شوید باید از مقیاس کوچک شروع کنید.

کوچک شروع کردن می‌تواند اشتباهات‌تان را محدود کند. این امر باعث می‌شود برای اصلاح و بهبود به منابع کمتری نیاز پیدا کنید. در نتیجه شانس موفقیت کسب و کارتان را افزایش می‌دهد.

اصل دوم: کارآفرینی در تعطیلات آخر هفته:

اولین گام‌های کسب و کار جدیدتان را به موازات شغل فعلی‌تان آغاز کنید. برای این کار می‌توان از کارآفرینی در آخر هفته استفاده کرد. بدین ترتیب می‌توانید به‌کار عادی خود ادامه دهید و از تعطیلات آخر هفته برای آزمون و اجرای ایده‌های‌تان، پیدا کردن مشتری و ... استفاده کنید. این کار روش معقولی است که برای شروع کارآفرینی در ژاپن و آمریکا به کار گرفته می‌شود.

اصل سوم: محافظه کارانه ارتباط برقرار کنید‌:

ایجاد شبکه ارتباطی، کاری است که هر کارآفرین باید انجام دهد.

ساختن شبکه‌ای قوی از افراد فامیل‌، دوستان یا شرکای کاری می‌تواند برای شما مزیت رقابتی ایجاد کند و این مزیت احتمال موفقیت‌تان را افزایش می‌دهد.

۶ اصل طلایی برای موفقیت در کسب و کار جدید

اصل چهارم: شریکی خوب برای خود پیدا کنید:

تنها به این دلیل که شخصی در دسترس است، اولین کسی است که داوطلب می‌شود، یکی از خویشاوندان یا یک دوست است، او را به‌عنوان شریک کاری انتخاب نکنید. باید فردی را جستجو کنید که خود اشتیاق به کارآفرینی داشته و دارای ویژگی‌های ذیل باشد‌:

  • شما را به لحاظ مهارت‌‌، دانش‌، تجربه و شخصیت برای کسب و کارتان تکمیل کند.
  • در ایده‌ها و چشم‌اندازهای شما برای کسب و کارتان سهیم باشد.
  • در تحمل مخاطرات کسب و کارتان سهیم باشد.

اصل پنجم‌: قبل از شروع به کار، قوانین و مقررات را بررسی کنید:

برای اینکه کارآفرین موفقی باشید باید بدانید چگونه قرارداد منعقد کنید‌، چگونه شرکت و طرح‌تان را ثبت کنید. قوانین بیمه‌، مالیات‌، کپی رایت و مواردی از این دست را در حرفه خود باید قبل از شروع کسب و کار بررسی کنید.  

اصل ششم‌: برای یک خروج به‌موقع برنامه‌ریزی کنید:

یکی از سخت‌ترین بخش‌های کارآفرینی در صورت لزوم‌، خاتمه‌دادن به کسب و کار در زمان مناسب است. تنها تعداد کمی از صاحبان کسب و کارها برای خروج از کسب و کارشان می‌توانند منطقی و به‌موقع تصمیم بگیرند. حتی اگر شرکت‌تان سود ده باشد با مشاهده‌ی تغییرات ناگهانی قوانین و حتی فناوری و سلایق مشتریان باید به گزینه خروج فکر کنید. تصمیم گرفتن در این مورد بسیار مشکل است، اما اگر بتوانید در زمانی مناسب این کار را انجام دهید شانس دوباره‌ای دارید تا کسب و کار موفق دیگری ایجاد کنید.  

برگرفته از کتاب الگوهای تصمیم‌گیری کارآفرینان‌، روش‌ها‌، چارچوب‌ها و نقشه‌های ذهنی. نوشته دکتر محمد حسن مبارکی، روزا مهرابی و امیر محمد کلابی.

علی صدیقی بازدید : 61 سه شنبه 15 آبان 1397 نظرات (0)

برایان‌تریسی هفته گذشته برای چهارمین‌بار به ایران سفر کرد؛ سمینار«بازاریابی و فروش با عملکرد بالا» نشستی بود که گروه‌ صنعتی گلرنگ برگزاری آن را برعهده داشت و تریسی در آن به ارائه نکات آموزشی در حوزه کسب‌وکار پرداخت.

برایان تریسی را از طریق سخنرانی در سمینارهای آموزشی در شرکت‌های بزرگ بین‌المللی و کتاب‌های موفقی که در زمینه مدیریت موثر نوشته‌است، می‌شناسیم. قطعا حضور این مدرس توانا در سمینار بازاریابی و فروش با عملکرد بالا، جهت افزایش بهره‌وری، خودباوری و خلاقیت موثر خواهد بود. عوامل دستیابی به موفقیت در کسب‌وکار، اصلی‌ترین بخش صحبت‌های «برایان تریسی» در این سمینار را تشکیل داد. به گزارش دنیای اقتصاد، نویسنده کتاب‌های «کمک به خویشتن»، «قدرت جذبه»، «جادوی انگیزش»، «مدیریت زمان»، «قدرت بیان»، «قدرت برنامه‌ریزی»، «مدیریت بحران»، «قورباغه را قورت بده»، «کانون تمرکز» و «قورباغه‌ات را ببوس» با نام بردن از شرکت‌هایی که در دنیا شهرت جهانی کسب کرده‌اند، راه‌های دستیابی به موفقیت آنها را برای حضار تشریح کرد.

وی با تاکید بر اهمیت کلمه شفافیت در موفقیت کسب‌وکار، توضیح داد: محبوب‌ترین کلمه‌من در کسب‌وکار «روشنی» است. من همیشه درباره کلمه روشنی صحبت می‌کنم. باید ابتدا روشن باشد، دقیقا شما چه‌کسی هستید؟ در چه زمینه‌ای خوب هستید؟ در چه زمینه‌هایی انقدر خوب نیستید؟ نقاط قوت و ضعف شما چیست؟ در چه زمینه‌هایی می‌توانید خوب شوید؟ باید روشن شود چه هدفی را دنبال می‌کنید؟ بنابراین روشنی امری اساسی در موفقیت هر کاری محسوب می‌شود. این پژوهشگر، سپس درباره مطالعه‌ای که حدود ۲۵ سال پیش درباره ۲۲ هزار شرکت موفق در ۲۰ کشور دنیا انجام شده‌بود، صحبت کرد و گفت: براساس این پژوهش گفته می‌شود ۸۰ درصد موفقیت شرکت‌ها وابسته به چند کیفیت است که باید از آنها استفاده کرد. اگر شما این مجموعه کیفیت‌ را دارا باشید، می‌توان امیدوار بود که موفق خواهید شد. این کیفیت‌ها آنقدر روشن و ساده است که حتی یک کودک هم باید از آنها اطلاع داشته باشد ولی متاسفانه برخی شرکت‌ها از آن اطلاعی ندارند.تریسی توضیح داد: برای قدم اول ابتدا باید هدف روشن خود را تعیین کنیم. مثلا اگر هدف این است که یکی از ۵۰۰ شرکت اول دنیا شویم، این یک هدف روشن و واضح برای ما به‌حساب می‌آید. از سوی دیگر، همه افرادی که در شرکت کار می‌کنند، باید یک هدف روشن برای خود داشته باشند که به هدف کلی شرکت متصل می‌شود.

وی قدم دوم را این‌طور تبیین کرد: اندازه‌گیری هدف از طریق برخی ابزار مثل عدد قدم بعدی خواهد بود. باید براساس عدد هدف را برای خود ترسیم کنیم. در همین حال سومین معیار داشتن یک برنامه زمان‌بندی شده است. باید همه در یک شرکت بدانیم چند قدم تا رسیدن به هدف فاصله داریم.  این فعال حوزه کسب‌وکار، سپس قانون سه‌گانه را برای حضار توضیح داد و گفت: اگر فهرستی از فعالیت‌های یک‌ماه خود تهیه‌کنید، متوجه خواهید شد، روی ۲۰ تا ۳۰ کاردر این مدت کار کرده‌اید. این درحالی‌است که از این میان فقط ۳ کار ۹۰ درصد ارزش وظایف شما را برای شرکت ایجاد می‌کند و باقی این‌کارها در ۱۰ درصد پایین قرار دارد. بنابراین بسیار مهم است که ما در انجام وظایف مدیریت زمان داشته‌باشیم تا نتیجه بهتری دریافت کنیم. به این ترتیب توصیه من این است که در ابتدا سه سوال جادویی از خود بپرسید.

سوال جادویی شماره ۱- اگر قرار باشد در تمام طول روز فقط یک کار را انجام دهید، آن چیست؟ کاری که بیشترین ارزش را برای شرکت شما ایجاد کند. من به آنها می‌گفتم: لطفا این کار را بنویسید، درباره آن بحث کنید و با بقیه افرادی که در شرکت شما هستند، درباره آن صحبت کنید. هر کدام یک جواب را می‌نوشتند و من به آنها می‌گفتم آیا واقعا پاسخ شما این است؟ و هر چه بیشتر درباره وظایف‌شان حرف می‌زدیم، متوجه می‌شدند اگر چه آن کار وظیفه مهمی بوده، اما وظیفه آنها نبوده‌ و وظیفه فرد دیگری ‌است. طبیعتا آنها در این مدت روی موضوعی کار می‌کردند که وظیفه‌شان نبوده است. ما آنقدر بحث می‌کردیم تا وظیفه آنها روشن شود و روشنی و وضوح حاصل شود. تریسی درباره سوال جادویی شماره ۲، گفت: سپس می‌پرسیدم دومین وظیفه‌ای که باید انجام دهید چیست؟ همچنین این سوال را برای بار سوم می‌پرسیدیم. پس در نهایت ما متوجه می‌شویم، اگر قرار باشد فقط سه کار را برای شرکت خود انجام دهیم آنها چه مواردی هستند. وقتی این تمرین را با همه مدیران ادامه می‌دهیم، نهایتا آنها متوجه می‌شوند، سه وظیفه اصلی آنها چیست.

وی تاکید کرد: کلید موفقیت به عنوان یک مدیر اجرایی برای شما این است که متوجه شوید سه وظیفه مهمی که باید انجام دهید چیست و روی همان کار کنید و وقت خود را صرف فعالیت‌های دیگر نکنید. تریسی گفت: امروزه ۵۰ درصد وقت‌ کاری برای فعالیت‌هایی تلف می‌شود که برای شرکت‌ها ارزش ایجاد نمی‌کند. بسیاری از مردم وقت را صرف شبکه‌های اجتماعی، صحبت با یکدیگر، گفت‌وگو‌ و جلسات روزانه می‌کنند و مثل دور باطل می‌ماند. به همین دلیل لازم است شما وضوح و روشنی درباره آنچه واقعا انجام می‌دهید را در نظر داشته باشید.

وی یک مثال از وارن بافت را مطرح کرد و گفت: بافت یکی از ثروتمند‌ترین مردان دنیا است و دارایی‌های او ارزش چند ده میلیارد دلاری دارد. او درباره راز موفقیت خود می‌گوید: راز موفقیت من این است که به هر کاری که جزو سه اولویت من نباشد، نه می‌گویم. بافت یک فلسفه خیلی جالب دارد. او شش ساعت در روز را صرف مطالعه می‌کند و همچنان می‌خواند و مهارت‌های خود را بهبود می‌بخشد. به سرکار می‌رود، از کارهای اساسی مراقبت می‌کند اما با کامپیوتر بازی نمی‌کند، با دیگران صحبت نمی‌کند و از شبکه‌های اجتماعی استفاده نمی‌کند. به همین خاطر یک سرمایه‌گذار موفق است. از او پرسیدند، امروز بهترین سرمایه‌گذاری برای شما چیست؟ او گفت بهترین سرمایه‌گذاری این است که روی خود سرمایه‌گذاری کنید و همیشه سعی کنید بهتر و بهتر شوید و وقتی در انجام کار بهتر شوید آن وقت می‌توانید آن سه وظیفه اصلی را بهتر کنید.

برایان تریسی همچنین در این سمینار با اشاره به اینکه کتاب‌های او در ایران بسیار پرفروش بوده، اظهار کرد: من تابه‌حال برای انتشار هیچ‌کدام از کتاب‌هایم در ایران حق کپی‌رایت دریافت نکرده‌ام. کتاب‌های من در ایران بارها چاپ شده و ناشران بسیار درآمد کسب کرده‌اند به این دلیل که حق مولف را پرداخت نکرده‌اند. متاسفانه در ایران قانون کپی‌رایت وجود ندارد و این خیلی برای من جالب است.

 

 

منبع: اقتصاد آنلاین

علی صدیقی بازدید : 41 پنجشنبه 10 آبان 1397 نظرات (0)

اگر تصمیم گرفته‌اید که به موفقیت شغلی دست یابید و در شغل تان پیشرفت کنید و تبدیل به بهترین آدم حرفه‌ای در حوزه کاری‌تان شوید خوب است این فهرست ۱۰ تایی را بخوانید و با این عادت‌های بهترین‌ها آشنا شوید.

موفقیت شغلی

۱. خوشبین باشید تا بهترین‌ها برایتان پیش بیاید

آدم‌های خوشبین پول بیشتری نسبت به بدبین‌‌ها به‌دست می‌‌آورند و مشکلات سلامتی کمتری مانند سرماخوردگی‌‌های، ریسک بیماری‌‌های قلبی عروقی دارند و در مجموع عمر طولانی‌‌تری دارند. اما مانند هر عادت دیگر، خوش‌بینی چیزی است که باید هر روز تمرین‌‌اش کنید. یادتان باشد به خاطر تمام داشته‌هایتان هر روز خدا را شکر کنید.

مطلب مرتبط: ۵ راز برندسازی که هر کسب و کار باید بداند

۲. فهرست کارهای روزانه‌تان را تنظیم کنید و بر طبق آن فعالیت کنید

برای انجام دادن همه‌‌ی چیزهایی که برای هر روز خود تعیین می‌‌کنید، لازم است بفهمید که چه نوع کاری را در زمان‌‌های مختلف روز و به بهترین شکل انجام ‌‌دهید و فهرست‌‌تان را متناسب با سبک‌‌تان تنظیم کنید.

۳. کنجکاوی کنید و سوال بپرسید تا به موفقیت شغلی برسید

بازیافتن حس کنجکاوی بچگی برای موفقیت مهم است، و خوشبختانه متخصصان می‌‌گویند ما می‌‌توانیم دوباره این ویژگی را یاد بگیریم. به سادگی با پرسیدن سوالات ته‌‌باز بیشتر شروع کنید. سوالاتی که با “چگونه”، “چه چیز”، چه زمانی”، “کجا” و “چرا” شروع می‌‌شوند نمی‌‌توانند با “بله” یا “نه” پاسخ داده شوند و بیشتر احتمال دارد که شما چیزی بیاموزید.

۴. برای خودتان با انجام کارهای موفقت‌آمیز شهرت جمع کنید

همیشه سعی کنید آدمی باشید که دیگران تحسین‌اش می‌کنند. و این حس تحسین دیگران برای شما شهرت به همراه می‌آورد. اگر تمام کارهای‌تان را تا انتها دنبال کنید و در هر زمینه‌ای صاحب یک اسم و شهرت شوید می‌توانید برای خودتانبرند شخصی بسازید و به موفقیت برسید.

مطلب مرتبط: رشد ارزش ویژه برند با اهرم فناوری دیجیتال

۵. جاه‌طلب باشید تا به اهداف‌تان برسید

جاه‌طلبی همیشه صفت منفی نیست. گاهی اوقات شماباید جاه‌طلب باشید تا ابزار موفقت خود و دیگران را فراهم کنید. سعی نکیند خودتان را با دیگران مقایسه کنید. این مقایسه هم به خودتان و هم به سایرین آسیب می‌زند. فقط جاه طلب باشید و مثل شکارچی به دنبال شکار موفقیت باشید.

۶. برای موفقیت شغلی خلاق باشید و ایده‌پردازی کنید

حتما لازم نیست چوب جادویی هری پاتر را داشته باشید و جادو کنید. فقط کافی است در مواجهه با رویدادهای کاری و شغلی متفاوت از دیگران بیندیشید و عمل کنید.

۷. دوست‌‌داشتنی‌‌ترین شخص در محل کار باشید

اشخاص دوست‌‌داشتنی پیشنهاد‌‌های کاری و ترفیع بیشتری می‌‌گیرند، زمانی که اشتباهی می‌‌کنند بیشتر احتمال دارد که بخشیده شوند و اشخاص آنچه آنها بگویند را انجام می‌‌دهند چون قابل اعتماد‌‌تر محسوب می‌‌شوند. خبر خوش این است که هر کسی با کمی تغییر عادات می‌‌تواند دوست‌‌داشتنی‌‌ترین شخص در محیط کار شود. با گفتن نکات خوب در مورد دیگران شروع کنید، زیرا وقتی شما چیزهای مثبت در مورد دیگران می‌‌گویید، آن گفته‌‌ها می‌‌توانند به خودتان هم سرایت کنند.

مطلب مرتبط: ۷ راهکار که اعتبار آنلاین کسب و کار خود را افزایش دهید

۸. خونسرد باشید هر چقدر هم مردد باشید

اعتماد به نفس نیازمند تمرین، ریسک‌‌پذیری حساب‌‌شده و تغییراتی در روش تفکرتان است. هیچ چیز مانند دست زدن به کاری که ریسک و شکست در بردارد اعتماد به نفس ایجاد نمی‌‌کند، پس از منطقه‌‌ی آسایش‌‌تان کم‌‌کم بیرون بیایید. اشخاص با اعتماد به نفس از کارهای کوچک شروع می‌‌کنند و به‌عمل کردن ادامه می‌‌دهند تا زمانی که با ریسک راحت‌‌تر می‌‌شوند.

۹. همیشه میز کارتان را منظم کنید

آن همکاری را که بسیار منظم و وقت‌‌شناس است و پروژه‌‌ها را با وقت اضافی تمام می‌‌کند می‌‌شناسید؟ یکی از رازهای اشخاص منظم سادگی است. اشخاص منظم از ابزارهای ساده‌‌ای استفاده می‌‌کنند تا به سادگی کارهایشان را مرتب کنند، مثل سبدهایی برای نگهداری رسیدهایی که لازم است بایگانی شوند، قبض‌‌هایی که لازم است پرداخت شوند و کتاب‌‌هایی که منتظر خوانده شدن هستند.

۱۰. خواب کافی داشته باشید

بهره‌‌ورترین افراد اهمیت خواب کافی را می‌‌دانند و عادات‌‌ مشخصی برای اطمینان از استراحت کافی دارند و همواره در بهترین حال‌‌شان هستند. برای شروع، اعتیادتان به ساعت زنگدار را ترک کنید و سعی کنید با زمان بدن تان کنار بیایید.

منبع : بازده
علی صدیقی بازدید : 61 چهارشنبه 09 آبان 1397 نظرات (0)

بيژن پاکزاد (15 فروردین 1323 ــ 27 فروردین 1390)، طراح و تولیدکننده سرشناس لباس‌های مردانه، عطر و ادکلن و يكي از عرضه كنندگان گران ترين اقلام و سفارشات، براي پولدارترين افراد از ملیت های مختلف است. محصولات او که با نام تجاری "بیژن" شناخته می شود، برنده جوايز برترين‌هاي جهان در عرصه عطر و ادكلن و مد و لباس براي طبقات مرفه بوده است.
 

سالهای اولیه زندگی و تحصیلات 

بیژن در 15 فروردین 1323 در خانواده ای فوق العاده ثروتمند - كه به قول خودش فرهنگ پول‌سازي و پول‌آفريني در آن نهادينه شده بود - درتهران متولد شد. خانواده بیژن جهت تحصيل او را به مدرسه ثروتمندان سوئيسی، يعني "Le Rosey " فرستادند و او در آنجا با شاهزاده هاي بزرگ مانند "پرنس ريتر" همكلاسي شد. درحقيقت تعداد زيادي از مشتريان سالهای بعد بيژن در همان مدرسه سوئيسي شناسايي و شكار شدند. بیژن همانجا دريافت كه سليقه ي آدم هاي پولدار چگونه است و به چه شكلي مي توان نظر آنها را براي خريد و سفارش اجناس به سوي خود جلب كرد.

بیژن در سن ۱۸ سالگی تصمیم گرفت به ادامه تحصیل در دانشگاه در رشته مهندسی شیمی بپردازد. او پس از پایان این دوره مهندسی، به تحصیل در رشته طراحی لباس در دانشگاه ميلز در شهر سنت گال پرداخت و بعد از آن يك گالري در اطراف شهر ميلان راه اندازي كرد. تحصیل در رشته بازاریابی آخرین حلقه زنجیر تحصیلات او بود.
 

مهاجرت به آمریکا و آغاز فعالیت های موفق تجاری

بیژن طراحی را در آلمان آموخت و در بازگشت به ایران اولین بوتیک مدرن و به قول خودش اولین بوتیک خارج از خرازی را به نام "پلنگ صورتی" در تهران تأسیس کرد، او سپس بوتیک دیگری به نام "سسیل جی" یا "نیکولا بلازی" گشود که اختصاصی ترین بوتیک تهران و محل خرید اعضای خانواده سلطنتی، دولتمردان و ثروتمندان ایران بود.

بیژن در سن 29 سالگی به آمریکا مهاجرت کرد و 3 سال بعد بوتیک مشهور خود را افتتاح نمود. این بوتیک که در واقع یک کاخ به سبک مدیترانه اى است، کمی بعدتر گرانترین فروشگاه دنیا نام گرفت.

بیژن در این فروشگاه که طراحی محصولات آن را شخصاً برعهده داشت، عمدتاً لباس، عطر و ادکلن به مشتریان سرشناس خود ارایه می کرد. تحصیلات او در کنار تجارب ارزشمندش از شناخت علائق و سبک زندگی ثروتمندان و نیز خلاقیت منحصر به فردش، منجر به تولید محصولات جذابی شد که به زودی شهرت او را دو چندان ساخت.

طراحی های منحصر به فرد بیژن نه تنها برایش جوایز متعددی به ارمغان آورد بلکه بسیاری از مردان مشهور جهان را مشتری همیشگی او ساخت. کسانی مانند باراک اوباما، جورج دبلیو بوش، رونالد ریگان، سلطان ثروتمند برونئی، آرنولد شوارتزینگر، ولادمیر پوتین، تونی بلر، آنتونی هاپکینز، تام کروز و ... .
 مجله Vanity Fair در سال ۱۹۸۹ نام بیژن را در لیست شیک‌پوش‌ترین‌های (خوش پوش‌ترین‌ها)جهان خود قرار داد.

کلکسیون اتومبیل های بیژن هم در نوع خود بی نظیرند. یک Bentley Azure زرد رنگ با طراحی داخلی تماما سیاه، یک Ferrari 430 Spider زرد رنگ، یک Mercedes  Benz SLR McLaren سیاه رنگ با نقوش عجیب، یک Rolls Royce زرد رنگ و یک  Bugatti Veyron که همگی آنها در مقابل بوتیک بیژن در بورلی هیلز پارک شده اند.

بیژن پاکزاد  مسیر ایرانی

ویژگیهای شخصیتی و شغلی

 بیژن انسانی بسیار باهوش و فرصت شناس بود. او برای هر کسی که سراغش میرفت عطر خاص با رایحه متفاوت تولید میکرد. عطرهای بیژن، هم به دلیل رایحه شرقی شان و هم بسته بندی های متفاوتشان از شهرتی جهانی برخوردار هستند 

بیژن عاشق غذاهای ایرانی بود. به دلیل ثروت زیاد، زندگی لوکس و متفاوتی داشت اما همیشه اصالت و سادگی را مدنظر قرار می داد. برخلاف ثروتمندان جهان هیچوقت برای خودش بادیگارد استخدام نکرد و میگفت جایگاه من بین مردم است نمیخواهم از آنها جدا باشم

  او در صنایع دیگر هم فعالیت داشت؛ صنایعی مانند اسلحه سازی و اتومبیل. کلت کمری با قاب چرمی تولید کرده بود که پادشاه عربستان 6عدد از آن را خرید. همچنین تخته نردهایی از جنس سگ مرمر اعلا به سلطان برونئی فروخت
. او یک بار یک نوار الماس نشان به قیمت ۲۰ میلیون دلار براى کار گذاشتن در میان موهاى خانم "درک" بازیگر و مدل معروف آمریکایى براى حضور در یک کمپین تبلیغاتى عطر را طراحى کرد. سال 1389، رولز رویس از همکارى Bijan در طراحى یک خودروى کوپه به تعداد محدود به قیمت یک میلیون دلار خبر داد.
 

از دواج و فرزندان

بیژن 2بار ازدواج کرد. از همسر اولش یک دختر به نام دانیلا دارد که در حال حاضر یکی از طراحان مشهور است و کار پدر را دنبال می کند. از همسر دوم نیز یک دختر به نام الکساندرا و یک پسر به نام نیکلاس دارد.


درسهایی از زندگی بیژن پاکزاد

بدون شک جهانی شدن و داشتن مشتریان بین المللی و یا محبوبیت جهانی، یکی از علایم موفقیت است اما این موضوع الزاماً به داشتن ثروت زیاد مربوط نمی شود. در "مسیر ایرانی"، شما می توانید داستان زندگی برخی افراد موفقی را که از محرومیت آغاز کرده اند و جهانی شده اند، بیابید. داستان موفقیت عباس برزگر، روستایی ایرانی،  "بن کاردول"، کارگر ساده پمپ بنزین و  عبدالمحمد شعرانی معلم کوچکترین مدرسه دنیا، نمونه هایی از این دست هستند. اما آنچه کار بیژن پاکزاد را متمایز می سازد، شناخت جایگاه خود در اجتماع و رضایت ندادن به کمتر از آن است. در واقع، بیژن و خانواده او با درک صحیح از جایگاه اجتماعی خود و توانمندیشان، تلاش موفقی را در کسب آنچه شایسته آن بودند آغاز کردند و توانستند پله های موفقیت را یک به یک بپیمایند و باعث افتخار خود و ایران باشند. مهمترین عوامل موفقيت بيژن عبارتست از:
 
۱- آگاهی نسبت به توانمندیهای خود: بيژن پاكزاد شناخت دقيقي از خويش داشت و جوهره وجودي خويش را درك كرده بود، او به اين پي برده بود كه فردي با قدرت ارتباطات بالا با انسان‌هاي معروف است و در اين مسير گام برداشت. او انساني برون‌گرا و فعال حركتي بود.

۲- سرمايه‌گذاري روي دانايي خويش: بيژن فقط به ذات و جوهره خويش بسنده نكرد، بلكه با تحصيل در رشته‌هاي فني مورد نياز كسب‌و‌كار خويش نظير شيمي و سپس تحصيل در رشته بازاريابي براي پي بردن به رمز و راز شناسايي، شناساندن و كسب رضايت در طبقه مخاطبان هدف خويش در راستاي عالم بودن خويش گام‌هاي محكمي برداشت. او هيچ‌گاه از يادگيري دست برنداشت و فقط به تحصيلات آكادميك اكتفا نكرد و يادگيري او از دانشگاه بازار‌، دائمي بود.

۳- نقش خانواده: بيژن اذعان مي‌دارد كه از خانواده‌اي مرفه (پدر و مادر) برخوردار بوده است، اما مي‌گويد بيشتر از آنكه ثروت خانواده در موفقيت من نقش داشته باشد، من از آنها خلاقيت و نوآوري را آموختم و اين نشان از درك بالاي والدين او از نهادينه كردن نبوغ به معناي ديدن روابط نامشهود بين پديده‌ها‌، در وجود فرزند خويش است. بيژن مي‌گويد من از خانواده، فرهنگ پول‌سازي و پول‌آفريني را آموختم.

۴- داشتن اهداف بزرگ: بيژن اهداف بزرگي در سر داشت و به اهداف كوچك و متوسط راضي نبود، او از شكست نمي‌ترسيد. به‌رغم اينكه از جوايز متعددي در عرصه بين‌المللي بهره‌مند شده بود، ولي تا آخرين لحظه دست از آفرينش و پيشرفت برنداشت.

5- توجه به تحقيقات بازاريابي: بيژن مي‌گويد وقتي مي‌خواستم عطر مردانه‌اي بيافرينم كه متفاوت باشد، سال‌هاي زيادي وقت صرف كردم و با مخاطبان هدف بسياري مصاحبه كردم و نهايتا موفق شدم عطري بسازم كه جايزه اسكار نيويورك را دريافت كند. در واقع، بيژن حدسيات سازمان نيافته خود را به‌جاي تحقيقات سازمان يافته از بازار قرار نمی داد و با تحقيقات بازاريابي ريسك تصميم‌گيري خود را به نحو چشمگيري پايين آورده بود. از این رو توانست با تكيه بر تحقيقات بازاريابي محصولاتي متمايز بيافريند.

6- توجه به كيفيت: اهميت به كيفيت آنقدر در تفكرات بيژن به عنوان اصل پايه و اساسي در نيازهاي مشتريان مهم شده است كه يكي از تبليغات او چنين است. «يكي بود يكي نبود، در سرزمين دور، جواني زندگي مي‌كرد كه به كيفيت عشق مي‌ورزيد.» او پارچه‌هاي لباس‌هاي مشتريانش را با دقت و وسواس زيادي انتخاب مي‌كرد و اول خودش آنها را امتحان مي‌كرد و وقتي از همه‌ ابعاد كيفيت آنها مطمئن مي‌شد، آنگاه براي مشتريانش اقدام مي‌كرد.

7- توجه به مديريت ارتباط با مشتريان: مشتري براي او از اهميت خاصي برخوردار بود. بيژن تك‌تك مشتريانش را به نام مي‌شناخت و هدف او شناختن مشتري و توقعات او بود. او به تفاوت بين مشتريان خويش احترام مي‌گذاشت و محصولات متناسب با ميل و خواست و موقعيت آنها طراحي مي‌كرد و اگر مشتري مي‌خواست كه بيژن به منزل يا محل كار او برود بيژن قبول مي‌كرد.

8- عشق به كار: انسان‌هاي موفق كار نمي‌كنند كه درآمد داشته باشند تا زندگي كنند، بلكه كار مي‌كنند كه زندگي با لذت داشته باشند. بيژن مي‌گويد من به كار كردن هفت روز هفته نياز ندارم. اما اين كار را انجام مي‌دهم چون به كارم عشق مي‌ورزم.

9- تعيين بازار هدف: بازار هدف اصلي بيژن همان طبقات مرفه بودند كه وبلن نظريه مصرف نمايشي را براي آنان مطرح مي‌كند هرچند بيژن پاكزاد براي طبقات متوسط نيز محصولاتي طراحي كرده بود، اما تمركز او بر طبقات مرفه بود او آنها را به خوبي هدف گرفته بود و در راستاي رضايت مشتريانش اقدام مي‌كرد.

بیژن پاکزاد  مسیر ایرانی

بیژن پاکزاد سرانجام در روز 26 فروردین1390 (16 آپریل 2011) در سن 71 سالگی در محل کارش در خیابان رودئو در بورلی هیلز دچار سکته مغزی شد و در گذشت و مراسم بزرگداشت وی در دانشگاه کالیفرنیا، لس‌آنجلس بر‌گزار شد.

پس از مرگ وی اداره کمپانی بیژن به عهده فرزندانش، دانیلا، الکساندرا و نیکلاس می باشد. دارایی خالص بیژن در زمان مرگ معادل 50میلیون دلار بود.

 

 

 

منبع: مسیر ایرانی

علی صدیقی بازدید : 49 چهارشنبه 09 آبان 1397 نظرات (0)

استیون پاول جابز  کارآفرین، مخترع، بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی شرکت رایانه‌ای اپل و یکی از چهره‌های پیشرو در صنعت رایانه بود.
 
استیو جابز- مسیر ایرانی
سال‌های اول زندگی
استیو جابز در ۲۴ فوریه سال ۱۹۵۵ در سان فرانسیسکو از مادری به نام خوان کارول شیبل و پدری سوری و مسلمان به نام عبدالفتاح جان جندلی ،که هردو دانشجو بودند، زاده شد.آن دو در آن زمان هنوز با هم ازدواج نکرده‌بودند.هنگامی که استیو به دنیا آمد جندلی و دوستش خوان شیبل که هر دو ۲۳ ساله بودند نمی‌توانستند فرزندشان را بزرگ کنند. خوان که از یک خانواده مسیحی محافظه‌کار بود، نمی‌توانست خانواده‌اش را متقاعد کند که با یک عرب مسلمان ازدواج کند.

در نهایت استیو که یک عرب آمریکایی و یک آلمانی سوییسی بود، توسط پل رینهولد جابز و کلارا هاگوپیان به فرزندی پذیرفته شد. هنگامی که از پدر و مادر خواندهٔ او سوال شد، جابز با پافشاری پاسخ داد که پل و کلارا جابز پدر و مادر من بودند. او بعدها در زندگی نامهٔ خود اظهار داشته که "۱٬۰۰۰ درصد آنها پدر و مادر من بودند."هنگامی که استیو ۵ ساله بود، خانوادهٔ جابز از سان فرانسیسکو به مانتین ویو در کالیفرنیا نقل مکان کردند.مانتین ویو در سیلیکون ولی قرار داشت. استیو فرزند دره بود و روح و انرژی سیلیکون ولی بر اعماق وجود استیو تاثیر گذاشت. بعدها، پل و کلارا دختری به نام پتی را به فرزند خواندگی پذیرفتند. پل جابز که یک مکانیک ماهر کارخانه ساخت لیزر بود، مقدمات ابتدایی الکترونیک و طریقهٔ کار با دست‌ها را به پسرش آموزش داد.کلارا جابز یک حسابدار بود و به استیو خواندن را پیش از رفتن به مدرسه آموخت.

جابز در سال ۱۹۹۵ در پاسخ به این سوال که می‌خواهد چه چیزهایی را به فرزندانش منتقل کند، چنین گفت: «تنها می‌خواهم برای آنها به همان خوبی باشم که پدرم برای من بود و در تمام مدت زندگی‌ام نیز به این مساله فکر می‌کنم.»

پدر و مادر بیولوژیکی جابز، ۱۰ ماه پس از تحویل استیو به پدر و مادر جدیدش، صاحب یک فرزند دیگر به نام مونا شدندجابز برای اولین بار خواهرش را در سن ۲۷ سالگی ملاقات کرد.

یادگیری و تحصیل
دوران ابتدایی برای استیو خسته‌کننده بود. معلم کلاس چهارم در موفقیت‌های بعدی او نقش زیادی داشت، وی بود که او را با توانایی‌هایش آشنا کرد، جابز از او هنوز به عنوان یک قدیس یاد می‌کرد. او باعث شد که استیو کلاس پنجم را به صورت جهشی طی کند و دورهٔ ابتدایی را یک سال زودتر به اتمام برساند. استیو همیشه در سخنرانی‌های اچ‌پی در پالو آلتو شرکت می‌کرد و بعدها به استخدام همانجا درآمد و به عنوان کارمندان تابستانی همراه استیو وزنیاک کار می‌کردند.در سال ۱۹۷۲، جابز از دبیرستان «هومستید» در شهر کوپرتینو در کالیفرنیا فارغ‌التحصیل شد و در کالج رید در شهر پورتلند ایالت اورگن ثبت نام کرد، اما بعد از یک نیمسال تحصیلی انصراف داد.کالج رید، یک کالج هنرهای لیبرال است و پیدایش فردی چون استیو جابز حاکی از پراهمیت بودن این علوم است.

استیو پس از انصرافش، در بعضی از کلاس‌های کالج از جمله خوشنویسی شرکت می‌کرداین هنر در شغل آینده استیو تاثیر به‌سزایی داشت. این هنر به استیو ایده سبک حروف چندگانه را بخشید، که در کامپیوتر مکینتاش دیده می‌شود. جابز می‌گوید: «اگر در کالج وارد آن کلاس(خوشنویسی) نمی‌شدم، مکینتاش هرگز چندین طرح حروف یا فونت‌های فاصله‌دار مناسب را نداشت. و از آنجایی که ویندوز دقیقا مکینتاش را کپی کرده‌است، کامپیوتر هیچ کسی این فونت‌ها و طرح‌ها را نداشت.»

در زمستان ۱۹۷۴ او به کالیفرنیا بازگشت و به همراه استیو وزنیاک، حضور در جلسات «انجمن رایانه هوم‌برو»را آغاز کرد. در همین زمان جابز شغلی به عنوان یک تکنسین در شرکت آتاری، سازندهٔ رایانه و دستگاه بازی رایانه‌ای که آن روزها محبوب بود، یافت.

سفر معنوی
استیو دوست نزدیکی به نام دانیل کوتکی در کالج رید داشت. جابز و دانیل هر دو به ذن، دیلن و ال‌اس‌دی علاقه داشتند. دانیل فردی از طبقه مرفه نیویورک بود و علاقه‌مندی‌هایی چون مکتب بودا داشت. استیو بیشتر وقتش را با الیزابت هولمز (دیگر دوست استیو در کالج) و دانیل می‌گذراند. علاقه‌مندی جابز به عرفان‌های شرقی، به ویژه مذهب بودایی ذن، فقط یک تفریح خیالی و زودگذر متعلق به دوران جوانی نبود. بلکه آن را با علاقهٔ وافر لمس کرده‌بود. ذن عمیقاً در شخصیتش ریشه دوانده بود.

کاتکی در مورد جابز می‌گفت: «استیو خود ذن بود. واقعا رویش تأثیر گذاشته‌بود. می‌شد آن را در رویکرد مشتاقانه‌اش به زیبایی شناسی غیرتجملی و تمرکز فوق‌العاده‌اش دید.» به خصوص این که او تحت تأثیر شهودگراییِ مذاهب بودایی قرار گرفته بود، طوری که بعدها گفت: «کم کم پی بردم که درک و آگاهیِ بصری، مهم تر از تفکر انتزاعی و تحلیل منطقی است.» با این همه، جنون و دیوانگی او، مانع از رسیدن به آرامش درون، آراستگی و صفای باطن و محبت در روابطش بود.

استیو در سال ۱۹۷۴ به هند سفر کرد تا با نیم کارولی بابا (یک گوروی هندی) از نزدیک دیدار کند. او همراه دوستش دانیل کوتکی در جستجوی روشنفکری معنوی بود. وی پس از یک سفر معنوی هفت ماهه، با سری تراشیده و جامهٔ سنتی هندی بر تن، به آمریکا بازگشت.استیو در طول این مدت از ال‌اس‌دی استفاده می‌کردکه به گفتهٔ خودش از بهترین کارهای عمرش و دلیل اصلی موفقیت‌هایش بوده‌است.

شغل اولیه
 جابز پس از بازگشت از هند، به آتاری بازگشت. وظیفهٔ او ساختن یک برد الکترونیکی برای یک بازی شرکت آتاری (به نام Breakout ) بود. بر طبق گفتهٔ نولان باشنل (بنیانگذار آتاری) جایزه‌ای ۱۰۰ دلاری به ازای هر تراشه‌ای که در فرآیند طراحی از دستگاه اصلی حذف می‌شد، داده می‌شد. استیو که علاقه و دانش اندکی در طراحی مدارهای الکترونیکی داشت، با استیو وزنیاک قول و قراری گذاشت که اگر وزنیاک بتواند مداری با حداقل تعداد تراشه‌ها طراحی کند، جایزه‌ای که از آتاری دریافت می‌کنند را بین خودشان تقسیم نمایند.

این پروژه انجام شد و با وجود حیرت فراوان مسوولین آتاری، وزنیاک توانست که تعداد تراشه‌های استفاده شده در دستگاه نهایی را ۵۰ عدد کاهش دهد. متاسفانه وزنیاک طراحی را به حدی فشرده انجام داده بود که تولید دستگاه نهایی بر روی خط مونتاژهای آن دوران ممکن نبود. با وجود این، جابز به وزنیاک گفت که آتاری تنها ۷۰۰ دلار از جایزه را پرداخت کرده‌است (در صورتی که تمامی ۵۰۰۰ دلار جایزه پرداخت شده بود) و پیشنهاد کرد که وزنیاک نیمی از آن یعنی ۳۵۰ دلار را برای کاری که انجام داده بود بردارد.وزنیاک ۱۰ سال بعد، از مبلغ واقعی جایزه باخبر شد، وزنیاک گفت که جابز به این پول نیاز داشته و البته خود وزنیاک هم تمایل داشته که این پول را به او بدهد.

در سال ۱۹۷۱ استیو وزنیاک، تحت تاثیر مقاله‌ای جعبه آبی را ساخت. جعبه آبی سیستمی بود که می‌توانست با تکرار تن‌هایی، سیگنال‌ها را در شبکه AT&T مسیردهی و راهی را برای ایجاد تماس‌های تلفنی از راه دور به شکل رایگان فراهم می‌کرد. وزنیاک در مورد آن می‌گوید: «تا به حال مداری نساخته‌بودم که اینقدر به آن افتخار کنم. هنوز هم فکر می‌کنم که کارم معرکه بود.» استیو جابز هم ایده فروش آن را مطرح کرد. قیمت ساخت هر جعبه آبی ۴۰ دلار می‌شد و جابز تصمیم داشت که آن را ۱۵۰ دلار به فروش برساند. جابز می‌گوید حدود ۱۰۰ جعبه آبی ساختیم و تقریبا همه را فروختیم. بعدها جابز گفت: «من ۱۰۰ درصد از این مساله مطمئنم که اگر آن جعبه‌های آبی نبود، اپلی هم وجود نداشت. من و وزنیاک یاد گرفتیم که چگونه با هم کار کنیم. ما اطمینان پیدا کردیم که می‌توانیم مسایل فنی را حل کرده و واقعاً چیزی تولید کنیم. »

تاسیس اپل
استیو جابز شرکت کامپیوتری اپل را همراه استیو وزنیاک و رونالد وین در پارکینگ خانه پاول و کلارا جابز در لوس آلتوس در کالیفرنیا بنیان نهاد.در سال ۱۹۷۶، وقتی جابز ۲۱ ساله و وزنیاک ۲۶ ساله بود، شرکت رایانه‌ای اپل را در پارکینگ خانوادهٔ جابز، بنیان گذاشتند. اولین رایانهٔ شخصی‌ای که جابز و وزنیاک به بازار معرفی کردند اپل I نام داشت. قیمت این رایانه که در سال ۱۹۷۶ معرفی شد، ۶۶۶ دلار و ۶۶ سنت بود. در سال ۱۹۷۷، جابز و وزنیاک رایانهٔ اپل II را معرفی کردند. در سال ۱۹۸۰، اپل عرضهٔ اولیه سهام خود را در بازار بورس ارائه کرد و به سهامی عام تبدیل شد. در همان سال، شرکت اپل، رایانهٔ اپل III را معرفی کرد که این رایانه به دلیل قیمت زیاد و برخی مشکلات سخت‌افزاری با شکست تجاری در بازار مواجه شد.

هم‌زمان با رشد اپل، این شرکت جستجویی را برای یافتن مدیران مستعد که بتوانند آن را در مدیریت توسعه و گسترش کمک کنند، آغاز کرد. در سال ۱۹۸۳، جابز با به چالش‌طلبیدن جان اسکالی که یکی از مدیران پپسی کولا بود، او را تطمیع کرد که به‌عنوان مدیر عامل اپل کار کند. جابز به او گفته بود: «می‌خواهی که باقی زندگی‌ات را به فروختن آب‌-شکر بگذرانی، یا می‌خواهی شانس این را داشته باشی که دنیا را عوض کنی؟».

در همان سال شرکت اپل، رایانهٔ اپل لیزا را معرفی کرد که با وجود مجهز بودن به واسط گرافیکی کاربر و موشواره، از بابت تجاری ناموفق از آب درآمد.یکی از دلایل این عدم موفقیت قیمت گران و کندی آن بود.سال ۱۹۸۴، سال معرفی رایانهٔ مکینتاش بود. این رایانه دارای پردازشگر موتورولا۶۸۰۰۰ با سرعت ۷٫۸ مگاهرتز بود و به جای واسط خط فرمان، واسط گرافیکی کاربر داشت و مجهز به موشواره نیز بود. پس از گذشت حدود دو ماه از معرفی مکینتاش، تنها ۵۰۰۰۰ عدد از آن فروخته‌شد که نمایش قدرتمندانه‌ای نبود. حافظه مکینتاش کم بود (۱۲۸ کیلوبایت) و وجود یک فلاپی کار را با آن سخت می‌کرد. مکینتاش همانند لیزا به واسط گرافیکی کاربر مجهز بود ولی بعضی از ویژگی‌های قدرتمند لیزا مانند مالتی تسکینگ و حافظه ۱ مگابایت را نداشت.

در حالی که جابز یکی از شخصیت‌های پبش‌برنده و رهبران معنوی اپل بود، منتقدین این مساله را نیز مطرح کرده‌اند که او مدیری دمدمی مزاج و شلوغ بوده‌است.در سال ۱۹۸۵ بین جابز و اسکالی کشمکش به‌وجود آمد. جابز به اسکالی گفت: تو برای اپل و هدایت آن مناسب نیستی. اسکالی هم از مدیران خواست که بین او و جابز یکی را انتخاب کنند. آن‌ها به اتفاق آرا اسکالی را انتخاب کردند. پس جابز از کارش در اپل برکنار شد.جابز در همان سال شرکت نکست را تاسیس کرد.

شرکت نکست
پس از ترک اپل، جابز در سال ۱۹۸۵ با سرمایهٔ ۷ میلیون دلار شرکت رایانه‌ای دیگری را با نام نکست بنیان گذاشت. جابز در سال ۱۹۸۹ کامپیوتر قدرتمند «ورک استیشن»(به فارسی: ایستگاه کاری) را ساخت. اگرچه شرکت قادر به فروش «ایستگاه کاری» در حجم بالا نشد، اما این کامپیوتر دارای یک ویژگی بارز بود. اولین مرورگر وب بر روی آن ساخته‌شد. نرم‌افزار کامپیوتر نکست به عنوان مبنای سیستم‌عامل مکینتاش‌های امروزی و آی‌فون می‌باشد.

شرکت نکست بعد از هدردادن میلیون‌ها دلار از سرمایه سرمایه‌گذاران، تولید کامپیوتر را رها می‌کند و به‌جای آن بیشتر بر فروش و توسعهٔ سیستم‌عامل نکست‌استپ و توسعهٔ فناوری شئ‌گرا تمرکز می‌کندنکست‌استپ سیستم‌عاملی بود که برای کامپیوتر نکست به‌وجود آمده‌بود و بعدها به پلتفورمx86 پورت شد.
جابز معمولاً برای بازاریابی محصولات نکست به حوزه‌های دانشگاهی و علمی روی می‌آورد چرا که فناوری‌های جدید موجود در این محصولات، بدیع و آزمایشی بوده و هنوز به شکل نهایی و بالغ نرسیده بودنداز این دسته محصولات می‌توان به هستهٔ ماک، تراشهٔ پردازش سیگنال دیجیتال و پورت اینترنت توکاراشاره کرد.

رایانهٔ نکست‌کیوب توسط جابز به عنوان یک کامپیوتر بین‌شخصی به‌وجود آمد که به نظر او اولین قدم پس از ایجاد کامپیوتر شخصی است.

در ۲۰ دسامبر ۱۹۹۶ شرکت اپل، نکست را به مبلغ ۴۲۹ میلیون دلار خرید. طی این معامله استیو جابز، مجددا به اپل بازگشت.

بازگشت به اپل
استیو جابز - مسیر ایرانیدر ۲۰ دسامبر ۱۹۹۶ شرکت اپل، شرکت نکست را به مبلغ ۴۲۹ میلیون دلار خرید. طی این معامله استیو جابز، مجددا به اپل بازگشت. پس از برکناری جیل آملیو در ژوئیه سال ۱۹۹۷، جابز عملا مدیرعامل اپل شد. اما او از پذیرش این سمت به طور دائم خودداری کرد. طی یک تغییر سازمانی در همان ماه، بیشتر اعضای هیات مدیرهٔ اپل تغییر کردند. پس از تشکیل جلسه توسط اعضای هیات‌مدیرهٔ جدید، جابز به سمت «مدیر عامل موقت»منصوب شد.

در ماه مارس سال ۱۹۹۸ جابز به منظور تمرکز اپل برای سوددهی، فورا تعدادی از پروژه‌ها مانند نیوتن، سایبر داگ و اپن داک را لغو کرد.پس از خرید نکست توسط اپل و بازگشت جابز، تکنولوژی نکست، راهش را به سوی محصولات اپل باز کرد. این تکنولوژی به عنوان مبنای توسعه سیستم‌عامل مک اواس ده، فروشگاه اپل و فروشگاه آی‌تیونز به کار گرفته‌شدهمچنین یکی از محصولاتی که جابز در ابتدای ورودش اقدام به توسعهٔ آن کرد، آی‌مک بود. یک محصول تجاری که تاکید شرکت بر طراحی را نشان می‌داد.

جابز هنگام معرفی آی‌پداستیو جابز در نهایت پس از دو سال و نیم خدمت در اپل، در مک ورلد اکسپو سال ۲۰۰۰، واژهٔ «موقت» را از عنوانش حذف کرد و مدیرعامل دائم شد.از اتفاقات مهم پس از این مساله در اپل می‌توان به پرده‌برداری از فروشگاه موسیقی آی‌تیونز در سال ۲۰۰۳، معرفی آی‌پاد در سال ۲۰۰۱، آی‌فون در سال ۲۰۰۷ و آی‌پد در سال ۲۰۱۰ اشاره کرد.

جابز از سال ۱۹۹۷ تا زمان مرگش با دستمزد یک دلار در سال در سمت مدیرعامل برای اپل کار می‌کرد و سال‌های زیادی هیچ پاداشی هم به او تعلق نگرفت. این مساله باعث شد نام او به‌عنوان «کم حقوق‌ترین مدیر ارشد عملیاتی» در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شود. البته در مواردی هم از زحمات او با هدایای ارزشمندی تقدیر شد. نظیر جت تجاری ۹۰ میلیون دلاری گلف‌استریم و پرداخت مخارج سفر او. که این مبلغ در سال ۲۰۱۰ حدود ۲۴۸۰۰۰ دلار بود.

جابز برای توانایی‌های خارق‌العاده‌اش در بازاریابی و کسب رضایت مشتریان، هم‌زمان تشویق و نقد شده‌است و حتی به این توانایی‌ها، عنوان «حوزهٔ تحریف حقیقت» داده‌اند که مخصوصاً در زمان سخنرانی‌های او در مک‌ورلد - آی‌ورلد که با عنوان «استیو نت»نیر خوانده می‌شود، بارز می‌شوند.(«حوزهٔ تحریف حقیقت» اصطلاحی است که نخستین بار در سال ۱۹۸۱ توسط بود تریبل برای توصیف کاریزمای استیو جابز و تاثیرش بر توسعه دهندگان پروژه مکینتاش، در شرکت اپل به وجود آمد.

نسل اول آی‌مک
آی‌مک اولین محصول طراحی شده حاصل از همکاری جابز و جاناتان آیو است که موفقیت بزرگی هم برای آن‌ها به حساب می‌آمد. رایانه رومیزی که در ماه مه سال ۱۹۹۸ برای استفاده خانگی به بازار عرضه‌شد. جابز اصرار داشت که این محصول باید محصولی کاملی باشد و بتوان آن را به راحتی راه‌اندازی کرد. محصولی متشکل از کیبورد، مانیتور و کیس، که درست پس از درآمدن از جعبه بتوان از آن استفاده کرد.

این رایانه با قیمت ۱۲۹۹ دلار عرضه شد و در شش هفته اول ۲۷۸۰۰۰ قطعه از آن به فروش رفت.

در تاریخ عرضه محصولات اپل، این محصول یکی از بالاترین سرعت‌های فروش را داشت و مهم‌تر این‌که ۳۲ درصد از فروش آن مربوط به کاربرانی می‌شد که رایانه را برای اولین بار خریده‌اند و ۱۲ درصد دیگر نیز قبلا از کاربران ویندوز بوده‌اند.

نسل اول آی‌پاد
در پاییز سال ۲۰۰۰، جابز شروع به طراحی یک پخش‌کننده موسیقی قابل حمل کرد. جابز علاقه خاصی به این پروژه داشت، زیرا او طرفدار موسیقی بود. زمانیکه پروژه آغاز شد، جابز در پروژه غرق شد. خواسته اصلی او سهولت بود. او روشی را به کار می‌برد. اگر او موسیقی یا عملکردی را می‌خواست، آیا می‌توانست در سه کلیک آن را پخش یا اجرا کند.

تونی فادل می‌گفت: «زمان‌هایی بود که ما درباره مشکل رابط کاربری به مغز خود فشار آورده‌بودیم و فکر می‌کردیم همهٔ گزینه‌ها را درنظر گرفته‌ایم، و او می‌گفت: آیا به این فکر کرده‌اید؟ او مشکل یا رویکرد را مجددا تعریف می‌کرد و مشکل کوچک ما برطرف می‌شد.» اپل گزارش داد که تا اکتبر ۲۰۱۱، تعداد ۳۰۰ میلیون آی‌پاد در سرتاسر جهان فروخته‌شد.آی‌پاد وسیله‌ای بود که اپل را از یک تولیدکننده کامپیوتر به باارزش‌ترین شرکت جهان تبدیل کرد.

نسل اول آی‌فون
استیو جابز در مک‌ورلد ژانویه ۲۰۰۷ آی‌فون را معرفی کرد. جابز گفت: «امروز ما قصد داریم سه نوع محصول انقلابی از این دسته را معرفی کنیم.

اولین محصول یک آی‌پاد با صفصح نمایش پهن با کنترل‌های لمسی می‌باشد.
دومی یک دستگاه تلفن همراه انقلابی است.
و سومی یک ابزار ارتباطات اینترنتی است.
اینها سه وسیلهٔ جداگانه یا مجزا نیستند، بلکه یک دستگاه است که ما آن را آی‌فون می‌نامیم.»

پس از عرضه آی‌فون، برخی از طرفداران به اندازه‌ای به او تبریک می‌گفتند و خوشحال شده‌بودند که گویی عیسی مسیح را ملاقات کرده‌اند و می‌خواهند از وی انجیل مقدس بخرند.

تا پایان سال ۲۰۱۰، اپل ۹۰ میلیون آی‌فون فروخت و بیش از نیمی از سود حاصل در بازار تلفن همراه را به خود اختصاص داد.

نسل اول آی‌پد
در سال ۲۰۰۷، زمانی که جابز ایده‌هایی درباره یک نِت‌بوک ارزان‌قیمت را در سر می‌پروراند، پروژه تبلت به پروژه‌ای جدی تبدیل شد. در یکی از جلسات ایده‌پردازی تیم اجرایی در یک دوشنبه، ایوه این سوال را مطرح کرد که: «چرا دستگاه‌ها باید کیبوردی داشته‌باشند که به صفحه لولا شود؟ این طرح گران‌قیمت و ضخیم است.» او گفت: «می‌توانیم با استفاده از یک رابط چندلمسی، کیبورد را روی صفحه تعبیه کنیم.» جابز هم موافقت کرد. بنابراین منابع به جای طراحی یک نِت‌بوک در جهت تسریع پروژه تبلت جهت‌دهی شدند. جابز در ابتدا قصدداشت که در آی‌پد از چیپ اتم که اینتل در حال ساخت آن بود استفاده کند، اما در نهایت تصمیم گرفته‌شد در آی‌پد از پردازنده‌ای بر اساس معماریARM استفاده‌شد.

پس از عرضه محصول در ژانویه ۲۰۱۰، اپل در کمتر از یک ماه، یک میلیون آی‌پد فروخت. این سرعت فروش دوبرابر سرعت فروش آی‌فون بود. تا ماه مارس ۲۰۱۱، نه ماه بعد از عرضه آن، ۱۵ میلیون دستگاه فروخته شده‌بودنداین تا حدی موفق‌ترین عرضه یک کالای مصرفی در تاریخ بود.

جابز از این مساله که کنترل امور، به خصوص زمانی که امکان تاثیرگذاشتن بر تجربه مشتری وجودداشت را واگذار کند، متنفر بود. اما او با مشکلی مواجه شد، او قسمتی از فرآیند کار را تحت کنترل نداشت: «تجربه خرید یک محصول اپل از یک فروشگاه.» اکثر فروشنده‌ها در فروشگاه‌های زنجیره‌ای، دانش و انگیزه لازم جهت توضیح ماهیت متفاوت محصولات اپل را نداشتند. جابز می‌گفت: «تنها چیزی که برای فروشنده اهمیت داشت ۵۰ درصد پورسانت بود». سایر کامپیوترها تقریبا نام و علامت تجاری نداشتند، اما محصولات اپل با ویژگی‌های نوآورانه و نیز قیمت بالاتری عرضه می‌شدند. او دوست نداشت که یک آی‌مک در یک قفسه فروشگاه بین یک دل و یک کامپک قرار داشته‌باشد و یک فروشنده بی‌دانش ویژگی‌های هریک از آن‌ها را از بر بگوید. جابز می‌گفت: «سرمان کلاه رفته‌بود، مگر این‌که راهی برای رساندن پیام‌مان به مشتری پیدا می‌کردیم «.

در جولای سال ۲۰۱۱، یک دهه پس از افتتاح اولین فروشگاه اپل، این شرکت ۳۲۶ فروشگاه را نیز افتتاح کرده‌بود. درآمد متوسط سالیانه هر فروشگاه ۳۴ میلیون دلار بود و میزان کل فروش خالص در سال ۲۰۱۰ نیز ۹٫۸ میلیارد دلار. اما اهمیت فروشگاه‌ها از این هم فراتر بود. آن‌ها به طور مستقیم ۱۵ درصد کل درآمد اپل را تامین می‌کردند.

در اوایل سال ۲۰۰۲، اپل با چالشی جدید مواجه شد. اتصال یکپارچه بین آی‌پاد، نرم‌افزار آی‌تیونز و رایانه، مدیریت موسیقی‌های موجود را آسان می‌کرد، اما برای فراهم کردن و تهیه آهنگ جدید باید از این محیط بسیار راحت خارج می‌شدید و یک سی‌دی خریداری می‌کردید و یا آهنگ‌ها را به شکل آنلاین دانلود می‌کردید. مورد دوم معمولا به معنای هجوم به مراکز مشکوک اشتراک فایل‌ها و خدمات تکثیر غیرمجاز بود. بنابراین جابز سعی می‌کرد روشی بهتر را برای دانلود آهنگ به کاربران آی‌پاد ارائه دهد که راحت، مطمئن و قانونی بود. صنعت موسیقی نیز با چالش مواجه شد. این صنعت از بیماری خدمات تکثیر غیرمجاز نظیر نپستر، ناتلا، گروکسترو کازا که مردم را قادر می‌ساخت تا آهنگ‌های رایگان تهیه کنند و باعث شده‌بود که فروش قانونی سی‌دی‌ها در سال ۲۰۰۲ حدود ۹ درصد کاهش پیداکند، متضرر و خسته شده‌بود.

جابز می‌توانست به راحتی تصمیم بگیرد که اجازه تکثیر غیرمجاز آهنگ‌ها را صادرکند. «موسیقی رایگان به معنای آیپادهای ارزشمندتر بود.» با این وجود چون جابز واقعا موسیقی و هنرمندانی که آن‌ها را خلق می‌کردند، دوست داشت با آنچه که او دزدی محصولات خلاقانه نامیده‌بود، مخالفت می‌کرد. بنابراین جابز اقدام به ساخت فروشگاه آی‌تیونز و ترغیب پنج شرکت برتر ضبط موسیقی کرد تا اجازه دهند تا نسخه‌های دیجیتالی آهنگ‌های آن‌ها در آن محل به فروش برسد. پیشنهاد جابز این بود که آهنگ‌های دیجیتالی با قیمت ۹۹ سنت فروخته شوند. خریدی آسان و فوری. فروشگاه آی‌تیونز تا فوریه سال ۲۰۰۶، حدود یک میلیارد آهنگ به‌فروش رساند.

استیو جابز با معرفی آی‌تیونزاستور صنعت موسیقی را نجات داد.

کناره‌گیری
در اوت ۲۰۱۱ جابز از سمت مدیرعاملی اپل استعفا داد. تیم کوک، از مدیران ارشد اپل، مدیرعامل شد و جابز به عنوان رئیس هیأت‌مدیره انتخاب شد.پس از استعفای جابز، سهام اپل در عرض تنها چند ساعت به میزان ۵ درصد افت کرد.

کسب و کار
جابز صاحب ۵٫۵ میلیون سهام اپل به ارزش ۲٫۱ میلیارد دلار و و ۱۳۸ میلیون سهام دیزنی به ارزش ۴٫۴ میلیارد دلار بود.فوربز در مارس ۲۰۱۱، ثروت جابز را ۸٫۳ میلیارد دلار و قبل از مرگش (در سپتامبر ۲۰۱۱) ۷ میلیارد دلار برآوردکرد و در جایگاه ۳۷امین فرد ثروتمند امریکا قرار گرفت.

درگذشت
جابز در تاریخ چهارشنبه ۵ اکتبر ۲۰۱۱ در سن ۵۶ سالگی درگذشت. گواهی فوت جابز نشان می‌دهد که او حوالی ساعت ۳ بعد از ظهر در خانه‌اش در پالو آلتو در کالیفرنیا، بر اثر ایست تنفسی ناشی از سرطان لوزالمعده درگذشت.جابز پس از برگزاری یک مراسم تدفین کوچک و خصوصی در تاریخ ۷ اکتبر،در یک قبرستان عمومی به نام «آلتا مسا مموریال پارک»در پالو آلتو به خاک سپرده شد.





منبع:‌ مسیر ایرانی
علی صدیقی بازدید : 48 سه شنبه 08 آبان 1397 نظرات (0)

 

موفق ترین افراد چگونه تصمیم می گیرند؟ تا به حال فکر کرده اید افراد موفق چطور مهمترین اولویت های زندگی شان را کشف می کنند و بعد بی وقفه به آن عمل می کنند؟ همه درباره افراد خیلی موفق زیاد خوانده ایم و حالا دیگر وقتش شده به تصمیماتی که آنها را موفق می کند نگاهی بیندازیم.

 

سال جدید آغاز شده است و معمولا هر کس در سال جدید تصمیم جدیدی می گیرد. برخی تصمیم می گیرند کمتر بخورند و بیشتر ورزش کنند، برخی دیگر تصمیم می گیرند از لحظاتشان بیشتر لذت ببرند و به یک معنی در حال زندگی کنند. اما آیا شما برای تجارتتان تصمیمی گرفته اید؟

 

خوب است بدانید این موقع از زمان، بهترین وقت برای تصمیم است؛ به خصوص تصمیم های تجاری و مربوط به کار. اما خودمان هم می دانیم هر سال چنین تصمیم هایی می گیریم و چند وقت بعد فراموش می کنیم که چه تصمیمی داشتیم و عادت های بدی را که تصمیم به ترک آنها داشتیم، دوباره از سر می گیریم.

 

اما تا به حال فکر کردید موفق ترین افراد چگونه تصمیم می گیرند؟ تا به حال فکر کرده اید افراد موفق چطور مهمترین اولویت های زندگی شان را کشف می کنند و بعد بی وقفه به آن عمل می کنند؟ همه درباره افراد خیلی موفق زیاد خوانده ایم و حالا دیگر وقتش شده به تصمیماتی که آنها را موفق می کند نگاهی بیندازیم.

 

موفق ترین افراد, افراد موفق

 

10 تصمیمی که افراد موفق می گیرند و عمل می کنند

 

10 تصمیم مهم آنها عبارتند از:

 

1- تصمیم بگیرید لیستی از کارهای ممنوعه برای خودتان بسازید

استراتژی در واقع هنر فدا کردن است. به همین دلیل است که باید به فکر ساختن لیستی باشید که در آن اولویت های اولتان را شناسایی کنید و سپس از کارهایی که اهمیت کمتری دارند، اجتناب کنید. زمان، گنجی است که باید با آن سرمایه گذاری کنید. ساختن یک لیست از کارهایی که هیچ وقت نباید انجام دهید، به شما این امکان را می دهد که از زمان محدودتان، برای سرمایه گذاری در مهم ترین چیزها استفاده کنید.

 

2- تصمیم بگیرید اول به کار فکر کنید

اولین کاری که این روزها از پس از بیدار شدن از خواب انجام می دهید چیست؟ بسیاری از ما، ایمیل هایمان را چک می کنیم. وقتی صبح از خواب بیدار می شویم، همه ما روح و ذهن مان بازسازی شده و آماده مبارزه و ورود به جهان است اما به سراغ ایمیل های بی مصرف می رویم و انرژی مان را به این ترتیب برای چیزی غیرضروری هدر می دهیم. به جای این کار، بهتر است سراغ مهم ترین کارهایمان برویم و پس از کار، ایمیل هایمان را چک کنیم.

 

3- تصمیم بگیرید به جای «چی» به «کی» فکر کنید

ببینید تجارت تان چه نوع تجارتی است؟ تجارت های «چی» یا تجارت های «کی». شرکت های موفق تمرکز زیادی به محصولات و شیوه فروش دارند و بدین ترتیب «چی» جای خودش را به نیازهای مشتری می دهد. بنابراین این «کی» است که تعیین می کند شرکت چگونه کار کند. در واقع نوآوری فقط با توجه به مشتری نهایی است که آغاز می شود و باید تجارت «کی» محور باشد و نه «چی» محور.

 

4- سعی کنید که هدفتان را پیدا کنید

سیمون سینک می گوید: «مردم چیزی را که می سازید نمی خرند، مردم دلیلی را می خرند که به خاطر آن محصولتان را ساخته اید. اگر یک شغل جدیدی را آغاز می کنید، یک شرکت تاسیس کرده اید یا هرگونه کار دیگری در ذهن تان است، اینکه هیچگاه از هدفتان منحرف نشوید، به شدت برای موفقیت تان اهمیت دارد. اگر هدف شرکت تان را یا هدف خودتان را نمی دانید، پیدا کردن یک هدف واحد، مهم ترین تصمیمی است که باید بگیرید.

موفق ترین افراد, افراد موفق

5- تصمیم بگیرید یک هدف نیک در زندگی تان بسازید

اگر این مطلب را می خوانید، این شانس را دارید که یکی از افراد معدودی باشید که می دانند چگونه کارها را باید شروع کرد. خوشبختانه، افراد زیادی مانند شما هستند که اهدافی را در نظر گرفته اند که جهان را بهتر می کنند: به گرسنگان کمک می کنند، از جنگل ها حفاظت می کنند، با سرطان مبارزه می کنند و در کل سعی می کنند کارهای خوبی کنند. این برای هر شخصی می تواند یک هدف باشد و می تواند شما را خوشحالتر از سابق کند و به زندگی تان معنا دهد.

 

6- تصمیم بگیرید انتخاب های بیشتری برای خود ایجاد کنید

رازی وجود دارد که افراد خوشحال آن را می دانند و من از دان بیکر آن را آموخته ام: «در آن واحد نمی توانید هم خوشحال و هم بیمناک باشید.» یکی از دلایل ترسیدن این است که فکر کنید در یک مخمصه گیر کرده اید. درمان این اتفاق، داشتن انتخاب است. هر چقدر فکر کنید که انتخاب های بیشتری دارید، کمتر در مخمصه گیر می کنید و در نتیجه خوشحالتر خواهید بود. بنابراین در سال جدید، سعی کنیدبرای خودتان انتخاب های بیشتری ایجاد کنید تا از توفان های فکری که انسان را غمگین می کند، جلوگیری کنید.

 

7- تصمیم بگیرید شریکی خوب برای کارهایتان پیدا کنید

والت دیزنی، روی دیزنی را داشت. استیو جابز، استیو وزنیاک و ارویل رایت، ویلبر رایت، در کنارش بود. هر جا که نوآوری صورت گرفته، یک طراح و نظریه پرداز در کنار یک عملگرا وجود داشته. اول باید پیدا کنید علاقه هایتان چگونه است سپس یک شریک با علایق نزدیک به خود پیدا کنید. آن وقت است که می توانید بروید و تلاش کنید دنیا را تغییر دهید.

 

8- تصمیم بگیرید از قوطی بیرون بیایید

اگر درون یک قوطی نشسته باشید، نمی توانید برچسب آن را بخوانید. یک ایراد خنده دار کارشناس بودن این است که شما را از دیدن موقعیت های دور و اطراف دورتان می کند. شما دیگر می دانید چه چیزی به کار می آید و چه چیزی به کارتان نمی آید و چه چیزی می توانید از عهده اش برآیید و چه چیزهایی را در گذشته امتحان کرده اید. پس به جای تکیه بر معلومات و دانستنی هایتان بهتر است یاد بگیرید چگونه کارشناسان دیگری پیدا کنیدکه با چالش های یکسانی که مواجه شده اید با ایده های متفاوت کمکتان کنند. از آنها بپرسید که چه نکته هایی از قلم افتاده است.

 

9- تصمیم بگیرید ذهن سازنده داشته باشید

دوست دارید که خروجی کارتان چه باشد؟ چه چیزی ممکن است در سر راه تان قرار بگیرد؟ چگونه بر این موانع باید فائق آیید؟ اینها سوال های آسانی است که شما را از قربانی شدن در شرایط مختلف حفظ می کند. همیشه ذهن های سازنده هستند که دنیا را تغییر می دهند و قربانیان همیشه از شرایط می نالند.

 

10- تصمیم بگیرید همین حالا برای تعطیلات برنامه ریزی کنید

همین الان برای تعطیلات برنامه ریزی کنید. شاید این گفته را شنیده باشید: «زندگی آن چیزی است که در شرایطی که برای آن برنامه ای ندارید، اتفاق می افتد.» این گفته برای ما خیلی مصداق داشته. برای خودتان یک زنگ تفریح بگذارید و همین الان تعطیلاتتان را برنامه ریزی کنید. به شما قول می دهم که روزهای تعطیلاتتان هدر نرفته است و زندگی که در طول تعطیلات اتفاق می افتد به اندازه روزهای کاریتان گرانبها است.

 

 

 

منبع: بیتوته

علی صدیقی بازدید : 92 سه شنبه 08 آبان 1397 نظرات (0)

افراد موفق در هر عرصه و حوزه ای که باشند، اغلب وقتی راجع به راز و رمز موفقیتشان از آنها سوال می کنید، از تلاش و پشتکار خود به نیکی یاد می کنند و به نوعی موفقیتشان را مدیون این پشتکار و پیگیری می دانند.

 

به گزارش بانکی دات آی آر، شاید برای خیلی ها باور کردنی نباشد که افراد موفق و ستارگانی چون مایکل جردن، تیم کوک، مارسیا میر و امثال آنها چه مراحلی را طی کرده اند که به اینجا رسیده اند و حالا از آنها به نیکی یاد می شود.

آنچه مسلم است اینکه این افراد سختی های زیادی را متحمل شده اند تا جایگاه فعلی شان را به دست آورند:

1. مایکل جردن

کمتر کسی است که اهل ورزش و به ویژه بسکتبال باشد و نام مایکل جردن ستاره لیگ حرفه ای بستکتبال آمریکا را نشنیده باشد. او اما به این سادگی ها به جایگاه امروز نرسیده است.

زمانی که مایکل به تازگی وارد لیگ حرفه ای شده بود، کیفیت پرتاب هایش چندان جالب نبود، اما او برای برطرف کردن این مشکل دست روی دست نگذاشت و در فصل تعطیلات لیگ روزانه صدها پرتاب انجام می داد تا بالاخره توانست به جایگاه ایده آل و مورد نظرش برسد.

 

 

2. هوارد شولتز

مدیر عامل استارباکس هم تلاش زیادی کرده که استارباکس به بزرگترین کافی شاپ زنجیره ای در سراسر جهان تبدیل شود.  

او از آن جمله مدیرانی نبود که ستاره سهیل باشند و اصولا و اساسا نتوان آنها را پیدا کرد، بلکه برعکس ساعت 6 صبح سر کارش حاضر می شود تا 7 شب هم به کار ادامه می دهد. همین پیگیری ها امروز استارباکس را به این جایگاه رسانده است.

 

3. مارک کوبان

 

مالک تیم بستکتبال دالاس ماوریکز آمریکا از همان دوران کودکی به این فکر می کرد که روزی آنقدر پول داشته باشد که روی مبل لم داده، پایش را روی پای دیگران بگذارد و از زندگی لذت ببرد.

او که در کودکی کیسه زباله می فروخت، پس از اینکه درابتدا وارد عرصه تکنولوژی شد، کم کم به بسکتبال، رشته مورد علاقه اش روی آورد و حالا صاحب تیم دالاس ماوریکز است.

 

4. جفری ایملت

مدیرعامل جنرال الکتریک هم دست کمی از سایر همتایانش ندارد و 100 ساعت کار کردن در هفته به مدت 24 سال او را به این جایگاه رسانده است.

او همواره سعی کرده است تا با چالش های پیش رویش در بیزینس به درستی برخورد کند و با وقت گذاشتن روی آنها راه چاره را پیدا کند.


 

5. تیم کوک

نسشتن روی صندلی استیو جابز فقید کاری است که از هر کسی برنمی آید، اگرچه در طول دقیقا یک سالی که از مرگ مدیرعامل پیشین اپل می گذرد، این شرکت اقتدار زمان جابز را نداشته است، اما این دلیل بر بی کفایتی امثال کوک نیست.

او از وقتی مدیرعامل اپل شده، راس ساعت 4:30 صبح برای کارمندانش ایمیل ارسال می کند. وی همچنین اولین کسی است که پا به شرکت می گذارد و آخرین کسی است که آنجا را ترک می کند. 

 

6. کارلوس گوسن

گوسن مالک دومین شرکت بزرگ خودروسازی در دنیاست و طبیعتا تفاوت هایی با دیگران دارد که بر این مسند تکیه زده است. او در طول هفته 65 ساعت کار می کند و هر ماه 48 ساعت را در حال پرواز و بر فراز آسمان است.

او طی یک ماه اندیشه ای را شرکتش پیاده کرد که باعث صرفه جویی در این شرکت شد، اندیشه ای که از نطر خیلی ها جامه عمل پوشاندن به آن امری غیرممکن بود.

 

7. ونوس و سرنا ویلیامز

خواهران ویلیامز که تنیس زنان دنیا را به تسخیر خود در آورده اند، بیشترین وقت از عمر خود را دز زمین تنیس گذرانده اند.

آنها در اوج جوانی و روزهایی که باید مثل همسالان خود بیش از هر چیز فکر تفریح باشند، هر روز راس ساعت 6 صبح از خواب بیدار شده و عازم زمین تنیس می شده اند. بعد از مدرسه هم تنیس مهمترین فعالیت روزانه این دو خواهر بود.

 

8. ماریسا مایر

مدیرعامل جدید یاهو را بیش از هر چیز با برنامه ریزی ها و استقامتش می شناسند. او زمانی که در گوگل بود، 130 ساعت از کل 168 ساعت هفته را در محل کار سپری می کرد و حتی گاهی پشت میزش می خوابید!

حتی کسانی که از او انتقاد می کنند، اذعان دارند که او 24 ساعت شبانه روز و هفت روز هفته را کار می کند.

 

9. کوبه برایانت

ستاره تیم بسکتبال لس آنجلس لیکیرز هم از جمله کسانی است که به معنای واقعی کلمه نشان داد در ناامیدی بسی امید است.

پس از اینکه یکی از انگشت هایش شکست و از حالت طبیعی خارج شد، به جای کنار گذاشتن بسکتبال و خانه نشینی، تکنیک پرتاب ها  و شوت هایش را کاملا عوض کرد و مطابق با شرایط جسمی اش توانست تکنیک نویی را برای اینکار ایجاد کند.


10. ایندرا نویی

خانم نویی که حالا قدرتمندترین زن در عرصه تجارت محسوب می شود و برند شرکتش هم ارزشمندترین برند در سراسر دنیاست، روزگاری که درحال تحصیل بود، کار خود را از ساعت 5:30 صبح به عنوان منشی آغاز می کرد تا بتواند خرج خودش را بدهد.

او حالا هم دست از کار نکشیده و ساعت 7 صبح سر کارش حاضر می شود و کمتر پیش می آید که زودتر از 8 شب محل کارش را ترک کند.

منبع: بانکی
علی صدیقی بازدید : 82 دوشنبه 07 آبان 1397 نظرات (0)

راز موفقیت چیست؟

مهم نیست چند ساله هستید، کجا زندگی می کنید یا چه شغلی دارید، یک چیز بین همه ما انسان ها مشترک است: تمایل به موفقیت.

تعریف هر فرد از موفقیت متفاوت است، در حالی که برخی مردم موفقیت را آرامش، داشتن خانواده خوب، همسر دلسوز و والدین می دانند اما در ذهن بیشتر افراد، موفقیت مترادف است با به دست آوردن ثروت، شهرت و قدرت.

راز موفقیت در زندگی و کسب و کارراز موفقیت در زندگی و کسب و کار

صرف نظر از تعاریف متفاوت، راه های زیادی برای دستیابی به موفقیت در زندگی وجود دارد؛ اما تجربه ثابت کرده یکی از بهترین روش ها الگو گرفتن از افراد موفق و بزرگان تاریخ است.

سخنان بزرگان درباره موفقیت

در ادامه به تعدادی از مهم ترین رموز موفقیت در زندگی و کسب و کار افراد موفق و ثروتمندان جهان اشاره می کنیم. با کوکا همراه باشید.

رمز موفقیت در کار و زندگی از دیدگاه بزرگان

1. آنچه را دوست دارید انجام دهید

کاری که علاقه دارید پیدا کنید و انجام دهید، اپرا وینفری می گوید:”وقتی می فهمی در مسیر موفقیت قرار گرفته ای که کاری را انجام دهی حتی اگر دستمزدی بابت آن دریافت نکنی.”

تفاوت افراد موفق و افراد خیلی موفق در این است که افراد خیلی موفق به خیلی از چیزها نه می گویند. – وارن بافت سومین فرد ثروتمند دنیا

2. بزرگ فکر کنید

میکل آنژ می گوید:” خطری که بسیاری از ما را تهدید می کند تعیین اهداف بلند و نرسیدن به آن ها نیست بلکه اغلب ما اهداف کوچکی انتخاب می کنیم و به همان می رسیم.”

راز موفقیت افراد موفقراز موفقیت

آینده به کسانی تعلق دارد که زیبایی رویاهای شان را باور دارند.

3. ایجاد تعادل در زندگی را یاد بگیرید

فیل نایت، مدیر عامل شرکت نایک می گوید:” در زندگی شخصی و کاری همیشه جنگ دائمی میان آرامش و آشفتگی هست که هیچ یک پیروز نمی شود اما اینکه چگونه هر دوی آن ها را مدیریت کنید رمز موفقیت در زندگی است.”

4. از شکست نترسید

هنری فورد می گوید:”شکست به سادگی فرصتی برای شروع دوباره است تا این بار هوشمندانه تر عمل کنید.”

مسیر موفقیت شکست تقریبا شبیه هم هستند – کالین دیویس

پشت هر فرد موفقی، سال های بدون موفقیت بسیاری وجود دارد – باب براون

5. مرد عمل باشید

لئوناردو داوینچی می گوید:” از مدت ها قبل متوجه شدم که افرادی که اهل عمل هستند به ندرت عقب می ایستند تا اتفاقی برایشان رخ دهد، آن ها بیرون می روند و به آن چه می خواهند می رسند.”

اولین گام انسان به سوی موفقیت زمانی است که از اسارت در محیطی که در آن برای اولین بار خودش را شناخته دست بردارد.  – مارک کین

6. از درگیری با مردم اجتناب کنید

تئودور روزولت رئیس جمهور سابق آمریکا می گوید: ” مهم ترین عنصر در فرمول موفقیت دانستن طرز برخورد با مردم است.”

7. بیشتر با افراد موفق وقت بگذرانید

همه ی ما می دانیم افرادی که با آن ها رابطه داریم بر روی زندگی و فکر ما تاثیر می گذارند. برای موفقیت و ثروتمند شدن سعی کنید با افرادی وقت بگذرانید که موفق و ثروتمند هستند.

در بیشتر موارد، ارزش شما را نزدیک ترین دوستان شما نشان می دهند. اگر با افراد موفق رابطه داشته باشید، فکر شما باز می شود و محدودیت های ذهن شما درباره ی پول از بین می رود.
واقعیت این است که میلیونر ها نسبت به افراد سطح متوسط طرز فکر متفاوتی درباره ی پول دارند. – استیو سیبلد

8. به توانایی خود باور داشته باشید

والتر دیزنی می گوید: ” اگر بتوانی چیزی را تصور کنی، می‌توانی آن را انجام دهی.”

رمز موفقیت در زندگیرمز موفقیت در زندگی

تمام رویاهای ما می توانند محقق شوند اگر ما شجاعت دنبال کردن آنها را داشته باشیم – والت دیزنی

9. نگرش مثبت داشته باشید

توماس جفرسون می گوید:” هیچ چیز نمی تواند انسانی با نگرش مثبت را از دستیابی به هدفش بازدارد و هیچ چیز نمی تواند به انسانی با نگرش منفی کمک کند.”

10. شجاعت پیروی از قلب خود را داشته باشید

استیو جابز می گوید:”شجاعت پیروی از قلب و بصیرت خود را داشته باشید، آن ها می دانند شما واقعا می خواهید به چه کسی تبدیل شوید، بقیه چیزها ثانویه است.”

مردم فکر می کنند که موفقیت به معنی بله گفتن به هر چیزی و فکر کردن در مورد آن است، اما تمرکز واقعا این معنی را ندارد.
تمرکز یعنی انجام یک کار و نه گفتن به صد ها ایده ی خوب دیگری که وجود دارد – استیو جابز

11.سخت تلاش کنید

جی سی پنی می گوید:” اگر نخواهید بیشتر از ظرفیت های یک انسان معمولی تلاش کنید به موقعیت های بالا دست پیدا نمی کنید.”

12.دلسرد نشوید

آبراهام لینکلن می گوید:” نگذارید دلسردی بر شما غلبه کند، در نهایت مطمئن هستید که موفق می شوید.”

من اشتباهی نداشتم. من فقط 10 هزار راه را امتحان کردم که کار نمی کردند ! – توماس ادیسون

13. عزم راسخ داشته باشید

کلنل سندرز می گوید:” پس از آن که تصمیم گرفتم به چیزی که می خواهم برسم، دیگر نه زمان، نه میزان نیروی کار و نه پول نمی تواند جلوی من را بگیرد که به بهترین چیزی که برای من است دست پیدا کنم. تا امروز این کار را کرده ام و با آن پیروز خواهم شد، می دانم.”

راز موفقیت در زندگی شخصی و کسب و کار

14. از منطقه امن خود خارج شوید

وقتی در منطقه راحتی و امن هستیم هیچ موفقیت بزرگی به دست نخواهد آمد. بارها از مردم شنیده ام که می گویند نگران امنیت خود هستند، اما فراموش نکنید که امنیت برای افراد دلمرده است.

موفقیت تصادفی نیست – جک دورسی بنیانگذار تویتتر

15. هرگز نا امید نشوید

اکثر موفقیت های بزرگ با تلاش اول به دست نیامده اند. گاهی هرچقدر تلاش می کنید به نتیجه دلخواه نمی رسید اما به این معنی نیست که این کار نشدنی است بلکه ممکن است روش شما اشتباه باشد، اگر آسان بود که هرکسی از عهده آن برآمده و فرصتی برای شما باقی نمی ماند!

راز موفقیت بزرگانراز موفقیت بزرگان

16. موفقیت از آن چیزی که فکر می کنید نزدیک تر است!

معمولا درست زمانی که از انجام کاری خسته شده و می خواهید آن را رها کنید، چند قدم با موفقیت فاصله دارید. به عبارت دیگر هرچه به موفقیت نزدیک تر شده و کار سخت تر می شود بیشتر به ادامه ندادن و رها کردن هدف وسوسه می شویم.

17. تعهد داشته باشید

چقدر به اهداف خود متعهد هستید؟ برای رسیدن به آن چه می خواهید چه فداکاری هایی انجام می دهید؟ اگر به هدف خود متعهد باشید انگیزه نیز خود به خود ایجاد خواهد شد.

18. تمرکز کنید

روی آن چه دوست دارید رخ دهد تمرکز کنید نه چیزهایی که از آن می ترسید. به خودتان بگویید: “همان چیزی که به آن فکر می کنید باید رخ دهد.”

آنتونی رابینز در این باره می گوید : مردم با تمرکز بر روی چند هدف در یک زمان، برای هدفی که می توانند در یک سال به دست آورند بیشتر از ده سال وقت صرف می کنند.

یک جنگجوی موفق، مردی متوسط است با تمرکزی مانند لیزر – بروس لی

به دست آوردن چیز هایی که اهمیت زیادی دارند را هرگز نباید به خاطر رسیدن به چیز هایی که اهمیت کمتری دارند، رها کنید – گوته

19. در زمان حال زندگی کنید

شما از پس هر اتفاقی که در این لحظه و امروز رخ می دهد بر می آیید، به شرط آن که به آینده و آن چه ممکن است رخ دهد فکر نکنید. این طرز فکر باعث می شود بدون توجه به دشوار بودن وضعیت به لحظه حال تمرکز کرده و مشکلات فعلی را حل کنید.

ذهن های بزرگ درباره ایده ها بحث می کنند، ذهن های معمولی درباره رخدادها، ذهن های کوچک درباره افراد. – النور روزولت

20. همیشه رو به جلو حرکت کنید، حتی با قدم های کوچک!

هرگز متوقف نشوید. بدون شک ماندن در وضعیت کنونی و رشد نکردن چه در زندگی شخصی یا کاری به مرور روحیه تان را دلمرده می کند.
هر روز یک قدم هر چند کوچک به سمت هدف خود بردارید، به گفته کایزن، متخصص کسب و کار ژاپنی، پیشرفت های کوچک روزانه در نهایت به موفقیت های بزرگ می انجامد.

21. سریع تصمیم بگیرید

ژنرال ویلیام شرمن می گوید:” برنامه خوبی که امروز اجرا شود بهتر از برنامه کامل فردا خواهد بود”

22. به رقبا توجه کنید

به رقبای خود توجه کنید اما بیشتر از آن به کاری که در حال انجامش هستید تمرکز داشته باشید. هنگام زیر نظر گرفتن رقبا توجه داشته باشید که همه چیز از یک فاصله ای به بعد کامل و عالی به نظر می رسد، حتی سیاره زمین از فاصله دور به نظر مکانی صلح آمیز و آرام دیده می شود!

23. همیشه بهانه ای برای لبخند زدن هست

از زندگی لذت ببرید، زندگی شانس بزرگی است که به شما داده شده و آنقدر کوتاه است که فرصتی برای غصه خوردن ندارید.

24. به نتیجه فکر نکنید

اگر در مسیر زندگی با هیجان و کنجکاوی به دنبال کشف و تجربه های چیزهای جدید باشید، انگیزه مانند سوخت به شما انرژی خواهد داد، اما اگر فقط به نتیجه کار فکر کنید انگیزه چیزی شبیه آب و هوا می شود که با طوفان سختی ها خراب می شود. به آن چه که در مسیر یاد می گیرید فکر کنید و به مقصد توجه نداشته باشید.

25. از تخیل خود استفاده کنید

خیلی از ما در رویاهامون زندگی نمی کنیم چون که در حال زندگی در ترس های زندگی مون هستیم – لس براون

راه خلاص شدن از افکار منفی استفاده از تخیل است. وقتی همه چیز خوب پیش می رود ناخوداگاه سرشار از انرژی مثبت هستید، اما زمانی که به مشکل برمی خورید باید انرژی بیشتری داشته باشید.

می توانید حدس بزنید تکرار کلمات منفی مانند “من از کارم متنفرم” چه تاثیر منفی در روحیه فرد می گذارد، در حالی که می توانید با تخیل مثبت حتی از بدترین رئیس دنیا در خسته کننده ترین شغل دنیا چیزهای زیادی یاد بگیرید.

راز موفقیت در پس انداز و سرمایه گذاری

قانون 50/30/20

این یک قاعده ی کلی است که می تواند برای مدیریت بودجه ی افراد استفاده شود. درآمد شما باید در سه بخش هزینه شود :

شما باید 50٪ درآمد خود را برای هزینه هایی مانند اجاره، رفت و آمد، خدمات آب و برق و گاز و خورد و خوراک اختصاص دهید.

30٪ درآمد خود را باید برای سرگرمی، خرید و هر چیزی که باعث خوشحالی شما می شود، هزینه کنید.

و 20 درصد باقیمانده را در بانک پس انداز کنید.

” مقداری از پول خود را در یک حساب مطمئن پس انداز کنید. هرگز از این حساب برای چیزی استفاده نکنید، حتی یک وضعیت اورژانسی.

تا امروز، حداقل دو بار در سال، من به مرز ورشکستگی رسیدم زیرا من همیشه مازاد درآمدم را در کار هایی سرمایه گذاری کردم که نمی توانم به آن دست بزنم. – گرانت کاردون

 

 

 

منبع: کوکا

علی صدیقی بازدید : 55 دوشنبه 07 آبان 1397 نظرات (0)

راز موفقیت افراد موفق جهان چیست؟

زمانی که در ده 80 بنده مشغول نگارش کتاب رازها و نیازهای موفقیت ایرانی بودم، یکی از مهمترین سوالت ذهنم این بود که آیا افراد موفق سایر کشورها نیز مثل ما فکر و عمل می کنند؟

پرسش اساسی ذهن بنده در زمان نگرارش کتاب روانشناسی موفقیت این بود :

موفقیت یعنی چه ؟

 این سوال و سوالات مربوط به رازهای موفقیت دیگر افراد ثرتمند و موفق جهان، کنجکاوی عجیبی در ذهن من ایجاد کرده بود.

 در نهایت بعد از حدود 12 سال مطالعه و تحقیق در حوزه موفقیت به تعریف موفقیت و راز بزرگ موفقیت های بزرگ افراد موفق و ثرتمند جهان رسید. روح حاکم بر کتاب رازها و نیازهای موفقیت ایرانی، نگرش بنده را در تعریف موفقیت از نگاه افراد موفق جهان که الگوی بنده و میلیون ها آدم موفق در جهان هستند، را بیام می کند. خواندن اولین کتاب موفقیت تالیف یک ایرانی موفق را به شما نیز توصیه میکنم.

 

معنی موفقیت چیست ؟ تعریف علمی موفقیت چیست ؟

موفقیت به انگلیسی واژه success است که در دیکشنری کمبریج اینگونه تعریف شده است :

موفقیت به انگلیسی (Success)

 the achieving of the results wanted or hoped for

کسب نتایج مورد نظر فرد و یا نتایجی که امید دست یابی داشته است

آیا شما دوست عزیز نیز مثل بسیاری از ایرانیان سرتاسر جهان تصور می کنید موفقیت یعنی :

  • موفقیت مالی و ثرتمند شد ؟!
  • موفقیت در کار و شغل ؟!
  • موفقیت در ارتباطات ؟!
  • موفقیت در کنکور ؟!
  • موفقیت در زندگی ؟!
  • موفقیت در معنویات ؟!
  • موفقیت در کسب و کار ؟!
  • موفقیت در ازدواج عاشقانه ؟!
  • یا شاید موفقیت در کسب اهداف بزرگ زندگی و یا هر تعریف مشابه دیگری است ؟
هر فردی در جهان به یک تعریف شبه فلسفی از موفقیت رسیده که خط و مسیر حرکت زندگی فرد نشان دهنده کیفیت پاسخی است که به پرسش : معنی موفقیت چیست؟ داده است.

از نظر شما موفقیت چیست ؟ چه تعریفی برای موفقیت در ذهن شما شکل گرفته است ؟ حتما این پرسش ها را قبل از خواندن ادامه این مقاله در ذهن مرور و پاسخ بدهید.

رازهای موفقیت 12 نفر از افراد موفق جهان

در اینجا قصد داریم راز موفقیت و تعریف موفقیت افراد موفقی که الگوی جهانی ما هستند را برایتان اشکار کنیم.

 

راز موفقیت و تعریف موفقیت، 12 فرد ثروتمند و قدرتمند جهان، را از طریق گرداوری گزارشات بیزسنس اینسایدر، در تنها سایت راز موفقیت در ایران با شما به اشتراک می گذاریم :

  • افراد موفق خود را ضرورتاً به خاطر اینکه ثروتمند یا قدرتمند هستند، موفق نمی‌دانند.

  • افراد موفق خود را صرفا بخاطر دست یابی به موفقیت در یک زمینه خاص موفق نمی دانند.

  • بلکه معمولاً دربارۀ موفقیت همه جانبه زندگی، مالی، روابط، سلامتی و تاثیر اجتماعی سخن می‌گویند.

در ادامه 12 شخصیت موفق افسانه‌ای تعاریف خود از موفقیت را ارائه داده‌اند، از جان پال دجوریا (تلاش سرسختانه) گرفته تا مایا آنجلو (از کار لذت ببرید).

هنگامی که در مورد یک شخص موفق حرف می‌زنیم، معمولاً از کسی سخن می‌گوییم که میلیاردها دلار پول در حسابش دارد، نویسندۀ پرفروش‌ترین کتاب‌ها بوده است یا شاید کسی که هدایت یک ملت را به عهده دارد.

اما اگر از کسانی که در چارچوب تعریف عرف از موفقیت می‌گنجند، راجب تعریف و رازهای موفقیت آنها سئوال کنید، بسیاری به شما خواهند گفت که این دستاوردها چیزی نبوده که به آن‌ها حس موفقیت داده باشد.

 

1- میلیاردر موفق جهان،

ریچارد برنسون میلیاردر معتقد است که موفقیت مربوط به خوشحالی می‌باشد.

 

اگرچه سِر ریچارد برنسون، بنیانگذار گروه ویرجین، سرمایه‌ای معادل 5 میلیون دلار دارد، اما وی معتقد است که موفقیت معادل کمال فردی می‌باشد.

او در لینکدین نوشت: «بسیاری از مردم موفقیت خود را با مقدار پولشان و افرادی که با آن‌ها ارتباط دارند، می سنجند. به نظر من، موفقیت واقعی باید با میزان خوشحالی شما اندازه‌ گرفته شود.»

 

 

2- بنیانگذار هافینگتون پست

آریانا هافینگتون می‌گوید که پول و قدرت کافی نیست.

 

خانم هافینگتون می‌گوید موفقیت را با دو معیار می‌سنجیم – پول و قدرت – اما لازم است معیار سومی هم اضافه کنیم.

او به فوربس دن شاوبل گفت: «به منظور اینکه زندگی‌ای را داشته باشیم که حقیقتاً می‌خواهیم و مستحقش هستیم، به معیار سوم نیاز دارم. این معیار فراتر از پول و قدرت است و شامل چهار جز می‌شود: سلامتی، خرد، کنجکاوی و بخشش.»

این فاکتورها به شما کمک می‌کنند تا به زندگی روان‌شناختی خود رسیدگی نموده و حقیقتاً موفق شوید. همان‌گونه که از عنوان کتاب وی در سال 2014 - «عطش» -  پیدا است.

 

 

3- سرمایه‌گذار میلیاردر

مارک کوبان، می‌گوید برای موفق بودن به پول نیاز ندارید.

 

مجری برنامۀ «Shark Tank » راه بسیار ساده‌ای را برای موفقیت پیشنهاد می‌دهد.

وی در مصاحبه‌ای با استینر اسپورتس گفت: «برای من تعریف موفقیت این است که صبح از خواب بیدار شوی و لبخندی روی لبانت باشد، بدانی که روز فوق‌العاده‌ای در پیش خواهی داشت. هنگامی که فقیر بودم، خوشحال بودم و حس می‌کردم موفق هستم. شش نفر در یک آپارتمان سه خوابه زندگی می‌کردیم و روی زمین می‌خوابیدیم.»

 

 

4- مربی افسانه‌ای بسکتبال،

جان وودن می‌گوید که مسئلۀ رضایت مطرح است.

 

وودن با 620 پیروزی و 10 مقام ملی، پر افتخارترین مربی در تاریخ بسکتبال کالج است.

اما تعریف او از موفقیت بیشتر به رقابت با خود مربوط بود تا رقابت با دیگری. او در سخنرانی تد در سال 2001 گفت: «آرامش ذهنی فقط از طریق رضایت از خود به دست می‌آید. هنگامی که بدانید نهایت توان خود را به کار بسته‌اید.»

 

 

5- سرمایه‌گذار افسانه‌ای،

وارن بوفت، روابط را بیش از هر چیز دیگری مهم می‌شمارد.

 

بوفت با سرمایه‌ای معادل 77.4 میلیارد دلار، تقریباً ثروتمندترین فرد جهان است و فقط بیل گیتس از او بالاتر است. اما تعریف او از موفقیت هیچ ارتباطی با پول یا شهرت ندارد.

همان‌گونه که جیمز آلتاچر می‌نویسد، رئیس برکشایر هاتوای در یک اجلاس سالانه به سهام‌داران گفت: «من موفقیت را با تعداد افرادی که دوستم دارند، اندازه می‌گیرم.»

 

 

6- نویسندۀ تحسین شده،

مایا آنجلو معتقد است که موفقیت به معنای لذت بردن از کار است.

 

این شاعر بزرگ که در سال 2014 درگذشت، کتاب‌ها و بیانات فراوانی از خویش به جا گذاشته است.

تعریف او از موفقیت یکی از بهترین‌هاست: «موفقیت یعنی لذت بردن از خود، لذت بردن از آنچه انجام می‌دهید، و لذت بردن از نحوۀ انجام آن.»

 

 

7- بنیانگذار مایکروسافت،

بیل گیتس، معتقد است که موفقیت به معنای تاثیرگذاری بر جامعه می‌باشد.

 

گیتس ثروتمندترین فرد جهان است و سرمایه‌ای معادل 86 میلیارد دلار دارد، اما به نظر او، موفقیت به معنای روابط و جا گذاشتن میراثی از خود می‌باشد.

در نشست Reddit، هنگامی که از گیتس دربارۀ موفقیت سئوال پرسیده شد، وی به پندی که از وارن بوفت گرفته بود اشاره کرد: «وارن بوفت همیشه به من گفته بود که معیار موفقیت این است که افراد نزدیک به تو خوشحال باشند و دوستت داشته باشند.»

وی افزود: «خیلی خوب است که حس کنی تغییری ایجاد کرده‌ای – چیزی ابداع نموده‌ای، بچه‌ بزرگ کرده‌ای یا به افراد نیازمند کمک کرده‌ای.

 

 

8- معلم معنویت مشهور جهان،

دیپاک چاپرا، معتقد است که موفقیت به رشد دائمی مربوط می‌باشد.

 

این پزشک و نویسنده می‌گوید که موفقیت به معنای رشد مستمر است.

وی در کتاب هفت قانون معنوی برای موفقیت می‌نویسد: «موفقیت در زندگی را می‌توان به عنوان گسترش مستمر خوشحالی و ادراک اهداف ارزشمند تعریف کرد.»

 

 

9- رئیس جمهور،

اوباما قصد دارد زندگی مردم را تغییر دهد.

 

اوباما زمانی بالاترین مقام را داشت – اما او قدرت را معادل موفقیت نمی‌داند.

در اجلاس ملی دموکراسی در سال 2012، بانوی اول، میشل اوباما، به مخاطبین گفت که همسر او «حرفۀ خود را با نپذیرفتن شغل‌هایی با حقوق بالا و کار کردن در محلۀ فقیری که کارخانه فولاد آن تعطیل شده بود، شروع کرد.»

وی ادامه داد: «برای باراک، موفقیت ارتباطی به کسب پول ندارد. بلکه به تغییری مربوط است که در زندگی مردم ایجاد می‌کند.»

 

 

10- مخترع بزرگ تاریخ بشریت،

توماس ادیسون مخترع جهانی، دریافت که موفقیت یک آسیاب است.

 

ادیسون – که بیش از 1000 اختراع به ثبت رسانده – اخلاق کاری دیوانه‌واری داشت. گزارش شده که گاهاً وی 60 ساعت بی‌وقفه کار می‌کرده است.

بنابراین طبیعی است که تعریف وی از موفقیت، بلند پروازانه باشد: «موفقیت یعنی 1 درصد الهام و 99 درصد عرق ریختن».

 

 

11- نویسندۀ محبوب و موفق،

استفن کووی می‌گوید که تعریف وی از موفقیت عمیقاً شخصی است.

 

کووی فرد بسیار موفقی است – و بخشی از فرهنگ عامه می‌باشد – کتاب وی در سال 1989 با عنوان «هفت عادت افراد به شدت تاثیرگذار» بیش از 25 میلیون نسخه فروخته است.

با این وجود، موفقیت برای کووی یک امر شخصی است.

او در کتابش می‌نویسد: «اگر آنچه که دوست دارید در تشییع جنازۀ شما گفته شود را با دقت در نظر بگیرید، تعریف خود از موفقیت را درخواهید یافت.»

 

 

12- ثرتمند موفق،

جان پال دجوریای میلیاردر، موفقیت را سخت‌کوشی در تمام اوقات می‌بیند.

 

دجوریا یکی از بنیانگذاران محصولات موی پال میشل و تکیلای پاترون می‌باشد. در مصاحبه‌ای با بیزینس اینسایدر، وی‌ درس‌هایی که به عنوان یک کارگر جوان در خشکشویی فرا گرفته بود را مورد اشاره قرار داد.

ظاهرا، صاحب‌کار او بسیار تحت تاثیر این موضوع قرار گرفته بود که دجوریا زمین را بسیار پاکیزه نگه می‌داشت، حتی زمانی که کسی نبود بر او نظارت کند.

به همین دلیل او معتقد است: «موفقیت ربطی به این ندارد که چقدر پول دارید. موفقیت ربطی به جایگاه شما ندارد. موفقیت یعنی هنگامی که کسی روی سر شما نیست، چقدر خوب کارتان را انجام می‌دهید.»

 

 

 

 

 

منبع: راز موفقیت

علی صدیقی بازدید : 60 یکشنبه 06 آبان 1397 نظرات (0)
همه انسان ها در جهان به دنبال کسب موفقیت در کار و زندگی هستند اما ابتدا باید قوانین و اصول خاص موفقیت را بدانید تا به یک نتیجه خوب برسید.

قوانین و اصول موفقیت در کار و زندگی

رسیدن به موفقیت راه پیچیده و غیرقابل دسترسی نیست تنها کافیست با روز و قوانین آن که توسط افراد با تجربه به دست آمده آشنا شده و آنها را به کار گیرید. برای کسب موفقیت تنها تلاش کافی نیست بلکه آشنایی با قوانین مخصوص و به کارگیری آنها در زندگی می تواند شما را سریعتر به اهداف تان رسانده و باعث موفق شدن شما در هر کاری شود.اصول موفقیت

اصول موفقیت

در این بخش از نمناک چند قانون جهانی موفقیت را باهم مرور خواهیم کرد که در عین سادگی موثر و کارساز هستند. باید بگوییم که این فهرست به هیچ وجه تمام عیار نیست ولی با این حال، این نقطه شروع بسیار خوبی است که از آن برای ایجاد یک نقشه راه برای داشتن زندگی موفق، استفاده کرد.

اصول موفقیت

راه های به دست آوردن موفقیت در کار و زندگی

7 گام برای دستیابی به موفقیت در زندگی

1. عدم ترس از شکست را استارت بزنید:

طوری که اغلب ما در زندگی هایمان یاد گرفته ایم، این است که شکست چیز بدی است. شکست تقریبا همیشه روبروی موفقیت قرار می گیرد با این حال بدون شکست راه های کمی برای موفقیت را خواهید دانست. هیچ کس تا به حال همه کارها را کاملا درست انجام نداده است. اما اکثر افرادی که برخی از موفقیت ها را تجربه کرده اند، در برخی موارد شکست خورده اند.

2. برای خود هدف تعیین کنید:

"آیا می توانید به من بگویید، از چه راهی باید از اینجا بروم؟" "این بستگی به این دارد که کجا می خواهی بروی."، مکالمه بین آلیس و گربه در سرزمین عجایب.

افرادی که می دانند که چه چیزی می خواهند و البته برای رسیدن به اهدافشان برنامه ریزی کرده اند، عموما شادتر از کسانی هستند که فقط اجازه می دهند که زندگی برایشان اتفاق بیفتد. این دانش جدید نیست. منتظر اتفاقی از بیرون نباش که تو را خوشحال کند، هنگامی که تصمیم می گیری، جهان نقشه می چیند که این اتفاق بیفتد.

داشتن هدف

کسب موفقیت در زندگی با داشتن هدف

3. ریسک کنید :

وقتی که ریسک کنید زندگی بیشتر سرگرم کننده و هیجان انگیز می شود. در پایان روز حقیقت این جمله وجود خواهد داشت، "هیچ چیز جالب توجهی وجود ندارد، هیچ چیزی به دست نیامد." اما باید محاسبه شود - ریسک را نباید به خاطر ریسک بودنش گرفت.

موقعیت ها ممکن است در بزنند، اما ممکن است خیلی منتظر نمانند. آماده باشید با اولین در زدنش وارد یک ماجراجویی شوید. یک زندگی موفق شامل عدم پشیمانی نسبت به ریسک های انجام شده است.

4. یادگیری را متوقف نکنید:

هرچه بیشتر بدانید، بیشتر متوجه می شوید که نمی دانید. آموزش رسمی فقط سطح را می خراشد و این یک قطره از توانایی ما برای یادگیری است. دانش، بدون توجه به اینکه چقدر ممکن است ناچیز به نظر بیاید، به ما یک دلیل برای بیرون آمدن از رختخواب در صبح ها می دهد. با علمتان مانند دوست جدیدتان رفتار کنید. زندگی ما خیلی قشنگ تر و خوشایندتر خواهد بود، اگر هر روز یک دوست جدید پیدا کنیم.

قوانین افراد موفق

افزایش یادگیری برای موفقیت های بیشتر

5. یک زندگی متعادل را داشته باشید:

در زندگی ما دائما به جهات مختلف کشیده می شویم. خانواده، کار، مدرسه، ایمان، جامعه، و غیره. ممکن است به همه چیزها باهم توجه داشته باشید. به اندازه کافی ساعت در یک روز نداریم که برای هر تقاضایمان برداریم.

با این حال، در طول زمان - و طولانی - به یک زندگی متعادل می رسیم. یک زندگی متعادل باید شامل انجام کار خوب در شغل خود باشد ؛ صادقانه پول دراوردن در یک روز صادقانه کاری و تعادل به معنای بودن در کنار خانواده است. افراد کمی می توانند به میزان دلخواهشان کنار خانواده شان باشند.

اما صرف "زمان با کیفیت" در خانواده، خانواده را سالم و خوشحال نگه می دارد. تعادل به معنی داشتن زمان برای خودتان و شارژ باتریتان است. تعادل به معنی خدمت به جامعه و پس دادن اش است. تعادل به معنای تغذیه روح از طریق دین و / یا معنویت است.

قوانین موفقیت در کسب و کار

اصول دستیابی به موفقیت را بدانید

6. ساکن نباشید و حرکت کنید:

موفقیت یک روند است - یک رویداد نیست ؛ برخی اهداف ممکن است یک شبه اتفاق بیافتند. بعضی دیگر نیاز به زمان بیشتری دارند، انرژی و هم ترازی با سیارات! دلسرد نشوید. طبق برنامه خود پیش بروید. پیشرفت خود را ارزیابی کنید و اصلاحات را نیز انجام دهید.

هدف خود را از ذهنتان حفظ کنید و پای خود را نیز محکم حفظ کنید. اگر شما در تلاش برای رسیدن به هدفی هستید، قطعا موانعی وجود خواهد داشت. من آنها را داشته ام، همه آنها را داشته اند، اما موانع لازم نیستند که شما را متوقف کنند. اگر به سمت یک دیوار فرار کردید، به اطراف نروید و تسلیم نشوید، یاد بگیرید که چگونه می توان از آن بالا رفت، از آن بالا بروید یا در اطرافش کار کنید.

7. به دنبال یک مربی و الگوی خوب باشید:

در حالی که مزایای شکست وجود دارد، شکست برای بازنده ها محدود می شود ؛ روی موفقیت کار کنید و با شکست درگیر شوید و آن را به عنوان یک محصول جانبی یک طرح به خوبی توسعه یافته بدانید.

بهترین راه برای رسیدن به موفقیت و محدود کردن شکست، کار کردن با کسی است که قبلا در همان جاده قرار داشته. تعداد مسیرهای زیادی وجود دارد که می توانیم در آنها به سوی موفقیت حرکت کنیم.

 

 

منبع: نمناک

علی صدیقی بازدید : 56 یکشنبه 06 آبان 1397 نظرات (0)
تونی گوین و مایک تایسون به اندازه بقیه افراد روی کار خود مطالعه کردند. گوین ساعت‌ها وقت خود را صرف بررسی کار رقیبان خود کرده بود. الگوهای آنها را مطالعه می‌کرد. او ورزشکارترین فرد آن دوران نبود اما در کار خود، بیسبال، بهترین بود.
 
کتابخانه‌هایمان را پر کرده‌ایم از انواع و اقسام کتاب‌های مربوط به موفقیت و عادات و رفتارهای افراد موفق. این کتاب‌ها را می‌خوانیم و سعی می‌کنیم در زندگی‌هایمان از آنها استفاده کنیم. بیشتر وقت‌ها این عادات کارایی ما را در زندگی بالا برده و زندگی‌مان را بهتر می‌کنند. اما مقاله امروز ما در این رابطه نیست. درمورد این نیست که افراد موفق چه می‌کنند، در مورد این است که این افراد قبلاً چه کرده‌اند.

در زیر به ۱۰ کاری اشاره می‌کنیم که افراد موفق برای رسیدن به موفقیتی که الان از آن بهره می‌برند انجام داده‌اند.

۱. بهانه نیاورده‌اند.

همه ما دو صدا داریم. یک صدایی که به شما می‌گوید سخت تلاش کنیم، روی کار کنونی‌مان تمرکز کنیم و قبل از اینکه به سراغ کار بعدی برویم اول این را تمام کنیم. یک صدای دیگر هم داریم که به ما می‌گوید دست کشیده، استراحت کنیم، تلویزیون نگاه کنیم یا در اینترنت بچرخیم.

ما در زندگی قربانی ناعدالتی هستیم، ممکن است ترفیعی باشد که شایسته آن هستیم ولی به ما نمی‌دهند. هر چه و در هر موقعیتی هم که باشیم زمان‌هایی هم اتفاق می‌افتد که با ما با بی‌عدالتی رفتار می‌شود. ممکن است برای خودمان دلسوزی کنیم و یا همه اینها را فراموش کرده، به جلو برویم و از آن فقط بعنوان یک محرک یا انگیزه‌دهنده استفاده کنیم. 

نلسون ماندلا می‌توانست به زندان افتادن خود را بهانه‌ای کند برای مغلوب شدن دربرابر عصبانیت خود. اما درعوض از آن به عنوان فرصتی برای مطالعه، رشد، یادگیری و در انتها آزادی همه استفاده کرد.

به بهانه‌هایتان گوش دهید. درک کنید که چرا این بهانه‌ها را دارید و بعد فکر کنید که چطور می‌توانید از آنها در جهت خوب استفاده کنید.

۲. فقط به آنها مربوط نبوده است.


موفقیت افرادیکه واقعاً در زندگی خود موفق بوده‌اند به این دلیل بوده است که نه فقط در زندگی خود بلکه در زندگی دیگران هم ایجاد تغییر کرده‌اند. 
اگر چیزی که به شما انگیزه می‌دهد چیزی بزرگتر از رسیدن به مقصد و هدفتان باشد مطمئناً سخت‌تر، طولانی‌تر و بیشتر تلاش خواهید کرد.

درست است، وقتی هدف اولیه پول درآوردن را داشته باشیم، پول درخواهیم آورد. اما بعضی ممکن است از آن پول در راه درست استفاده کنند که بسیار عالی است اما همین پول درآوردن به تنهایی هیچ دستاورد خاصی به شمار نمی‌رود.

۳. صبح‌های زود و شب‌های دیر.

کسانیکه در زندگی خود به موفقیت دست یافته‌اند برای آن زحمت کشیده‌اند. این ممکن است به قیمت از دست دادن بقیه قسمت‌های زندگی‌شان مثل خانوداه یا زندگی اجتماعی‌شان تمام شده باشد. اما ماموریت آن الزامی بوده است و تا زمانیکه به آن دست پیدا نکرده‌اند بقیه چیزها برایشان بی‌اهمیت می‌شود.

مطمئناً سخت‌کوشی هیچ جایگزین دیگری ندارد.

۴. بهترین وسیله.

انرژی وسیله‌ای بسیار وسیع است که معمولاً درمورد آن صحبت نمی‌شود. بله از انرژی به شکل سوخت و برق همه جا صحبت می‌شود اما منظور ما سطح انرژی انسان‌هاست.

واقعیت این است که هر چه انرژی بیشتری داشته باشیم، تمرکز کردن برایمان ساده‌تر خواهد شد و کیفیت کارمان بالاتر خواهد رفت.

یکی از رموز موفقیت ریچارد برانسون حفظ تناسب‌اندام عالی برای خود بود. اینکه از نظر جسمی متناسب باشیم، گردش‌خون ما به سمت مغز را بهتر کرده، هوشیاری‌مان را بیشتر کرده و تمرکزمان را بالاتر می‌برد. اینکه ورزش را بخشی از زندگی خود کنید، احتمال موفقیت شما را بالاتر خواهد بود.

۵. اصول.

چرچیل اصولی برای خود داشت. تفاوت او با بقیه آدمها این است که او به هر قیمتی که شده به اصول خود پایبند می‌ماند. 

شما چه اصول و قوانینی برای خود دارید؟ هر کسی باید اصولی برای خود داشته باشد و بر طبق آنها زندگی کند.

یکی از اصول شرکت اپل این بوده است که دنیای تکنولوژی را تغییر دهد و با بیرون دادن هر کدام از محصولاتشان می‌بینیم که بر این اصل پایبند هستند.

برای خود قوانینی طراحی کنید که شما را در زمان‌های سخت هدایت کنند. این قوانین به هیچ قیمتی نباید تغییر کند.

۶. تردید، اما ایمانی ناگسستنی.

همه ما زمان‌هایی درگیر تردید می‌شویم. حتی بهترین ما شک می‌کنیم که به آرزویمان می‌رسیم یا نه. چیزی که افراد واقعاً موفق را از آنهایی که هیچوقت به قدرت واقعی خود نرسیدند متمایز می‌کند داشتن ایمانی ناگسستنی به این حقیقت است که کاری که می‌کنند درست است.

حتی اگر زمان‌هایی دچار تردید شوند، خیلی زود از این حالت بیرون می‌آیند، درحالیکه بقیه اسیر آن تردید شده و دست از ادامه راه می‌کشند.

شما هم می‌توانید لحظات تردید خود را داشته باشید، چون انسان هستید. اما نباید بگذارید آن تردید بر شما غلبه کند. باید بگذارید آن تردید به شما انگیزه دهد که ثابت کنید خوش‌بینی‌تان درست بوده است.

۷. یک دلیل.

بسیاری از دستاوردهای دنیا توسط مردان و زنانی صورت گرفته که امنیت نداشته و چیزی برای ثابت کردن به دیگران داشته‌اند و می‌خواسته‌اند از وضعیت کنونی خود ارتقاء یافته و بالاتر روند.

دلیل آبراهام لینکلن مربوط به نگاه دیگران به او و نگاه خودش به خود بود. وقتی بقیه او را پسری فقیر و بی‌سواد می‌دیدند، او در خود توانایی رسیدن به جایگاهی بالاتر را می‌دید، حتی بااینکه فقط با کمک خود می‌توانست به آن مرحله دست یابد. او نیاز به تغییر را هم می‌دید. ملتی که ادعای آزادی داشت ولی آزاد نبود. او اشکالی پایه‌ای در آن وضعیت می‌دید و می‌خواست آن را تغییر دهد. چرای او مربوط به خودش نبود به همین دلیل او را به یکی از مردان بزرگ تاریخ تبدیل کرد.

شما هم باید چرای خودتان را پیدا کنید. باید وقتی بقیه خوابند کار کنید، زندگی امن خود را به خطر بیندازید و آنقدر پیش روید که به مقصدتان برسید.

۸. زمانی تحمل کردند که بقیه ناامید شده بودند.

کسی که دست از دنبال کردن آرزوی خودش کشیده چطور می‌تواند بداند که برای رسیدن به موفقیت چه مقدار زمان نیاز داشته است؟ مطمئناً هیچکس چنین توانایی ندارد. ممکن است فردا باشد، ممکن است ده سال دیگر.

آنچه که افراد موفق را از دیگران جدا می‌کند این واقعیت است که آنها هیچگاه دست از آرزویشان نمی‌کشند. برای آنها ناامیدی هیچوقت یک انتخاب نیست. فقط زمانی متوقف می‌شوند که به مقصدشان رسیده باشند. و حتی در آن زمان هم یک ماموریت جدید برای خود ترتیب می‌دهند. 

مثلاً نلسون ماندلا را در نظر بگیرید. در سال‌های ابتدای زندگی‌اش نبود که به موفقیت دست پیدا کرد. بعد از تلاش و گذشت سالهای بسیار به مقصد خود رسید. آن هم زمانی که بقیه دست از راه کشیده بودند. به این دلیل به مقصد نرسید که بهترین بود، بهترین بود چون صبر و تحمل بالایی داشت. 

هیچکس نمی‌داند کی به موفقیت می‌رسد. پس با ناامید شدن و صرفنظر از ادامه راه شکستتان را تضمین نکنید. می‌توانید خودتان را سازگار کنید، تغییر دهید یا تکمیل شوید اما هیچوقت ناامید نشوید.

۹. مردم بزرگ به طور خستگی‌ناپذیری هنر و صنعت آنها را بررسی کردند.


تونی گوین و مایک تایسون به اندازه بقیه افراد روی کار خود مطالعه کردند. گوین ساعت‌ها وقت خود را صرف بررسی کار رقیبان خود کرده بود. الگوهای آنها را مطالعه می‌کرد. او ورزشکارترین فرد آن دوران نبود اما در کار خود، بیسبال، بهترین بود.

وقتی  مردم به تایسون فکر می‌کنند، به یک حیوان فکر می کنند. چیزی که اصلاً نمی‌بینند مطالعات اوست. هیچکس به اندازه مایک تایسون درمورد بوکس مطالعه نداشت. هیچکس به اندازه او فیلم بوکس تماشا نکرده بود. او اول یک دانش‌آموز بود بعد یک بوکسر.

این ورزشکاران حرفه‌ای فیلم تماشا می‌کردند، ما برای تکمیل کار و صنعت خودمان چه باید بکنیم؟

خودم را مثال می‌زنم. بیشتر کار من مربوط به نویسندگی و تناسب‌اندام است. به همین دلیل روی این دو موضوع مطالعه می‌کنم. کتاب‌هایی درمورد اینکه چطور می‌توانم نویسنده بهتری شوم و راه‌های ارتباط با خواننده مطالعه می‌کنم و کتاب‌های نویسنده‌هایی را می‌خوانم که از من بهتر هستند. اگر موضوع کارتان فروش است باید کتاب‌هایی در این زمینه بخوانید. اگر بازاریاب هستید، زمینه مطالعه‌تان باید همین باشد.

اگر به دنبال موفقیت هستید، باید در زمینه کارتان مطالعه داشته باشید و آن را به طور کامل بررسی کنید.

۱۰. خطر کردن.

اگر خطر نکنید، هیچ پاداشی در انتظارتان نخواهد بود. آنهایی که به موفقیت واقعی دست پیدا کرده‌اند بیشتری از دیگران خطر کرده‌اند.

میلیاردها نفر در طول تاریخ بوده‌اند که توانایی رسیدن به موفقیت را داشته‌اند، چه هوش بوده یا استعدادشان، در هر حال این توانایی را داشته‌اند. چیزی که نداشته‌اند شجاعت لازم برای خطر کردن زندگی‌شان بوده است. همچنین اخلاق کاری لازم برای شناختن استعدادشان را هم نداشته‌اند. 

«بدترین تراژدی زندگی یک استعداد هدررفته است.» 

آرزوی بزرگ و شجاعانه شما ممکن است ازدواج با دختر آرزوهایتان و تشکیل خانواده با او باشد. خطری که باید بکنید ممکن است ترک کاری که عاشقش هستید برای حمایت از او و خانواده‌تان باشد. آرزوی شما ممکن است کمک به میلیون‌ها انسان برای داشتن زندگی بهتر و سالمتر باشد. آرزویتان هر چه که باشد باید فرصت کافی برای شناخته شدن به او بدهید. 

اگر واقعاً می‌خواهید با پاداش روبرو شوید، باید ریسک کنید.
آرزویتان را پیدا کنید. بعد برای رسیدن به آن همه چیز را به خطر بیندازید.
علی صدیقی بازدید : 55 شنبه 05 آبان 1397 نظرات (0)

معمولاً همه‌ی ما بعد از شنیدن عبارت «وسواس فکری» احساس خوبی پیدا نمی‌کنیم. درصورتی‌که داشتن وسواس فکری تنها روی موضوع‌های ناسالم اثرات منفی دارد و توصیه نمی‌شود.

سوال: آیا افراد دارای وسواس فکری موفق‌تر هستند؟

پاسخ: بله

 

افراد دارای وسواس فکری اگر در مسیر درست قرار بگیرند نه تنها به موفقیت خواهند رسید بلکه با حفظ موفقیت رو به جلو حرکت خواهند کرد. در ادامه به بررسی دقیق‌تر دلایل موفقیت بیشتر افراد دارای وسواس فکری می‌پردازیم.

۱- وسواس، شجاعت را افزایش می‌دهد

زمانی که شخصی وسواس فکر دارد به طور ناخودآگاه و بدون اینکه متوجه باشد کارهایی انجام می‌دهد که شاید افراد دیگر جرأت انجام آن را نداشته باشند. این افراد از هیچ چیز نمی‌ترسند، بعد از زمین خوردن بلند می‌شوند و برای شروعی دوباره تلاش می‌کنند. به‌عنوان مثال مایکل جردن، ستاره‌ی بسکتبال در دوران دبیرستان از تیم بسکتبال مدرسه کنار گذاشته شد اما او با جرأت به بازی کردن ادامه داد و امروزه در تمام دنیا به‌عنوان ورزشکاری موفق از او یاد می‌شود. آمبروز ردمون، نویسنده‌ی معروف گفته است:

جرأت به معنای کمبود ترس نیست. بلکه به این معنا است که چیزهای مهم‌تری از ترس وجود دارند.

چرا افراد دارای وسواس فکری موفق تر هستند

۲- وسواس مهارت‌های زمان‌بندی را افزایش می‌دهد

همه‌ی کارآفرینان موفق باید نسبت به برنامه‌ریزی روزانه‌ی خود وسواس داشته باشند. بدون پایبندی به برنامه‌ریزی و انجام کارهای روزانه نمی‌توان به اهداف و برنامه‌های بلندمدت دست پیدا کرد. پایبندی به برنامه‌ریزی روزانه یعنی شخص زمان ارزشمند خود را روی فعالیت‌های سازنده و مفید سپری کرده است. اگر می‌بینید شرکت در جلسه‌ای هیچ مزیتی برایتان ندارد آن را از تقویم کاری حذف کنید. همچنین اگر می‌بینید مهلت انجام پروژه رو به اتمام است کارهایی مانند کتاب خواندن و ورزش کردن را به زمان دیگری موکول کنید.

۳- وسواس، تفکر سازنده و نوآوری را افزایش می دهد

وسواس فکری موجب می‌شود شخص هر روز هفته و هر ۲۴ ساعت حریص باشد و فکر موفقیت از سرش بیرون نرود. افراد دارای وسواس فکری دائماً به فرصت‌های جدید فکر می‌کنند و راه حل‌های خلاقانه‌ای برای محصول و خدمات خود ارائه می‌دهند. درواقع به همین دلیل است که افراد موفق به طور پیوسته نظر دیگران را جویا می‌شوند و از تکنیک‌های جدید برای بازخورد گرفتن استفاده می‌کنند. افرادی مانند ایلان ماسک گفته‌اند بازخورد گرفتن از دیگران آن‌ها را در جریان کار حفظ می‌کند و طرز تفکرشان را به چالش می‌کشد.

چرا افراد دارای وسواس فکری موفق تر هستند

۴- وسواس میزان تمرکز و انرژی را مهار می‌کند

تصور کنید روز جمعه از خواب بیدار شده‌اید و هوس کرده‌اید برای صبحانه حلیم بخورید. این تمام چیزی است که در آن لحظه به آن فکر می‌کنید و درنهایت تصمیم می‌گیرید به نزدیک‌ترین حلیم فروشی بروید و صبحانه‌ی مورد علاقه‌ی خود را تهیه کنید. افراد موفق این احساس را در مورد تمام کارهای روزانه‌ی خود دارند. زمانی که چیزی را می‌خواهند تمام تمرکز و انرژی خود را برای به دست آوردن آن به کار می‌گیرند و تا زمانی که به هدف خود نرسند روی هیچ موضوع دیگری تمرکز نخواهند کرد.

۵- افراد دارای وسواس فکری عاشق «نه» گفتن هستند

اگر دقت کرده باشید متوجه می‌شوید تمام بچه‌ها در یک دوران خاص عاشق «نه» گفتن هستند و البته این موضوع میان افراد موفق نیز صدق می‌کند. وارن بافت، کارآفرین و سرمایه‌گذار معروف آمریکایی گفته است:

افراد موفق تقریباً به همه چیز «نه» می‌گویند. حال این سوال پیش می‌آید چرا این افراد چنین دنیایی با نگرش منفی دارند؟ به این دلیل که اگر همیشه پاسخ مثبت بدهند نه تنها حواسشان پرت می‌شود بلکه از رسیدن به اهداف و رویاهای خود نیز باز می‌مانند.

۶- افراد دارای وسواس فکری تصمیمات آگاهانه می‌گیرند

افراد موفق هیچ موقع دنبال مقصر نیستند و مسئولیت کارهای خود را بر عهده می‌گیرند. به‌عنوان مثال اگر کسب‌وکارشان با شکست مواجه شود، دولت یا مشتری‌ها را مقصر نمی‌دانند. این افراد به انتخاب خودشان کسب‌وکاری را راه‌اندازی کرده‌اند اما نتوانسته‌اند با شرایط بازار تطبیق پیدا کنند. از همه مهم‌تر اینکه آن‌ها شکست را تجربه‌ای آموزنده می‌دانند و مطمئن هستند تجربه‌ی بعدی‌شان در دنیای کسب‌وکار به موفقیت خواهد رسید.چرا افراد دارای وسواس فکری موفق تر هستند

۷- افراد دارای وسواس فکری دنبال مربی هستند

خواندن کتاب و مقالات مفید است، اما راهنمایی‌های کلی ارائه می‌دهد. هر کارآفرینی به یک راهنما در زندگی احتیاج دارد تا مطالبی که از کتاب‌ها یادگرفته است را در دنیای کسب‌وکار پیاده‌سازی کند. به طور متوسط حدود ۱۰ هزار ساعت طول می‌کشد تا یک شخص در مهارتی حرفه‌ای شود. درصورتی‌که می‌توان از دیگران کمک گرفت و این زمان را به حداقل کاهش داد. افراد موفق پیوسته دنبال مربی و راهنما هستند. فرقی نمی‌کند این راهنما نویسنده‌ی کتاب، استاد دانشگاه یا صاحب کسب‌وکار باشد مهم این است که این فرد بتواند مسیر درست را به شخص نشان دهد تا او بتواند به بهترین نسخه‌ی خودش تبدیل شود.

۸- افراد دارای وسواس فکری لزوماً با استعداد نیستند

تام بریدی بازیکن معروف فوتبال آمریکایی است که به‌عنوان یکی از چهره‌های موفق این ورزش شناخته می‌شود. او استعداد کافی برای ورود به تیم فوتبال آمریکایی را داشته و بعد از آن با تلاش‌های بی‌قفه‌ی خود توانسته به یکی از بهترین بازیکن‌ها تبدیل شود. او در مستندی در مورد خود گفته شده است:

وسواس دلیل موفقیت من است. چیزی به نام استعداد وجود ندارد و همه‌ی انسان‌ها با هم برابر هستند. شما می‌توانید هر شخصی که می‌خواهید باشید؛ فقط کافی است برای آن زمان بگذارید. من وسواس فکری دارم و با استعداد نیستم.

 

نتیجه‌گیری: کلمه‌ی وسواس طوری در زندگی ما جا افتاده است که همیشه از آن فرار می‌کنیم و جنبه‌های مفید آن را در نظر نمی‌گیریم. اما بهتر است بدانید وسواس فکری، سوخت و انرژی لازم برای کارآفرینی است و انسان را در مسیر درست قرار می‌دهد.

افرادی که در مورد کسب‌وکار خود وسواس دارند، معمولاً عملکرد بهتر و تصمیم‌گیری‌های موفق‌تری نسبت به سایر همنوعان خود دارند.

 

 

منبع: بهترین ایده

علی صدیقی بازدید : 39 شنبه 05 آبان 1397 نظرات (0)

.زمان پیشرفت شما فرا رسیده است حالا وقتی است که باید دل به دریا بزنید و بدون هیچ اعلام آمادگی قبلیی از همین لحظه شروع کنید. ما به شما می گوییم چطور می شود پله های موفقیت را با ابزارهای ساده طی کرد و بهترین نتیجه را بدست آورد.

مدیریت فردی

مدیریت زمان برای هر شخص نخستین گام به سوی موفقیت است. بیایید از یک برنامه ساده شروع کنیم. چطور است یک عادت را جایگزین کنیم. مثلا من با خودم پیمان بستم در هر شرایطی از زمان و مکان که قرار داشته باشم ساعت 9 شب شروع کنم به نوشتن آنچه در روز پشت سر گذاشتم و آنچه برای روز بعد در نظر دارم به انجام برسانم. این موضوع بیشتر از 20 دقیقه از من زمان نمی گیرد. و البته اگر ساعت 9 شب جایی باشم که امکان نوشتن نداشته باشم به طور حتم مانند نمازی که قضا شده است، برای خودم وقت می گذارم و پیش از اینکه بخوابم نوشتن امور روزانه فردا و تیک زدن اهدافی که امروز انجام دادم را بررسی می کنم.

لازم نیست تمام امور را بتوانید انجام دهید. همین که با یک اولویت بندی ساده برنامه تان را پیش ببرید شما پیروز میدان هستید. این کار ساده در دو مرحله مدیریت برنامه ریزی برای خودتان (گویی که منشی خودتان هستید) و احساس اعتماد به نفس بهتر از اینکه از پس کارها برآمده اید را در شما بارور می کند. این نکته به تنهایی در عرض کمتر از یک ماه می تواند اثرات عجیب و خیره کننده ای در زندگی شما بگذارد.

امتحانش کنید. لطفا نتایج امتحان خود را برای من ارسال کنید و با دیگران در میان بگذارید. موفقیت در یک قدمی شماست.

پی نوشت: در سال 1910 که جنگ داخلی امریکا پایان یافته بود اقتصاد این کشور آسیب پذیر و بیمار بود. همان سالها نخستین گامهای تحقیق درباره موفقیت توسط ناپلئون هیل در امریکا برداشته شد و کتاب بیاندیشید و ثروتمند شوید در سال 1930 منتشر شد. امروزه بسیاری از مردان موفق امریکایی موفقیت خود را مدیون این کتاب می دانند. کشور امریکا از ورشکستگی نجات پیدا کرد. اقتصاد آن متحول شد و مردان و زنان بسیاری بودند که کشور امریکا را نجات دادند. امروز لازم است که مردم ایران نگاه خود را به موفقیت تغییر دهند. خود را سازماندهی و مدیریت کنند تا باری از دوش کشور بردارند...

 

 

 

منبع: ویرگول

علی صدیقی بازدید : 43 جمعه 04 آبان 1397 نظرات (0)
زنان موفق افرادی هستند که علاوه بر ویژگی های شخصیتی متفاوت از انجام بعضی از کارها سرباز می زنند در این بخش درباره کارهایی که زنان موفق حاضر به انجام آن ها نیستندصحبت می کنیم.

زنان موفق برای رسیدن به اهداف خود چه کارهایی نمی کنند

آیا با ویژگی های زنان موفق آشنا هستید؟ آیا می دانید زنان موفق برای رسیدن به اهداف خود چه کارهایی انجام می دهند ؟ آیا می دانید زنان موفق برای رسیدن به اهداف خود از انجام چه کارهایی سر باز می زنند؟ جواب تمام سوالات خود را در این بخش از نمناکبیابید.زنان موفق

زنان موفق

تصور کنید زن با روحیه منحصر به فرد خود، در محیطی مردانه قرار گیرد که حتی یک همکار خانم هم ندارد، در این شرایط توجه ویژه به نگرش و تصمیماتش برای دست یابی به موفقیت الزامی است. در ادامه با یوکن همراه باشید تا 9 کاری که زنان موفق انجام نمی دهند را متذکر شویم.
من به عنوان افسر زن FBI آموختم موفقیت و پیشرفت با تصمیمات و نوع نگرش ام رابطه مستقیم دارد و لازم است انتخاب های درستی داشته باشم. قطعاً هر فردی با توجه به موقعیت و طرز تفکر خود، تعریف متفاوتی از موفقیت دارد.

کارهایی که زنان موفق برای رسیدن به اهداف خود انجام نمی دهند

هیچ وقت ترس های خود را نادیده نمی گیرند
برای دست یابی به موفقیت باید از همان ابتدا با ترس های خود رو به رو شویم. هیچ وقت انرژی خود را برای دوری از ترس های درونی هدر ندهید، بلکه با تکیه بر قدرت ذهن خود، افکار، احساسات و رفتارهایتان را مدیریت کنید تا شما را به موفقیت کاری و شخصی برساند. وقتی می خواهید احساسات منفی را سرکوب کنید تنها با ترس بیشتری مواجه می شود و در نهایت به نقطه ی سکون می رسید. پس تلاش برای مهار ترس و اضطراب، تنها احتمال رو به رو شدن با آن را افزایش می دهد.

هیچ وقت از انتقادها و تعارضات فرار نمی کنند
من به عنوان افسر زن FBI هیچ گاه در مواجه با انتقادها، مشاجرات و مشکلاتی که در کار به آن ها برخورد کردم استثنا نبودم. تنها تفاوت من با دیگران این بود که با احساسات منفی رو به رو می شدم و برای رهایی از آن به کمک کسی نیاز نداشتم.
از نظر کسانی که از مشکلات فرار می کنند، تعارضات توهین آمیز و چالش برانگیزند. باید این رویکرد را کنار گذاشت، زیرا تعارضات به شکل های مختلفی نمود می کند. باید بتوانیم واکنش هوشیارانه ای در مقابل رفتار دیگران داشته باشید تا احساساتمان مورد سوء استفاده قرار نگیرد. اگر درک درستی از تعارضات و چالش ها داشته باشیم، واکنش مان نیز براساس انتخاب و تصمیم خواهد بود، نه از روی ترس و ناآگاهی.

به انتقادهای درونی توجه نمی کنند
نیاز بود ابتدا دلیل اصلی انتقادهای درونی را بدانم و نسبت به اضطراب و تردیدهای موجود در ذهنم بی توجه باشم. من یاد گرفتم این کار را با تمرکز روی بازخورد مثبت و انتقادهای سازنده انجام دهم.قدرت ذهن به معنای توانایی مهار اندیشه ها به جای اشراف ذهن بر ماست. راه تقویت قدرت ذهنی این است که یاد بگیریم برای مهار افکار، احساسات و هیجاناتمان با به کار بردن جملات مثبت و تأثیرگذار همواره گفت و گوی درونی داشته باشیم.

هیچ وقت منتظر شرایط ایده آل نمی مانند
هرگز بدون تلاش به شرایط مطلوب و شغل ایده آل دست نخواهید یافت. خیلی راحت می توان گفت "شرایط اصلاً خوب نیست"، "هیچ چیز سر جایش خود نیست" یا " به من بی عدالتی شده "؛ اما باید بدانید این جملات در نهایت شما را به بن بست می کشاند.باید از شرایط موجود و تمام فرصت ها، برای پیشرفت در زندگی بهره برد. قدرت ذهن به معنای آن است به جای اینکه به دنبال شکست باشیم، در مواجهه با شرایط مختلف، رویکرد مناسبی از خود نشان دهیم.

زنان موفق

 با ویژگی های زنان موفق آشنا شوید

هیچ گاه گذشته خود را اشتباه نمی دانند
شاید در ابتدای کار، مرتکب اشتباهات زیادی شده ام. در همان اوایل، از اشتباهات شرمگین می شدم اما با خود عهد بستم از تمام آن ها عبرت بگیرم. برخی اشتباهات گذشته می تواند ناخوشایند باشد اما باید آن ها را فرصتی برای یادگیری تجربیات جدید بدانید؛ یادگرفتن چیزهایی که قبلاً چیزی از آن ها نمی دانستیم. قطعاً ارتباط با کسانی که همانند ما مرتکب اشتباه می شوند، فرصت خوبی برای یادگیری چیزهای جدید است.

فرصت های طلایی را از دست نمی دهند
موفقیت با انجام کارهایی به دست می آید که دیگران تمایلی به انجام دادن آن ها ندارند. باید بدانید چه کارهایی است که دیگران در انجام آن ها تعلل می کنند؛ هر چند ممکن است خیلی کوچک باشند، اما در انجام آن ها تردید نکنید. وقتی در مسیر موفقیت قرار می گیرید که کارهایتان را به بهترین شکل ممکن انجام دهید.بعد از آن، به مسیرتان ادامه دهید زیرا با طی کردن مسیر می توانیم به فرصت ها نزدیک شویم و آن ها را به نتیجه برسانیم.


آرامش خود را در هر شرایطی حفظ می کنند
من این جمله را باور دارم:دعا کنید و توکل تان به خدا باشد؛ اما هیچ گاه دست از تلاش برندارید.خیلی ها می گویند بخت و شانس ما را در زندگی به موفقیت یا شکست می رساند. مدیران با تدبیر خودشان اقبال خود را رقم می زنند و به عقیده ی آن ها موفقیت و شکست تحت سلطه ی آن هاست. البته ممکن است بخت و اقبال نقش محدودی داشته باشد اما آن ها قدرت ذهنی خود را صرف نگرانی برای اتفاقات احتمالی نمی کنند.
استفاده از تمام فرصت ها با بهره بردن از بخت و اقبال می تواند سبب بهبود زندگی و دست یابی به اهدافمان شود؛ شاید هم نتیجه ی آن یک تجربه ی تلخ باشد تا حسرت و سرزنش استفاده نکردن از فرصت های پیش رو.

زنان موفق  

 زنان موفق چه ویژگی دارند

هیچ وقت دست از تحقیق و پژوهش برنمی دارند
وقتی می خواستم از متهمی بازجویی کنم از قبل اطلاعات موردنیاز را به دست می آوردم.بسیار خوب است قبل از مذاکره با سرمایه گذار یا مشتری احتمالی، درباره موضوع گفت و گو پیش آگاهی داشته باشید. باید خود را برای انجام هر کاری آماده کنید و در هنگام گفت و گو مسلط و آگاه باشید.

هیچ وقت دست از تلاش برنمی دارند
بدون توجه به این که مسئولیت سنگینی برعهده داشتم، در طول 24 سال خدمتم در FBI به تلاش خود ادامه دادم.وقتی دست از تلاش بر می داریم و به سراغ "نمی توانم" می رویم که کنترل خود را روی رفتار و نگرشمان از دست می دهیم. این نشان می دهد حصار محدودیت را به دور توانایی های خود کشیده ایم. وقتی تلاش خود را متوقف می کنیم که به شکست اعتراف کنیم و این به معنای آن است جسارت کافی برای مقابله با چالش ها و محدودیت ها را نداریم.

خصوصیت زنان موفق

اهداف مشخص

یک زن موفق همواره در حال چیدن اهداف و رسیدن به آن هاست. داشتن چشم انداز لازم است، اما قرار دادن هدف های کوچک مانند پله هایی است که شما را در مسیر پیش می برد.لورن کنراد یکی از زنان موفق و طراح لباس معروف هرگز بدون برنامه ریزی و هدف و ناگهانی تبدیل به ملکه شرکت طراحی خود نشد. او در سر، آرزوی طراحی لباس را می پروراند و برای رسیدن به آن هر روز قدم های مشخصی برداشت. مثلا در انستیتوی مد طراحی و تجارت شرکت کرده و مدتی هم به صورت کارآموز در مجله وگ کار کرد.

 

 

 

منبع: نمناک

علی صدیقی بازدید : 100 جمعه 04 آبان 1397 نظرات (0)

ما در اینجا 5 مورد از اسرار زنان موفق را برایتان آورده ایم که برای رسیدن به موفقیت می توانید اینها را به اشتراک بگذارید.

1 - همیشه سعی کن خودت باشی!

زن موفق,اسرار زنان موفق,رسیدن به موفقیت

ایندرا نویی ، هندی تبار و مدیر اجرایی و مدیر عامل شرکت پپسی به عنوان یکی از زنان موفق اعتقاد دارد هر انسان موفقی در ابتدا باید خودش باشد چه در زندگی و چه در کار. مهم آن است که از شکست ها نا امید نشود و دست از تلاش بر ندارد .او می گوید من برای این که امروز شرکتم را به اینجا برسانم سختی های بسیاری را تحمل کرده ام.

2 - نام شما همان نام تجاری شما است، بنابراین در زندگی به خوبی از آن محافظت کنید!

زن موفق,اسرار زنان موفق,رسیدن به موفقیت

راشل ری سرآشپز سرشناس می گوید همانطور که از گلدان های خانه تان به خوبی مراقبت می کنید باید از نام خود هم به خوبی محافظت کنید و تصورتان این باشد که نام شما یک نام تجاری معروف می باشد که باید از آن مراقبت کنید تا در نهایت از شخصیت خود محافظت کرده باشید.

3 - برای آنچه که دوست ندارید انرژی زیادی هدر ندهید!

زن موفق,اسرار زنان موفق,رسیدن به موفقیت

بیونسی نولس بانوی نوازنده معروف می گوید هر کس به اندازه علاقه ای که به هر چیزی دارد باید زمان و انرژی بگذارد و الکی برای آنچه که به آن علاقه ای ندارد انرژی هدر ندهد.

4 - مطمئن باشید که مرد زندگی تان کاملا به شما معتقد است !

زن موفق,اسرار زنان موفق,رسیدن به موفقیت

سالی کراوچک رییس امور مالی سیتی‌ گروپ در وال استریت آمریکا می گوید در زندگی آنقدر شوهرم به من اعتماد دارد که اگر زمانی دیر از سر کار به منزل بیایم با یک معذرت خواهی کوچک ، او خواهد فهمید که حتما برای من مشکلی پیش آمده که من دیر رسیده ام و از این جور مشکلات پیش پا افتاده در زندگی ام نخواهم داشت. 

5 - برای آنچه می خواهید بدست آورید بجنگید !

زن موفق,اسرار زنان موفق,رسیدن به موفقیت

وزرشکاری به نام ماریا شاراپووا می گوید من وقتی برای بازی به زمین تنیس می روم و به من شماره 2 را می دهند تمام سعی خود را می کنم که شماره یک را بدست آورم و به راحتی کوتاه نخواهم آمد.

 

 

منبع: بیتوته

علی صدیقی بازدید : 68 پنجشنبه 03 آبان 1397 نظرات (0)

ورزش موفقیت

انسان‌های موفق چه تفاوت‌هایی با دیگران دارند؟ آیا استعداد موفقیت در وجود برخی انسان‌ها بیش از دیگران نهادینه شده‌ است؟ اگر این‌ طور است شما چقدر برای موفقیت استعداد دارید؟

به گزارش ایسنا، پایگاه اینترنتی چطور در ادامه نوشت: «اکنون این امکان برایتان فراهم شده‌ است که مهم‌ترین ویژگی‌های رفتاری انسان‌های موفق را بشناسید و به این وسیله نقاطِ ضعف و قدرت خود را تخمین بزنید. اگر برخی از این ویژگی‌ها را نداشتید، ناامید نشوید، همیشه برای اصلاح خودتان فرصت دارید اما بهتر است وقت را تلف نکنید و زودتر دست‌ به‌ کار شوید.

فرمول به‌ خصوصی برای موفقیت وجود ندارد اما همه‌ انسان‌های موفق ویژگی‌های رفتاریِ معینی دارند.

هر یک از ما تعریف منحصر به‌ فردی از موفقیت داریم. به نظر بسیاری از ما، موفقیت در وهله‌ اول با پول و ثروت تخمین زده می‌شود. گر چه واضح است که موفقیت جوانب مهم دیگری هم دارد. برای بعضی از مردم مهم این است که بتوانند وقت‌شان را آن گونه که می‌خواهند سپری کنند. برای برخی دیگر توانایی کمک به نیازمندان مهم است. معیار هر چه باشد، در شخصیت همه‌ انسان‌های موفق ویژگی‌های به‌ خصوصی مشاهده شده‌ است. از میلیونرها گرفته تا مدیرانِ تازه شکوفا شده، همگی شخصیت‌ متفاوتی داشتند. با این حال همه‌ آنها چند ویژگی رفتاری مشابه داشتند که باعث موفقیت‌شان شده بود.

انسان‌های موفق، از دیزنی گرفته تا اپرا اموراتِ بسیاری را با تکیه بر این ویژگی از پیش برده‌اند و این ویژگی به آنها کمک کرده‌ است گذشته را کنار بگذارند و آینده را بسازند. نگاهی به این مقاله بیندازید تا ببینید چند نمونه از آنها را در رفتارهای خود مشاهده می‌کنید.

۱. به رقابت نیاز دارند

تا کنون فرد موفقی را ندیده‌ام که حسِ رقابت عمیقا در وجودش ریشه ندوانده باشد. موفقیت در اصل برخاسته از احساس نیاز به برنده شدن است. دلایل متفاوت‌اند اما هدف همواره بُرد است. انسان‌های موفق تشنه‌ کشف راه‌های خلاقانه‌ای هستند که آنها را در رقابت بالا می‌کشد و از این که با سرخوردگی نظاره‌گر باختن‌شان باشند، متنفرند. مردم معمولا این ویژگی را با اخلاق کاری اشتباه می‌گیرند. در اینجا منظور زیاد کار کردن نیست. رقابت‌طلبی شما را ترغیب می‌کند بیشتر از دیگر رقبای‌تان برای رسیدن به رویاهای‌تان کار کنید و راه‌های رسیدن به موفقیت را برای‌تان هموار می‌کند.

۲. گذشته را رها می‌کنند

ویژگی اول یک نتیجه‌ مهم دارد. هر قدر هم موفق باشید، ماندن در گذشته یا پر رنگ کردن آخرین اشتباه‌تان از سرعت پیشرفت‌تان می‌کاهد. انسان‌های موفق در گذشته‌های‌شان متوقف نمی‌شوند. آنها درس‌های لازم‌ را از گذشته فرا می‌گیرند و با سرعت به سوی چالش‌های بزرگ‌تر حرکت می‌کنند.

۳. برای پیشرفت انگیزه دارند

انسان‌های موفق همواره تلاش می‌کنند خود را اصلاح کنند. آنها سخت‌گیرترین منتقدانِ خود هستند. هیچ‌گاه از خودشان راضی نیستند و همیشه تلاش می‌کنند، بهتر باشند. بیشتر از هر کسِ دیگری مشتاقند بهترین باشند.

۴. به جزئیات زیاد توجه می‌کنند

این ویژگی در عین حال که برای اطرافیان آزاردهنده است، نتایج بسیار خوبی به همراه دارد. ظاهرا این ویژگی با عبارت معروفِ «درگیرِ جزئیات نشو» متضاد است اما انسان‌های موفق اکثرا هنگامی که کارهای کوچک انجام می‌دهند به جزئیاتِ آن نیز توجه می‌کنند.

۵. فهرستی از دستاوردهایشان را نگه می‌دارند

انسان‌های موفق یادگارهای موفقیت‌های‌شان را نگه می‌دارند. نه لزوما برای نمایش دادن‌شان (گر چه بسیاری این کار را می‌کنند) که برای این که به خود و اطرافیانشان یادآوری کنند سرسختی، به تنهایی برای غلبه بر غیرممکن‌ها کافی است.

۶. ضرورت بهبود روابط کاری را درک می‌کنند

یکی از رایج‌ترین ویژگی‌های انسان‌های موفق جدیت در روابط کاری است. همه موفقیت‌ها بر پایه‌ ارتباطات انسانی بنا شده‌اند. این ارتباطات باید به درستی پرورش یابند و تقویت شوند.

۷. به خودشان جایزه می‌دهند

وقتی از شدت کار کردن احساس خفگی می‌کنید، نیاز به زمانی دارید که از نظر جسمی و عاطفی به خودتان بپردازید. با کارهای ساده‌ای مانند مدیتیشین، تمرینات ورزشی، تفریحات سالم، فعالیت‌های بشردوستانه یا گریزی ناخودآگاه. یا هر چه خودتان صلاح می‌دانید، مقصود این است که از فرسودگی‌تان پیشگیری کنید؛ تمرکزتان را حفظ کنید و به خودتان یادآوری کنید، چرا این کارهای سخت را انجام می‌دهید.

۸. قدرشناس هستند

تعدادی از مصاحبه‌هایی را که با فضانوردان شاتل فضایی داشته‌ام به خاطر دارم. آدم‌هایی بی‌اندازه موفق که بیشتر از هر فرد دیگری حق داشتند خودبین باشند اما بر عکس، قدرشناس‌‌ترین آدم‌هایی بودند که تاکنون دیده‌ام. به خوبی می‌دانستند چقدر خوشبخت هستند که در جایگاه کنونی‌شان قرار دارند و از این که احساس‌شان را با دیگران نیز در میان بگذارند، خجالت نمی‌کشیدند.

۹. در مواقع بحرانی متزلزل نمی‌شوند

یکی از مهم‌ترین معیارهای موفقیت پایداری در شرایط بحرانی است. انسان‌های موفق در شرایط بحرانی مسیر و هدف‌شان را گم نمی‌کنند و با این عمل به الگویی قابل اتکا برای اطرافیان‌شان تبدیل می‌شوند.

۱۰. تلاش می‌کنند اعتبارشان را افزایش دهند

اگر قابل‌ اعتماد نباشید، دستیابی به هر سطحی از موفقیت برای‌تان تقریبا غیر ممکن است. اعتماد کردن به انسان‌های موفق آسان است زیرا افکارشان را واضح بیان می‌کنند و همیشه صادق و شفاف هستند. حتی اگر با ایشان موافق نباشید، موضع‌ خود را تغییر نمی‌دهند.

۱۱. مسئولیت‌پذیر هستند

حتی درخشان‌ترین موفقیت‌ها هم گاهی ناگریز دچار لغزش می‌شوند. پذیرفتن اشتباه خصیصه‌ای است که نه‌ تنها اعتماد مردم را جلب می‌کند که به آنان نشان می‌دهد اشتباه چیزی نیست که پنهانش کنند یا بر گردن شخص دیگری بیندازند.

۱۲. در برابر مشتریانشان به خوبی ظاهر می‌شوند

حتی خشک‌ترین و مغرورترین مدیر‌عامل‌ها هم به مشتریان‌شان احترام گذاشته و با ظاهر و رفتاری جذاب مقابل آنان حاضر می‌شوند. آنها خوب می‌دانند جایگاه کنونی‌شان را مدیون مشتریان‌شان هستند.

۱۳. به توجهی‌ که از سوی دیگران دریافت می‌کنند اهمیت نمی‌دهند

انسان‌های موفق متوجه هستند که با افزایش موفقیت‌شان، جوک‌های‌شان خنده‌دارتر می‌شود و همواره بر تعداد افرادی که با آنها موافقند، افزوده می‌شود اما به این گونه مسائل توجه نمی‌کنند. انسان‌های موفق می‌دانند نظرِ مثبتی که مردم نسبت‌ به آنها دارند باعث نمی‌شود که دیگر مرتکب اشتباه نشوند.

۱۴. مایلند به دیگران کمک کنند

هر گاه به درجه‌ای از موفقیت دست‌ یابید، یکی از بهترین پاداش‌هایی که نصیب‌تان می‌شود توانایی تشویق و سرِ شوق آوردن دیگران است. انسان‌های موفق می‌دانند قدرت کافی برای افزایش اعتماد به‌ نفس دیگران دارند و وقتی این کار را انجام می‌دهند، دوستانی وفادار به دست می‌آورند و اثرات کمک‌های‌شان بارها و بارها در زندگی‌شان منعکس می‌شود.

۱۵. اجازه نمی‌دهند با شکست‌های‌شان شناخته شوند

هیچکس صد در صد موفق نیست. موفقیت بدون شک نتیجه‌ مثبتِ تلاش‌هایی است که شامل شکست‌ها، تجربیات و آموخته‌های فراوان است. به گفته‌ دانشمندان، جهانی که در آن زندگی می‌کنیم مدت‌ها پیش با غلبه‌ ماده بر پادماده با اختلافی بسیار کم به وجود آمده‌ است. با اختلافِ تنها یک ذره در برابر میلیاردها ذره‌ دیگر. ویرانی‌های بسیاری رخ داد تا آن چه اکنون هست به وجود بیاید. بنابراین اگر از شکست می‌ترسید، در واقع دارید از موفقیت دوری می‌کنید. با ترس‌تان کنار بیایید. دنیا به سوی موفقیت پیش می‌رود.

 

 

 

منبع: ایسنا

علی صدیقی بازدید : 35 پنجشنبه 03 آبان 1397 نظرات (0)

افراد موفق همیشه سعی می کنند به شکل های مختلف به اهداف خودشان دست پیدا کنند.
این افراد خصوصیت هایی دارند که باعث می شوند از سایرین متمایز باشند. به تازگی گروهی از محققان دانشگاه Strayer کشور آمریکا تحقیقاتی انجام داده اند و به این نتیجه رسیده اند که افراد موفق سعی می کنند که به هدف های شخصی خودشان دست پیدا کنند.

این افراد با رسیدن به هدف های شخصی خودشان می توانند روی افراد دیگر هم تاثیرگذار باشند. این موفقیت در زمینه های مختلف مانند سلامت فیزیکی و روحی، خانواده و حتی شغل بوده است. البته شاید آن ها در کار خودشان خوب نباشند، اما از انجام دادن آن بسیار راضی هستند.
بنا به گزارش آکاایران : در ادامه شما را با ویژگی هایی آشنا می کنیم که یک فرد موفق را از سایرین متمایز می کند.
۱. احساسات خودشان را کنترل می کنند
افراد موفق همیشه روی احساسات خودشان کنترل دارند. آن ها شرایط را به خوبی درک می کنند و سعی می کنند با منطق به شرایط واکنش نشان دهند. آن ها با کنترل کردن احساسات خودشان می توانند چالش های به وجود آمده را به خوبی پشت سر بگذارند.
زمانی که شرایط سخت می شود، این افراد به شدت آرام هستند. آن ها می دانند که مهم نیست چیزی خوب یا بد باشد چرا که زمان شرایط را تغییر می دهد. آن ها خودشان را با شرایط هماهنگ می کنند و همیشه شاد هستند.
۲. درباره ی همه چیز اطلاعات جمع آوری می کنند
افراد موفق بیشتر از همه اطلاعات دارند چرا که سعی می کنند آگاهی خودشان را نسبت به مسائل مختلف افزایش دهند. آن ها این کار را به واسطه علاقه شخصی خودشان انجام می دهند و از آن لذت می برند. این افراد همیشه به دنبال فرصتی هستند که بتوانند خودشان را ارتقا بدهند و پیشرفت کنند.
۳. در تصمیم گیری ها عجله ندارند
این افراد برای اینکه یک تصمیم خوب بگیرند، فکر می کنند. آن ها می دانند که اگر بیشتر درباره یک موضوع فکر کنند، می توانند تصمیم بهتری بگیرند. افراد موفق می توانند به شکل منطقی روی موضوعات مختلف فکر کنند.

افراد موفق چه ویژگی هایی دارند؟

۴. با یقین صحبت می کنند
فرد موفق با شک و تردید صحبت نمی کنند. او کاملا به حرفی که می زند یقین دارد. حتی زمانی که می داند انجام دادن کاری بسیار سخت است، درباره آن بسیار مطمئن حرف می زند.
۵. زبان بدن مثبتی دارند
این افراد با نوع صحبت کردن و حالت های رفتاری خودشان روی سایرین تاثیر می گذارند. این افراد به شکل عجیبی همه را به سمت خودشان جلب می کنند. رفتار آن ها در موقعیت های مختلف همیشه مثبت است و می دانند که در شرایط گوناگون باید چه واکنشی از خودشان نشان دهند.
۶. در برخورد اول بسیار تاثیرگذار هستند
تحقیقات گفته اند که مردم در کمتر از ۷ ثانیه از یکدیگر خوششان می آید و یا نمی توانند با هم ارتباط برقرار کنند. بعد از این مدت مردم سعی می کنند که شخصیت یکدیگر را بررسی کنند.
افراد موفق تلاش می کنند در مدت زمان کم روی مخاطب خودشان تاثیر بگذارند. اولین برخورد این افراد بسیار مثبت است و زبان بدن آن ها روی این موضوع تاثیر زیادی دارد.
۷. آن ها به دنبال موفقیت های کوچک هستند
افراد موفق دوست دارند که خودشان را وارد چالش های مختلف بکنند و آن ها را با موفقیت به پایان برسانند. موفقیت های کوچک روی کار آن ها تاثیرات بسیار زیادی دارند. این موفقیت ها باعث می شوند که آن ها از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار باشند.

افراد موفق چه ویژگی هایی دارند؟

۸. نترس هستند
این افراد اصلا ترس را به خودشان راه نمی دهند. آن ها سعی می کنند ترس را در ذهن خودشان وارد نکنند تا بتوانند کارها را به خوبی انجام دهند. آن ها بر ترس غلبه می کنند و این موضوع باعث می شود تا بتوانند در پروژه های سخت به موفقیت برسند.
۹. انسان های با شخصیتی هستند
انسان های موفق ترکیب خوبی از افراد سخت کوش و با شخصیت هستند. آن ها به سرعت عصبانی نمی شوند یا برای رسیدن به هدف خودشان کسی را تحقیر نمی کنند.
حرف های انتقادی خودشان را هم با ملایمت بیان می کنند تا بتوانند به هدفی که می خواهند دست پیدا کنند. این افراد همیشه در دسترس هستند و افراد زیادی آن ها را دوست دارند. همچنین به راحتی می توان با این افراد کنار آمد.
۱۰. صادق هستند
به افراد موفق می توان کاملا اعتماد کرد. این افراد به گونه ای کار می کنند که بتوان در دراز مدت با آن ها کار کرد. آن ها می دانند که صادق بودن باعث می شود که بتوانند با دیگران ارتباط بهتری برقرار کنند. این افراد پشت سر کسی حرف نمی زنند و درباره فردی دروغ نمی گویند.
۱۱. می دانند که افراد زیادی در موفقیت آن ها نقش داشته اند
افراد موفق می دانند که برای رسیدن به اهدافشان چقدر زحمت و سختی کشیده اند. آن ها می دانند که دوستان، خانواده و رییس اشان نقش زیادی در این موفقیت داشته اند و به همین دلیل از آن ها سپاس گذار هستند.
۱۲. افراد قدردانی هستند

افراد موفق چه ویژگی هایی دارند؟

این افراد نسبت به چیزهایی که در اختیار دارند، قدردان هستند و همیشه انرژی مثبت دارند. آن ها می دانند که برای رسیدن به موفقیت نباید مغرور شوند.
اگر سعی کنید این خصوصیات را در خودتان تقویت کنید، می توانید به فرد موفقی تبدیل شوید.

 

 

 

 

منبع: شبره

علی صدیقی بازدید : 67 چهارشنبه 02 آبان 1397 نظرات (0)

خود باوری  امری ضروری و گریز ناپذیر است . مطمئنا این تمام آن چیزی نیست که زنان برا ی کسب موفقیت در این مسیر لازم دارند ، ولی بدون آن نیز قادر نخواهند بود که در نبرد برای خود شکوفایی پیروز شوند.

زنانی که علاوه بر وظایف سنتی خود ، نقش هایی مانند مادر بودن ، همسر بودن ، برای به دست آوردن استقلال فکری و اجتماعی نیز به تعداد فزاینده ای به محل های کار سرازیر می‌شوند برای خود کسب و کار مستقلی را آغاز می‌کنند یا وارد موقعیت ها و پست هایی می‌شوند که تا قبل از ان به مردان تعلق داشته است و این منسب های را یکی پس از دیگری تسخیر می‌کنند .

هم مردان و هم زنان ، اگر دارای اعتماد به نفس واقع بینانه درباره اندیشه و ارزش خود باشند و در خود احساس امنیت کنند، خواهند توانست در مقابل مشکل ها و موقعیت ها به شکل مناسبی واکنش نشان دهند .

خود باوری انرژی زا و انگیزه دهنده است و ما را ترغیب به موفقیت می‌کند و باعث می‌شود از موفقیت‌های خود احساس لذت و غرور کنیم .


خود باوری بالا در جست و جوی اهداف و دستیابی به انها ما را یاری می‌کند . رسیدن به این اهداف خود باوری را تقویت می‌کند . هر چه خود باوری ما تقویت شود بهتر برای مقابله با مشکلاتی که در شغل یا زندگی شخصی مان بروز می‌کند ، آمادگی خواهیم داشت و بعد از شکست ، سریع تر خود را باز می‌یابیم و انرژی بیشتری برای آغازی دوباره خواهیم داشت .

موانع ، زنانی را که دارای خود باوری بالاتری هستند متوقف نمی‌سازد ، چرا که امروزه همه زن ها و یا حداقل تعداد زیادی از آنها مشغول به راه انداختن کاری و یا فکر ویژه ی برای رشد در شغلشان دارند .
همین طور یک ازدواج یا ماجرای عشقی ناموفق قادر نخواهد بود که ضمیر یک زن دارای اعتماد به نفس را انچنان تحریک کند که از ترس احتمال ناراحتی های اینده و دوباره اتفاق افتادن این وقایع ، علیه هر گونه ارتباط با جنس مخالف موضع بگیرند تا جایی که به قیمت از دست رفتن جوانی و شادابی او تمام شود . هر چه خود باوری ما افزون می‌شود ، جاه طلبی ما هم بیشتر می‌شود و این جاه طلبی نه اینکه فقط جنبه های مادی را شامل شود بلکه همه جنبه های عاطفی ، ذهنی ، روحی را نیز در بر می‌گیرد . هرچه خود باوری ما کمتر باشد ، آرزوهای کوچک تری خواهیم داشت و احتمال کمتری برای موفقیت ما وجود خواهد داشت و همین طور احتمال کمتری وجود دارد که موفق شویم . هر کدام از این مسیرهای خود باوری راهنمایی برای نیل به تقویت نفس و تمرکز برخویشتن است . هر چه خود باوری ما بیشتر باشد ، محرک درونی ما برای بیان عقایدمان قویتر خواهد بود ، که این خود نشان دهنده ی غنای درونی ماست و هر چه خود باوری ما کمتر باشد ، نیاز به اثبات وجودمان مهم تر جلوه می‌کند و یا اینکه سعی می‌کنیم بازندگی مکانیکی و نااگاهانه خود را به دست فراموشی بسپاریم . هر چه خود باوری ما بیشتر باشد ، رو راست تر و صادق تر خواهیم بود و در ارتباطمان انطباق پذیرتر خواهیم بود . زیرا که معتقدیم عقاید ما دارای ارزش هستند و بنابراین از ابراز عقایدمان واهمه نداشته باشیم بلکه از انها باید استقبال کرد بدون هیچ گونه ترسی .
و یک نکته جالب هر چه خود باوری ما پایین تر باشد روابطمان به میزان بیشتری غبار الود و حیله گرانه خواهد بود زیرا در مورد اندیشه و احساسات خود نامطئن تر بوده و نگران واکنش شنونده هستیم . اگر امید دارید که به رابطه ای شاد با همسر یا نامزد خود دست یابید ،هیچ عاملی مهم تر از خود باوری نیست . هیچ مانعی بزرگتر از این نیست ما درباره خود عمیقا احساس کنیم که قابل دوست داشتن نیستیم و اولین ماجرای عشقی که باید در این جهان با موفقیت به کمال برسانیم ، رابطه ای است که با خود داریم و تنها بعد از این مرحله است که قادر به عشق ورزیدن هستیم و می‌توانیم عشق را به درونمان راه دهیم .

پذیرش اینکه شخص دیگری ما را دوست داشته باشد بدون حصول اطمینان به عشق او رابطه‌مان برایمان کاملا واقعی یا متقاعد کننده نخواهد بود و در اندیشه پریشان خود راه های زیادی برای تحلیل یا تخریب آن خواهیم یافت . زمانی که یک زن از سطوح مطلوبی از خود باوری برخوردار است، گرایش به رفتار مناسب با دیگران داشته و همچنین نیاز به رفتار خوب از سوی دیگران نسبت به خود دارد . او حد و مرزهایش را به روشنی می‌شناسد و می‌داند که چه چیز هایی در رفتار فرد منتخب او قابل قبول و چه چیز غیر قابل قبول است او رفتار ناپسند را صرفا به دلیل اینکه عاشق است ، نمی‌پذیرد .
او عشق را با لذت می‌شناسد، نه با رنج و برای عشق به اندازه موفقیت در زندگی شغلی ارزش قائل است . مردانی که از سطح مطلوبی از خود باوری برخوردارند به خود باوری در یک زن ارزش می‌دهند . آنها یک موجود وحشت زده را به عنوان یک شریک زندگی نمی‌خواهند و بر عکس این شرایط نیز وجود دارد زنی که دارای خود باوری است به مردی که ان قدر متزلزل است که اعتماد به نفس او موجب وحشتش می‌شود ،چه نیازی دارد ؟ خود باوری یک تجربه درونی است .
ما می‌توانیم از عشق خانواده ، همسر و دوستانمان برخوردار باشیم و بااین وجود خود را دوست نداشته باشیم . ممکن است مورد تحسین دیگران قرار بگیریم و با وجود این خود را بی ارزش بپنداریم . می‌توانیم تصویری از اعتماد به نفس خود نشان دهیم که همه را بفریبیم اما از درون تهی هستیم و هر ثانیه در دل ارزو می‌کنیم که ای کاش واقعا و به راستی این گونه بودیم . ما قادریم انتظارات دیگران را براورده کنیم و با این وجود ، احساس ناکامی می‌کنیم . هر روز با احساس بیمار گونه ای بیدار می‌شویم که یک روز دیگر با شروع نقشی تازه اغاز شد . تمجید و ستایش دیگران در ما خود باوری ایجاد نمی‌کند . تحصیل علم ، ازدواج ، والدین بودن و …. هیچ یک نمی‌توانند در ما خود باوری ایجاد کنند . این چیز ها گاهی ممکن است به طور موقت باعث شود ما احساس بهتری درباره خود داشته باشیم یا در موقعیت های ویژه ای احساس راحتی بیشتری کنیم اما هیچ چیز بهتر از خود باوری نیست .

 

 

 

منبع: ایران وی

علی صدیقی بازدید : 34 چهارشنبه 02 آبان 1397 نظرات (0)

این خانم مدیرها مسئولیت موفقیت و شکست خود را پذیرفته اند و حالا هم می خواهند یکی دو تا از اسرار موفقیت شان را به ما یاد بدهند. برای رسیدن به نوآوری در هر زمینه ای، به رهبرانی نیاز داریم که از متفاوت فکر کردن و رهبری متمایز نسبت به سایرین نهراسند.

موفق ترین رهبران همگی به خوبی می دانند که اگر قادر نباشند در جهت باور جایگاه، هدف و خواسته شان روی دیگران تاثیر بگذارند، موقعیت های بالای شغلی به خودی خود هیچ هستند. حالا این سوال پیش می آید: راز این اثر گذاری در راس چیست؟

این سوالی است که ما از 10 رهبر زن موفق پرسیدیم. آنها به سوال ما پاسخ داده اند و در مورد مسائلی که فکر می کنند بیشتر مردم از آنها خبر ندارند، صحبت کرده اند.

در ادامه مطلب با دیجیاتو همراه باشید.

 

راز موفقیت یکم: عمیقا گوش کنید.

کیتی ری مدیر عامل TechStars بوستون و بنیانگذار Project 11

ری، که به عنوان یکی از خلاق ترین های سال 2013 نامیده شده، مجبور بوده که یاد بگیرد چگونه یک شنونده واقعی باشد، چرا که به عنوان یک سرمایه گذار، برد و باخت او به مهارت های شنیداری اش بستگی دارد.

او می گوید: "وقتی تیم کوچکتر است، می توانید تغییرات را به سرعت ایجاد کنید، چون همه در یک اتاق با هم نشسته اید و در حالیکه نگاه تان به یکدیگر است صحبت می کنید... همچنان که تیم ها بزرگتر می شوند، من مجبورم بسیار مراقب مشاوره هایی که می دهم باشم. [وقتی تیم کوچک است] اگر شرکت کنندگان از من نظرم را بخواهند، به آنها نظرم را خواهم گفت ولی هنگامی که تیم ها بزرگتر باشند واقعا بیشتر از هر چیز مجبورم که گوش کنم."

کیتی ری
 

 

کیتی ری

 

 

هرچه بیشتر و عمیق تر گوش کنید، بیشتر میفهمید در اطرافتان چه خبر است و بهتر می توانید تصمیم بگیرید.

 

ری در مقام یک رهبر به ما می گوید که باید عمیقا گوش کردن را به خودمان بیاموزیم، این بهترین کاری است که می توانید برای درک اتفاقات در حال وقوع انجام دهید، وقتی که شما می دانید اطرافیانتان چه بازخوردی خواهند داشت -چه با تصمیم شما موافق باشند چه مخالف- می توانید با اعتماد به نفس واقعی بیشتری رهبری کنید. با این روش قادر خواهید بود مطیع شان کنید تا با شما همراه شوند، حتی اگر موافق تان نیستند. این روشی است که در ازدواج هم جواب می دهد!


 

راز موفقیت دوم: گاهی لازم است به ندای درونتان عمل کنید.

آن فولن وایدر، سردبیر ارشد Marie Claire

آن فولن وایدر
 

 

آن فولن وایدر

 

 

گاهی وقت ها فقط باید ایمان داشته باشید و پیش بروید.

 

"گاهی وقت ها فقط باید ایمان داشته باشید و پیش بروید. زمانی که من مسئول افزایش رتبه ها بودم، گاهی در جلسه ها فکر می کردم ‘اینجا ما واقعا نیاز به یک تصمیم گیری داریم’ و کمی بعد فهمیدم این من هستم که باید تصمیم بگیرم. رهبری عبارت است از اعتماد به نفس و قاطعیت. البته اینکه تصمیمی بگیرید که از آن مطمئنید بهتر است ولی گاهی هم ممکن است -در حقیقت لازم است- تصمیماتی را بگیرید که 100 درصد از آن مطمئن نیستید. هرچه بیشتر این کار را بکنید با ندای درونتان راحت تر خواهید بود. و خیلی زود شروع می کنید به ارائه نصیحت های این مدلی: ‘فقط با دلت راه بیا’."


 

راز موفقیت سوم: به اشتباهاتی که انجام می دهید توجه کنید.

ریچل اسکلار، بنیانگذار Change The Ratio و Li.st

ریچل اسکلار
 

 

ریچل اسکلار

 

 

رهبری اکتسابی است نه غریزی و از طریق تامل و تفکر در تجربیاتتان به دست می آید.

 

"در مورد اینکه انسان ها رهبر متولد می شوند، رهبری در طبیعت آدم هاست و غیره، بسیار صحبت شده. من فکر می کنم این یک افسانه است. تجربه به من می گوید که اگر شما به کارهای اشتباهی که مرتکب می شوید دقت نکنید، پس در حال تکامل و یادگیری نیستید. باید بگویم که رهبری مهارتی اکتسابی است. می تواند آموخته شود و اتفاقا باید آموخته شود. رهبری چیزی است که شما همیشه در حال یادگیری و تکامل آن هستید، آن هم از طریق تعمق در پیدا کردن راه هایی که می توانستید در آنها بهتر عمل کنید. کار با کسانی که فکر می کنند رهبر زاده شده اند، احتمالا وحشتناک خواهد بود."


 

راز موفقیت چهارم: اعتبار خودتان باشید.

دانای رینگلمن یکی از بنیانگذاران و مدیر عامل Indiegogo

"از اینکه خودتان و مال خودتان باشید نترسید. فکر نکنید که رهبر بودن شامل یک سری دستورالعمل ها ست. رهبر بودن در واقع به این معنی است که خودتان باشید و از همان جا صحبت کنید، از همان جا بازخورد داشته باشید و عقایدتان را ابراز کنید. این دلیلی است که مردم دنباله رو شما می شوند."

دانای رینگلمن
 

 

دانای رینگلمن

 

 

رهبر بودن دستورالعمل ندارد، سعی کنید خودتان باشید و اعتبار خودتان را داشته باشید.

 

رینگلمن به ما می گوید که از تغییر نقش های اش در Indiegogo درس گرفته و متوجه شده که قدرت تماما عبارت است از توانایی نفوذ حقیقی در مردم و تاثیر گذاری در زندگی آنها. "و این چیزی است که با مقام یا موقعیت به دست نمی آید... رهبران واقعی کسانی هستند که از صمیم قلب می خواهند خودشان باشند."


 

راز موفقیت پنجم: سوال بپرسید.

مونیف کلارک، بنیانگذار و مدیر عامل لباسهای سایز بزرگ Monif C

بعد از پشت سر گذاشتن سال پرفروش 2013، کلارک دید که تیم کاری شرکت خیلی با هم صحبت نمی کنند، چون کار آنها ایجاب می کرد که سرشان دائما پایین باشد. وقتی کلارک متوجه این موضوع شد از بچه های تیمش خواست تا اگر فکر می کنند در بخش هایی از شرکت تغییراتی در جهت بهبود لازم است به او بگویند. به این ترتیب شغل شان آسان تر خواهد شد و به رشد شرکت کمک خواهد کرد.

مونیف کلارک
 

 

مونیف کلارک

 

 

از کارمندان تان بپرسید چه نیاز هایی دارند، آن ها خودشان به شما نمی گویند.

 

"رهبری پرسیدن سوالات زیاد است. من یاد گرفته ام که بین همه مشتریان، کارمندان و سهامداران ما، اولین کارِ من پرسیدن سوالات زیاد [از تیمم] است، به این ترتیب من می توانم به آنها خدمت کنم. آنها هستند که محصولات ما را می پوشند و با مشتریان مستقیما برخورد دارند و در حالی که من سکان دار کشتی هستم، آن ها موتور و پروانه کشتی هستند. من باید پاسخگوی نیاز آنها باشم و اغلب این افراد آنقدر مشغول و گرفتار کارشان هستند که حتی نمیتوانند نیازهایشان را بیان کنند."


 

راز موفقیت ششم: رهبری بیشتر یک سفر پنهانی است.

جودی پوروفسکی، بنیانگذار و مدیر عامل Avelist

او می گوید: "بیشترین کارهای رهبری در پشت در های بسته اتفاق می افتد. به همین خاطر زندگی یک رهبر در حقیقت کاملا پنهانی است. باید که اینطور باشد. گفتگو با یک کارمند، تصمیمات سختی که در جلسه هیئت مدیره گرفته می شود، افکاری که نیمه شب در تخت خواب به ذهن می رسد... با اینکه برخلاف تصور ماست، چون ما رهبران را چهره هایی بسیار مردمی می شناسیم."

جودی پوروفسکی
 

 

جودی پوروفسکی

 

 

رهبری بیشتر یک ماجراجویی پنهانی است.

 

"من فکر می کنم یکی از بزرگترین جاهایی که من این درس را در آن آموختم از طریق روابط شخصی با رهبران دیگر بوده. به خصوص روابطی که فرای روابط کاری شکل می گیرند و در حقیقت دوستی هایی عمیق بوده اند. جایی که سطح اعتماد و رفاقت بسیار بالا ست."

"یک بار را به طور خاص به یاد دارم، در اوایل دوستی با رهبر یکی از استارت آپ های محبوب بودم. یک طور هایی به این مدیر عامل اعتقاد داشتم و اخیرا هم مقاله ای در مورد دستاوردهای با شکوهش خوانده بودم. به یاد دارم که درست بعد از خواندن آن مقاله این گفتگو رخ داد. او درباره ی ناراحتی های اداری اش و همچنین کسانی صحبت کرد که لازم است اخراج شوند. من بُعد کامل دیگری از رهبری او را دیدم که چگونه این مشکلات را به عهده می گیرد و پنهانی حل و فصل می کند. من فهمیدم این مسائلی که وقت و انرژی و احساسات زیادی می گیرند -و این چیزی است که ما را رهبر می کند- عموما در خفا اتفاق می افتند."


 

راز موفقیت هفتم: در شرایط خوب و بد فروتن باشید.

بروک مورلند، مدیر بازاریابی در Gett و از بنیانگذاران Fashism

"من فکر می کنم برای اینکه رهبر خوبی باشید، واقعا لازم است که فروتنی را بیاموزید. فروتن باشید تا هنگامی که همه چیز به خوبی و خوشی پیش می رود به زیر دستان خود اعتبار بدهید و هنگامی که همه چیز به هم ریخته است مسئولیت آن را شما به عهده بگیرید. سخت است ولی من فکر می کنم خودپسند نبودن چیزی است که مردم به آن احترام می گذارند و تحسین می کنند."

بروک مورلند
 

 

بروک مورلند

 

 

یک رهبر خوب تقصیر ها را به گردن می گیرد و پیشرفت ها را نتیجه زحمات کارمندانش اعلام می کند.

 

مورلند می گوید که این درسش را همراه با آغاز به کار شرکتش یاد گرفته، مهم نیست شما چقدر می خواهید در شرایط بد از خودتان سلب مسئولیت کنید و تقصیر را گردن دیگران بیاندازید، نهایتا آنهایی که در راس هستند، مقصرند.


 

راز موفقیت هشتم: گوش کردن مهمترین بخش کار شما است.

جسان کالینز، سردبیر ارشد مجله mental_floss

"رهبری عمدتا در مورد گوش دادن است. اگر شما نتوانید به نیاز های اعضا پاسخ دهید، نمی توانید تیمی به وجود بیاورید که پیشرفت کند. مردم همیشه درباره نیاز های شان مستقیما صحبت نمی کنند. پس شما اگر نتوانید مستقیما بشنوید نمی توانید به تقاضای مخاطب تان پاسخ دهید، و نمی توانید از حرف هایی که در بازار زده می شود هم چیزی بفهمید."

جسان کالینز
 

 

جسان کالینز

 

 

بیشتر گوش کنید، روابط عمومی خوبی داشته باشید.

 

کالینز از طریق مدیریت روی خودش و همچنین مشاهده و تامل در رفتار رهبران دریافته که بهترین تیم های کاری آنهایی هستند که روابط عمومی بهتری در توضیح دیدگاه های شان و همچنین پاسخ دهی موثر مبتنی بر خصوصیات فردی هر کدام از افراد تیم دارند.


 

راز موفقیت نهم: شما مجبور نیستید همه ی پاسخ ها را بدانید.

کاترین فینی، بنیانگذار و مدیر عامل (digitalundivided (DID

"بیشتر مردم فکر می کنند رهبران یک جور هایی عقل کل هستند، اما حقیقت این است که ما اغلب جواب ها را نمی دانیم. تفاوت در این است که رهبران به حسشان اعتماد می کنند تا آن ها را به سمت پاسخ درست هدایت کند."

کاترین فینی
 

 

کاترین فینی

 

 

فینی می گوید هنگامی که شرکتش در سال 2012 اولین کنفرانس خودش را داشت، او از اتفاقاتی که انتظار می رفت هیچ ایده ای نداشت.

 

"تا آن زمان هیچ کس یک کنفرانس استارت آپ برای مردم سیاه پوست تشکیل نداده بود، و واقعا هیچ مدلی نداشتیم که از آن پیروی کنیم. مردم فکر می کردند من دیوانه شده ام و این را به من هم می گفتند. اما من می دانستم که رابطه ی بین دنیای استارت آپ های تکنولوژی و جامعه من قطع شده. اگر جامعه من در این اقتصاد جدید شرکت می کرد، ما باید راهی برای ورود به آن پیدا می کردیم. و مجبور بودیم به شکل طبیعی نقش خود را ایفا کنیم. بنابراین من به ایمانم اعتماد کردم و برای اولین کنفرانسمان 30000 دلار از پول خودم خرج کردم."


 

راز موفقیت دهم: رهبری واقعی یعنی خدمت رسانی

بینتا نایامبی براون، وکیل و عضو ارشد Mossavar-Rahmani در مدرسه ی Harvard Kennedy

"اکثر مردم درک نمی کنند که رهبری اساسا خدمت رسانی است، کشتن خود و در مقابل عشق به دیگران باید به شکل بالقوه در نهادشان باشد. رهبری یک مسئله شخصی نیست، چیزهایی نیست که می توانیم به دست بیاوریم یا مصرف کنیم، بالاتر بردن خودمان از دیگران نیست، خودخواهی هم نیست. رهبری یعنی پایین آوردن خودمان به شکلی که سازمان ما و تمام کسانی که با ما کار می کنند بتوانند به گونه ای رشد کنند که ارزش های اقتصادی و اجتماعی بیافرینند."

بینتا براون
 

 

بینتا براون

 

 

رهبری یعنی خودت را بگذار و برای منافع همه تلاش کن.

 

 

 

منبع: دیجیاتو

 

"زمانی که من مشغول خدمت رسانی هستم، نمیتوانم کمک کنم یا دلسوز باشم. وقتی که نیستم، خسته و ناامید می شوم، سنگدل تر می شوم و کمتر می توانم ببخشم و بگذرم. این یکی از بزرگترین تجربیات من است که پس از ترک وکالت بدست آوردم. چگونه رهبرانی که صاحب کسب و کار های ناکارآمد شده اند، مدتی است که خودشان را در جایگاهی که به نفع همه هست نمی گذارند."

علی صدیقی بازدید : 85 سه شنبه 01 آبان 1397 نظرات (0)

شما خیلی خوب میتوانید بفهمید افراد موفق چه کسانی هستند…
آنهایی که در حوزه ای خاص موفق اند، آنهایی که در هر جمعی می درخشند، آنهایی که شخصیتی باقدرت دارند، آنهایی که در زندگیشان پر از موفقیت است. این افراد موفق هستند.

اما این افراد آنهایی هستند که موفقیت شان را میبینید؛
از طرفی جوان بیست و چند ساله ای که کسب و کاری نوپا راه اندازی کرده اما شکست خورده ولی تصمیم گرفته یک شکست خورده نباشد و دوباره تلاش میکند هم یک فرد موفق است.

مردی چهل و خورده ای ساله که پس از ورشکستگی بزرگی که داشته دوباره تصمیم گرفته از اول شروع کند هم موفق است. شما از این افراد چیزی نمی شنوید تا وقتی که موفقیت های آنها را ببینید…

افراد موفق، قیافته خاصی، استعداد منحصر به فرد یا تیپ و استایل قابل تشخیصی ندارند. تنها تفاوت افراد موفق با افراد ناموفق در طرزفکر و ویژگی شخصیتی آنهاست.

در این مقاله 10 ویژگی شخصیتی افراد موفق را میخوانید؛
اگر هرکدام از آنها را داشتید… بدانید شما هم موفق هستید اما ممکن است رونمایی موفقیت بزرگ تان کمی زمان بر باشد.

 

ویژگی اول | افراد موفق میدانند چطور بفروشند
در دنیای پررقابت امروزی، هیچ چیزی به خودی خود بفروش نمیرود. شما نمیتوانید کالایی را در سوپرمارکت مغازه بگذارید به امید اینکه خریدار آنرا ببیند و بخرد. شما باید تبلیغ کنید، باید روابط عمومی استفاده کنید و باید با صدای بلند راجع به آن کالا صحبت کنید ! (اینجا توضیح دادیم)

افراد موفق، یادگرفته اند چطور خودشان را در ازای یک رابطه درست بفروشند، چطور شخصیت شان را در جمعی ارائه کنند، چطور با افراد جدید ارتباط برقرار کنند… آنها فروشنده خوبی هستند.

 

ادموند هیلاریادموند هیلاری

 

ویژگی دوم | افراد موفق نترس هستند
نترس بودن به معنی این نیست که از هیچ چیزی نترسید. نترس بودن یعنی با وجود ترس، شهامت ادامه دادن را داشته باشید. اگر بتوانید در سخت ترین شرایط، از شکست نترسید و ادامه دهید شما ویژگی دوم را به خوبی دارید.

 

ویژگی سوم | آنها اولویت هایشان را دارند
شما نمیتوانید هر وقت که خواستید با آنها ارتباط برقرار کنید… آنها کارهای مهم تری دارند. شما هر پیشنهادی به آنها بدهید قبول نمیکنند چون از قبل پیشنهاد خودشان را آماده کرده اند. افراد موفق میدانند بهترین کار بعدی چیست… اولویت های شما مشخص است؟ پس ویژگی سوم را هم دارید. (اگر هنوز نمیدانید چطور اولویت هایتان را مشخص کنید، اینجا بروید)

 

ویژگی چهارم | آنها غرورشان را برای یادگیری بیشتر کنار میگذارند
افراد موفق اعتماد به نفس بالایی دارند و این اعتماد به نفس معمولا از نظر افراد بی اعتماد به نفس مغرور جلوه میکند. درحالی که افراد موفق، احترام زیادی به خودشان میگذارند و دوست دارند این احترام از طرف دیگران هم باشد فقط با یک تفاوت؛ آنها غرورشان را برای یادگیری چیزهایی که نمیدانند کنار میگذارند !

آنها اگر بدانند مطلب مهمی قرار است از طرف رئیس شان بشنوند که نیاز دارند، احتمالا با بد صحبت کردن رئیس شان مشکلی نخواهند داشت تا وقتی که به مطلب مورد نظرشان برسند.

 

ویژگی پنجم | افراد موفق رهبران خوبی هستند
آنها میدانند چطور مردم را به سمت کارهای بزرگ هدایت کنند. افراد موفق میدانند چطور اشتیاق انجام کاری را در دیگران ایجاد کنند، افراد موفق استعداد و مهارت خوبی در مدیریت یک جمع دارند. البته آنها رئیس نیستند، بلکه رهبر هستند. آنها رهبری میکنند تا به هدفی برسند که برای تمام اعضای تیم دارای فایده باشد.

 

ویژگی ششم | آنها میدانند چطور اعتبار خودشان را بالا ببرند
افراد موفق میدانند اعتبار، سرمایه با ارزشی است. آنها اجازه نمیدهند کارهای کوچک و افراد کوچک اعتبار آنها را خراب کنند. افراد موفق به اعتبارشان اهمیت زیادی میدهند زیرا همانطور که در ویژگی اول خواندید آنها فروشنده خوبی هستند و یک فروشنده میداند یکی از مهم ترین ملاک های مشتری، اعتبار است.

برای افزایش دادن اعتبار تان، باید یادبگیرید چطور به پیشنهاد های کم ارزش «نه» بگویید. دروغ نگویید، بدقولی نکنید و همیشه فایده ای برای افرادی که با شما در ارتباط هستند داشته باشید.

 

ویژگی هفتم | احساسات شان را محدود میکنند
افراد موفق همانند افراد معمولی دارای احساس هستند، اما احساس شان را محدود و تحت کنترل شان قرار میدهند. افراد موفق طبق احساس  شان کاری نمیکنند. آنها میدانند در دنیای حرفه ای پیروی از احساس ممکن است خطرناک باشد.
شما نیز باید یادبگیرید احساسات تان را کنترل کنید. اگر احساس قوی به انجام کاری دارید، آیا میتوانید به صورت منطقی آن را توجیه کنید؟ اگر اینطور است آن کار را انجام دهید؛ در غیر این صورت ممکن است ضرر کنید.

 

ویژگی هشتم | آنها میتوانند ارتباط بسازند و حفظ کنند
اگر میخواهید افراد موفق را کشف کنید، ببینید از نزدیکان تان چه کسی خیلی راحت با دیگران ارتباط برقرار و ارتباطش را حفظ میکنند. افراد موفق استادِ پیدا کردنِ دوستانِ جدید هستند. آنها از برقراری ارتباط با غریبه ها و آنهایی که نمی شناسند هراسی ندارند، بلکه سعی دارند ارتباط بیشتری داشته باشند زیرا هر ارتباط یک فرصت برای رشد است.
اگر میخواهید یادبگیرید چطور با هرکسی هرکجا که خواستید ارتباط برقرار کنید، حتما این مقاله را بخوانید.

 

مایکل جردنمایکل جردن

 

ویژگی نهم |‌ افراد موفق اهمیت نظم را میدانند
نظم خواب، خوراک، ورزش و افکار خوب چیزهایی هستند که افراد موفق به شدت آنها را دنبال میکنند و اجازه نمیدهند برنامه ریزی شان از نظم خارج شود. آنها به این مسئله پی برده اند که با داشتن نظم و عادات خوب رسیدن به موفقیت آسان تر میشود همانطور که قبلا ایــــنجا خواندید.

 

ویژگی دهم | آنها کمال گرا نیستند
همه فکر میکنند افراد موفق، افراد کمال گرایی هستند و همیشه همه چیز را در بهترین حالت آن میخواهند… اما اینطور نیست. همانطور که قبلا خواندید، کمالگرایی دشمن شماره یک موفقیت تان است. شما با کمال گرایی نه تنهای نمیتوانید با سرعت زیادی موفق شوید بلکه فرصت های موفقیت را هم نخواهید دید. پس انتظارات تان را کمی بیشتر از استانداردهایتان قرار دهید و نه خیلی زیاد تا هم انگیزه ای برای رسیدن به آنها داشته باشید و هم همیشه در حال رشد باشید.

منبع: 12 سئو
علی صدیقی بازدید : 41 دوشنبه 30 مهر 1397 نظرات (0)

به خاطر داشته باش که عشق‎های سترگ ودستاوردهای عظیم، به خطر کردن‎ها و ریسک‎های بزرگ محتاج‎اند.۲- وقتی چیزی را از دست دادی، درس گرفتن از آن را از دست نده.۳- این سه میم را از همواره دنبال کن: * محبت و احترام به خود را * محبت به همگان را * مسؤولیت‎پذیری در برابر کارهایی […]

 
به خاطر داشته باش که عشق‎های سترگ ودستاوردهای عظیم، به خطر کردن‎ها و ریسک‎های بزرگ محتاج‎اند. 
۲- وقتی چیزی را از دست دادی، درس گرفتن از آن را از دست نده. 
۳- این سه میم را از همواره دنبال کن: * محبت و احترام به خود را * محبت به همگان 
را * مسؤولیت‎پذیری در برابر کارهایی که کرده‎ای ۴- به خاطر داشته باش دست نیافتن به آنچه می‎جویی، گاه اقبالی 
بزرگ است. 
۵- اگر می‎خواهی قواعد بازی را عوض کنی، نخست قواعد را فرابگیر. 
۶- به خاطر یک مشاجره‎ی کوچک، ارتباطی بزرگ را از دست نده. 
۷- وقتی دانستی که خطایی مرتکب شده‎ای، گام‎هایی را پیاپی برای جبران آن خطا بردار. 
۸- بخشی از هر روز خود را به تنهایی گذران. 
۹- چشمان خود را نسبت به تغییرات بگشا، اما ارزش‎های خود را به‎سادگی در برابر آنها فرومگذار. 
۱۰- به خاطر داشته باش که گاه سکوت بهترین پاسخ است. 
۱۱- شرافتمندانه بزی؛ تا هرگاه بیش‎تر عمر کردی، با یادآوری زندگی خویش دوباره شادی را تجربه کنی. 
۱۲- زیرساخت زندگی شما، وجود جوی از محبت و عشق در محیط خانه و خانواده است. 
۱۳- در مواقعی که با محبوب خویش ماجرا می‎کنی و از او گله داری، تنها به موضوعات کنونی بپرداز و 
سراغی از گلایه‎های قدیم نگیر. 
۱۴- دانش خود را با دیگران در میان بگذار. 
این تنها راه جاودانگی است. 
۱۵- با دنیا و زندگیِ زمینی بر سر مهر باش. 
۱۶- سالی یک بار به جایی برو که تا کنون هرگز نرفته‎ای. 
۱۷- بدان که بهترین ارتباط، آن است که عشق شما به هم، از نیاز شما به هم سبقت گیرد. 
۱۸- وقتی می خواهی موفقیت خود را ارزیابی کنی، ببین چه چیز را از دست داده‎ای که چنین موفقیتی را 
به دست آورده‎ای. 
۱۹- در عشق و آشپزی، جسورانه دل را به دریا بزن. 


منبع: پرشین وی
علی صدیقی بازدید : 41 دوشنبه 30 مهر 1397 نظرات (0)

شاید خیلی از ما واقعا ندانیم با این همه مشکلاتی که در زندگی داریم، چگونه مثبت فکر کنیم و از زندگی لذت ببریم. برخلاف تصور اکثر مردم، مثبت اندیشی و لذت بردن از زندگی ارتباط چندانی با عوامل محیطی و مادیات ندارد.

شما تنها زمانی خوشبختی را احساس می کنید و از زندگی خود لذت میبرید که بتوانید در هر شرایطی با دید مثبت به مسائل نگاه کنید. نگرش شما فقط و فقط به خودتان بستگی دارد و هیچ عامل دیگری نمیتواند شما را وادار کند بدبین باشید.

مثبت فکر کردن به فرد کمک میکند تا وقتی در مسیر سختی های زندگی قرار میگیرد، با داشتن یک چشم انداز و نگرش سالم از زندگی لذت ببرد.

در این مطلب با 25 تمرین مثبت فکر کردن آشنا می شوید که در هر شرایطی میتوانند مفید باشند.

1. افکار منفی را شناسایی کنید

افکار منفی را بشناسید! افکار منفی شما را از دیدن جنبه ی مثبت زندگی باز میدارند. چهار نوع فکر منفی وجود دارد. با شناخت افکار منفی می توانید آنها را دور بریزید.

  1. فیلتر کردن، که شما فقط به جنبه ی منفی توجه میکنید.
  2. شخصی سازی، که شما به خاطر حوادثی که رخ میدهد خودتان را سرزنش میکنید.
  3. فاجعه سازی، که یک حادثه را بدتر از آنچه که هست نشان میدهید.
  4. قطبی سازی، که در آن رویدادها یا منفی هستند یا مثبت.

افکار منفی

2. افکار منفی را دور کنید

هنگامی که روحیه تان ضعیف است اجازه ندهید افکار و احساسات منفی آزارتان بدهند. حتی تنها برای چند ساعت در روز افکار منفی را از خودتان دور کنید و فقط روی جوانب مثبت زندگی تان تمرکز کنید.

3. روز خود را مثبت شروع کنید

افراد منفی‌ باف تمایل دارند که روز خود را با فکر کردن به اینکه مشکلی پیش خواهد آمد، شروع کنند. به ‌جای آن، بر جنبه هایی از روزتان که میتواند خوب پیش برود و آنچه که در آن روز به دنبال آن هستید، تمرکز کنید.

4. یک سبک زندگی سالم داشته باشید

یک سبک زندگی که بر غذا خوردن سالم و رهایی از استرس تمرکز دارد به شما کمک میکند تا روحیه ی خود را مثبت کنید. به عنوان مثال سه بار ورزش کردن در هفته موجب یک روحیه ی مثبت تر میشود.

5. یک اعتراف روزانه داشته باشید

اعترافات، افکار مثبتی هستند که شما با صدای بلند میگویید تا خودتان را تشویق و ترغیب کنید. اعتراف شما میتواند هر چیزی باشد، از جمله‌ی «من یک روز خوب خواهم داشت» گرفته تا نقل ‌قول مورد علاقه ی خودتان.

همچنین میتوانید یک تفکر مثبت در مورد خودتان را انتخاب کنید و وقتی افکار منفی وارد ذهنتان میشوند آن را تکرار کنید.

6. بررسی کنید که چه چیزی را میتوان تغییر داد

گاهی مسائل موجود در زندگی خودتان میتواند باعث شود که منفی فکر کنید. راسل بیشاپ، روان ‌شناس آموزشی کالیفرنیا در مقاله ای که برای وب سایت Huffington Post نوشت گفت، بخش هایی از زندگی تان را که دوست دارید تغییر کنند، مثل یک شغل نامتناسب، را شناسایی کنید.

7. با افراد مثبت اندیش معاشرت کنید

مثبت اندیشی مسری است، پس اطراف تان را با دوستان و آشنایانی پر کنید که نیمه ی پر لیوان را می بینند. جمع‌ کردن افراد مثبت اندیش در اطراف خودتان میتواند کمک کند تا حمایت و رغبتی را که برای یک زندگی مثبت نیاز دارید به دست آورید.

دوستان مثبت اندیش

8. خوش گذرانی کنید

دیدن یک فیلم خنده دار، خواندن یک کتاب لطیفه یا دیدن یک استن آپ کمدی، خندیدن و خوش گذرانی کردن میتواند به شما کمک کند تا حس مثبت تری داشته باشید.

9. کارهایی را که دوست دارید انجام دهید

وقتی چیزی را پیدا میکنید که شما را خوشحال میکند و به انجام آنچه که دوست دارید ادامه میدهید، احساس نشاط پیدا میکنید. خواه دنبال کردن یک سرگرمی جدید باشد و یا فروش ابتکاری، چیزی را امتحان کنید که همیشه خواسته اید انجام دهید و به خودتان اجازه ی موفقیت بدهید. به موارد منفی یا اینکه چگونه می توانید شکست بخورید فکر نکنید.

 

بیشتر بخوانید: بعضی آرزوهای شما اشتباهی هستند!

 

10. وضعیت را به شکل متفاوتی ببینید

وقتی صحبت از مثبت اندیشی میشود، دیدگاه اهمیت دارد. با ارزیابی یک وضعیت که قبلاً آن را منفی میدانستید و فکر کردن به اینکه چگونه میتوانید به شکل مثبتی به آن برسید، میتوانید یاد بگیرید که یک دیدگاه سالمتر به زندگی انتخاب کنید.

انرژی مثبت

11. افکارتان را هدایت کنید

روان شناسان از این روش زیاد استفاده میکنند. هنگامی که احساس ضعف یا اضطراب دارید این کار به شما کمک میکند کنترل افکار خود را به دست بگیرید. به یک رؤیای خوشحال کننده فکر کنید، یک تصویر ذهنی مثبت بسازید یا به عوامل خارجی واکنش های مثبت نشان بدهید تا احساسات بد را تحت کنترل در بیاورید.

12. اشتباهات گذشته را تجزیه و تحلیل کنید

مثبت فکر کردن به معنای انکار اشتباهات تان نیست. به جای این کار، برای فکر کردن به مسائلی که شما را به موقعیت کنونی تان کشانده است به خودتان کمی زمان بدهید تا در آینده از اشتباهات مشابه پرهیز کنید و دید مثبت تری نسبت به آینده داشته باشید.

13. با اعتماد به نفس رفتار کنید

بیشتر وقت ها زمانی که احساس ناامیدی و ناراحتی میکنیم، به جای اینکه بابت کارهایی که تاکنون درست انجام داده ایم به خودمان اعتماد کنیم، تنها روی مسائل منفی و اشتباهاتی که مرتکب شده ایم تمرکز می کنیم.

حتی اگر بعضی کارها را خراب کرده اید، برای کارهایی که تا حالا به خوبی انجام داده اید به خودتان اعتماد کنید.

 

بیشتر بخوانید: اعتماد به نفس به چه معناست؟

 

14. خودتان را ببخشید

اینکه مدام خودتان را بابت اشتباهات گذشته تان سرزنش کنید چیزی را تغییر نمیدهد. به خودتان بگویید که اشتباهات تان را بخشیده اید و سپس آنها را رها کنید.

15. از گذشته درس بگیرید

شما گذشته را پشت سر گذاشته اید، هر چقدر هم بد پیش رفته باشد، نمیتوانید آن را تغییر بدهید. هرگاه احساس کردید درباره ی گذشته افکار منفی به سراغ تان آمده اند، آنها را با افکار مثبت درباره ی آینده جایگزین کنید.

16. با افکار منفی روبه رو شوید

گاهی اوقات بهترین راه برای کنار آمدن با مسائل منفی زندگی‌، این است که با آنها روبه رو شوید. رسیدن به یک نتیجه یا دست کم تلاش برای رسیدن به آن باعث میشود نسبت به هر موقعیتی احساس بهتری داشته باشید.

17. شکرگزار باشید

باید برای نعمت های زیادی که به ما اعطا شده، شکرگزار باشیم. بابت آنچه زندگی تان را بهتر و شادتر ساخته است شکرگزار باشید تا انرژی مثبت بگیرید.

لبخند بزنید

18. لبخند بزنید

گاهی اوقات تمام چیزی که برای داشتن حس خوب نیاز دارید یک لبخند است. تمرین کنید حتی زمانی که احساس خاصی ندارید صورت تان حالتی شاد داشته باشد.

19. باور کنید میتوانید تغییر کنید

همه ی آدم ها برخی از ویژگی هایشان را نمی پسندند و این مسئله گاهی باعث میشود احساس بدی نسبت به خودشان داشته باشند. به محض اینکه باور کنید میتوانید این ویژگی ها را تغییر بدهید راه هایی برای تغییر دادن شان خواهید یافت.

20. باور کنید لیاقت چیزهای خوب را دارید

به شانس اعتقاد دارید؟ به نظرتان آیا شانس واقعا وجود دارد؟ اگر واقعا باور نداشته باشید در زندگی لیاقت چیزهای خوب را دارید، چیزهای خوب زیاد سر راه‌تان قرار نمی‌گیرند. باور کنید ارزش خوش شانسی را دارید تا خوش شانس باشید.

21. تمرین کنید

وقتی صحبت از مثبت فکر کردن می شود، تمرین کردن واقعاً نتیجه میدهد. هرچه مثبت اندیشی را بیشتر تقویت کنید، احتمال اینکه این خط فکری را دنبال کنید بیشتر است.

تمرین مثبت فکر کردن را به زمان هایی که روحیه تان ضعیف است محدود نکنید. آن را به کار هر روزتان تبدیل کنید، چه زمان هایی که روحیه ی خوبی دارید و چه زمان هایی که روحیه ی بدی دارید.

شروع کنید

22. زودتر شروع کنید

میخواهید تغییر مثبتی در زندگیتان ایجاد کنید؟ همین حالا شروع کنید. پشت‌ گوش انداختن هر کار فرصت کافی برای بهانه آوردن در اختیارتان قرار میدهد پس در اولین فرصت ممکن شروع کنید.

23. بهانه تراشی را متوقف کنید

هر کس همیشه میلیون ها بهانه برای انجام ندادن هر کار دارد، حتی اگر انجام آن کار او را خوشبخت تر کند. در مسیر خوشبختی تان مانع ایجاد نکنید و بهانه های فلج کننده را دور بیندازید.

24. یادتان باشد هیچ شرایطی دائمی نیست

حتی اگر در حال کنار آمدن با اندوه از دست دادن یکی از عزیزانتان هستید، به یاد داشته باشید که با گذر زمان احساس بهتری خواهید داشت. شاید همیشه بابت این فقدان غمگین شوید اما با گذر زمان تحمل آن آسان‌تر خواهد شد. هر روز به خودتان یادآوری کنید شرایط بد زودگذر است.

تسلیم نشوید

25. تسلیم نشوید

تسلیم شدن معمولا انتخاب راهی آسان برای خلاص شدن از یک موقعیت دشوار است. هر چقدر هم احساس تان منفی بود هرگز از دنبال کردن چیزی که واقعا میخواهید، دست نکشید. اگر الان تسلیم نشوید در آینده از خودتان تشکر خواهید کرد.

 

 

منبع: زوم لایف

علی صدیقی بازدید : 45 یکشنبه 29 مهر 1397 نظرات (0)
اگر دائما در حال تلاش هستید ولی در نه در زندگی شخصی و نه در زندگی حرفه‌ای خود موفقیتی به‌دست نمی‌آورید؛ یک قدم عقب بروید. ممکن است مشکلتان غیر از چیزی باشد که فکر می‌کنید؛ انسان‌ها اکثر اوقات وقتی موفقیتی کسب نمی‌کنند با خودشان می‌گویند اگر دانش بیشتری داشتم؛ اگر فرصت برایم به‌وجود می‌آمد؛ اگر از ارتباطات قوی برخوردار بودم یا این‌که شانس داشتم حتما به جایی می‌رسیدم. مشکل شما می‌تواند چیزی باشد که به آن اعتقاد دارید؛ نوع فکر کردن و دیدتان به زندگی و اطرافتان باشد و همین مسئله روی کارهای شما تأثیر می‌گذارد.

حالا این سئوال مطرح می‌شود: انسان‌های موفق چگونه فکر می‌کنند که باعث می‌شود نتیجه کارشان متفاوت باشد؟ در زیر فهرستی از کارهایی آورده شده که افراد موفق هر روز به آن عمل می‌کنند:

۱ - "سعی می‌کنم در یک زمینه همیشه آخرین نفر باشم"

هر کسی دوست دارد همیشه و همه‌جا اول باشد اما گاهی بد نیست که آخر بود: آخرین در ناامید شدن؛ آخرین در ترک کار یا محلی؛ آخرین نفر در ادامه تلاش کردن و آخرین نفر در پایبندی به اصول و ارزش‌‌ها.

دنیای اطراف ما پر از افرادی است که خیلی زود جا می‌زنند. این دنیا پر از انسان‌هایی است که راحت ناامید می‌شوند. اما همیشه هستند انسان‌هایی که هوشمندتر هستند؛ استعداد بیشتری دارند؛ بهتر با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند و بهتر از ما خودشان را آماده می‌کنند. اما لزوما همیشه برنده نمی‌شوند؛ همیشه موفق نمی‌شوند.

همیشه به خودتان ایمان داشته باشید و آخرین نفری باشید که ناامید می‌شود.

۲ - "هیچگاه میزان دارایی‌هایم را با احساس رضایت و خرسندی برابر نمی‌دانم"

روانشناسان به آن انطباق با خوشی و لذت می گویند. پدیده‌ای که مردم خیلی زود از خوشی خرید خود یا چیزی که به‌دست آورده‌اند به یک حالت احساسی نرمال و طبیعی می‌رسند.

وقتی به خانه‌ای که تازه خریده‌اید نگاه می‌کنید با خودتان چه می‌گویید؟ ولی چقدر زود این احساس از بین می‌رود. همین اتفاق در مورد ماشین جدید؛ مبلمان تازه یا لباس نو می‌افتد. پس برای این‌که باز هم به همان احساس لذت و خوشی برسید باید خرید تازه‌ای انجام دهید. این چرخه می‌تواند اعتیادآور باشد و شما را هیچ‌وقت به‌اندازه کافی راضی نمی‌کند. نمی‌توانید راضی باشید. همه ما همین‌گونه ساخته شده‌ایم.

احساس رضایت و خشنودی واقعی و دائم زمانی پیش می‌آید که کاری را انجام می‌دهید نه زمانی‌که چیزی را به‌دست می‌آورید. دوست دارید از خودتان راضی باشید؟ به یک نفر کمک کنید. این فکر که توانسته‌اید در زندگی کسی تغییر مثبت ایجاد کنید چنان احساس رضایت و خشنودی در شما به‌وجود می‌آورد که همیشه برایتان خواهد ماند.

انجام دادن کاری که چنین نتیجه‌ای داشته باشد هم اعتیادآور است؛ اما این‌بار اعتیادی است که اتفاقا خیلی شیرین است.

۳ - "هیچ‌وقت از سیاست برای رسیدن به موفقیت استفاده نمی‌کنم"

مبارزه و درگیری؛ رسیدن به جاه و مقام؛ رسیدن به جایگاه بالاتر با خراب کردن دیگران: سیاست‌بازی می‌تواند کمک کند تا بالاتر بروید. اما اگر با سیاست خودتان را بالا بکشید باز هم این احتمال وجود دارد که دست آخر ببازید. چون موفقیتی که از سیاست به‌دست بیاید براساس انگیزه‌های ناگهانی؛ هوی و هوس؛ یا استفاده از تفکرات دیگران است (کسانی که ممکن است حتی از آن‌ها خوشتان نیاید). از این مسئله به‌عنوان "موفقیت امروز می‌تواند زمینه‌ساز شکست فردای شما باشد" تعبیر می‌شود. موفقیت و شکست عمدتا خارج از توان و کنترل ما انسان‌ها است.

موفقیت‌های واقعی مبتنی بر شایستگی هستند. هیچ‌کس نمی‌تواند آن‌ها را از کسی گرفته و با خود ببرد.

۴ - "اجازه نمی‌دهم که ترس از انتقاد مانع حرکتم شود"

سعی کنید چیزهای متفاوتی را تست کنید. چیزهایی که هرکسی آن‌ها را انجام نمی‌دهد. انسان‌ها خیلی زود شروع به صحبت درباره شما می‌کنند اما این صحبت‌ها اکثرا خیلی جالب و به‌عنوان تعریف از شما نیست. تنها کاری که باعث می‌شود تا از شر حرف‌های مردم؛ انتقاد کردن و قضاوت کردن آن‌ها خلاص شد این است که مانند آن‌‌ها صحبت کنید؛ مانند آن‌ها کار کنید و مانند آن‌ها رفتار کنید. البته در این‌حالت شما برای آن‌ها زندگی می‌کنید نه برای خودتان. و این اصلا خوشایند نیست.

وقتی دیگران درباره شما صحبت می‌کنند نشانه‌ای است مبنی بر این‌که شما در مسیر درست قدم برمی‌دارید: مسیر خودتان.

مسیر شما مسیر خوشبختی است نه آن‌ها.

۵ - "همیشه چیزهای جدید ارائه می‌دهم و این کار را تکرار می‌کنم"

همان‌طور که «سث گودین» می‌گوید: به‌طور طبیعی از این‌که کارمان تمام شود می‌ترسیم. چون ایده و عقیده ما؛ محصول ما یا خدماتی که ارائه می‌دهیم محکوم به فنا است و ما به‌شدت از این زمین خوردن و شکست خوردن هراس داریم. و این اتفاق ممکن است بیافتد؛‌ اما اگر تلاشی نکنید و چیزی بیرون ندهید هیچ‌گاه فرصت قرار گرفتن در این مسیر را پیدا نمی‌کنید. هیچ محصولی تا زمانی‌که عرضه نشود نمی‌تواند به موفقیت برسد. هیچ برنامه‌ای نمی‌تواند موفق شود مگر این‌که عرضه شود. هیچ خدماتی موفق نیست مگر این‌که ارائه شود.

اگر شک دارید خیلی سریع آن را عرضه کنید و سپس سعی کنید تا محصول بعدی کمی بهتر باشد و این‌کار را به‌طور مداوم انجام دهید. تا زمانی‌که چیزی عرضه نکنید نمی‌توانید به خودتان افتخار کنید. پس حتما این کار را بکنید؛ خیلی زیاد.

۶ - "به رزومه خود به‌عنوان سفری که داشته‌ام نگاه می‌کنم نه نتیجه نهایی"

خیلی از انسان‌ها کار می‌کنند و تجربه به‌دست می‌آورند تا به یک رزومه پربار و برنده دست پیدا کنند. اما این پس‌رفت است. رزومه شما مانند کارت گزارش شما است: روزمه تنها یک محصول فرعی است از چیزی که به‌دست آورده‌اید؛ آموخته‌اید و تجربه کرده‌اید. سعی نکنید تا در زندگی به‌دنبال پرکردن جاهای خالی یک رزومه و سابقه ایده‌آل باشید. زندگیتان را بر مبنای رسیدن به اهداف و آرزوهایتان بنا کنید. فکر کنید برای رسیدن به نقطه‌ای که دوست دارید به آن برسید به چه چیزهایی نیاز دارید و آن‌ها را انجام دهید.

اجازه دهید که رزومه کاریتان بازتابی از این سفر باشد.

۷ - "حاضر نیستم صبر کنم و منتظر بمانم"

حاضر نیستم صبر کنم و منتظر بمانم: برای زمان مناسب؛ برای افراد شایسته و کارآمد؛ برای بازار خوب؛ برای هر چیزی که مناسب باشد. اگر قرار باشد منتظر بمانیم از قافله زندگی عقب می‌مانیم. زمان به‌سرعت حرکت می‌کند و منتظر ما نمی‌ماند. 

تنها چیزی که درست است همین الان است. پس حرکت کنید.

۸ - "اسباب و اثاثیه جمع نمی‌کنم؛ آدم‌های خوب را دور خودم جمع می‌کنم"

دور خانه‌تان چرخی بزنید. به اطراف دفتر کارتان نگاه کنید. به وسایلی که می‌بینید فکر کنید. حالا تمام اقوامتان را برای صرف ناهار یا شام دعوت کنید. یا اینکه دوستانتان را جمع کنید. خوب به آن‌ها نگاه کنید.

کدام دسته احساس رضایت بیشتری در شما ایجاد می‌کند؟ شما همیشه می‌توانید عاشق وسایلتان باشید اما مطمئنا آن‌ها همین احساس را به شما برنمی‌گردانند.

۹ - "همیشه سعی می‌کنم دید بازی داشته باشم و چشم‌انداز خوبی برای خودم ترسیم می‌کنم"

چشمانتان را ببندید و تصور کنید من آن‌قدر قدرت دارم که هر چیزی که برایتان عزیز است را از شما بگیرم: خانواده؛ شغل؛ تجارت؛ خانه؛ همه چیز را. من روی این قدرت کار می‌کنم و همه‌چیز، هر چیزی که فکرش را بکنید از دست رفته است. آیا التماس می‌کنید؛ آیا حاضرید هر چیزی که در توان دارید را بدهید تا دوباره زندگیتان را پس بگیرید؟ آیا بازپس گرفتن زندگی برای شما خیلی ارزش دارد؟ آیا به این نتیجه رسیده‌اید که چیزهایی که داشتید خیلی مهم‌تر و باارزش‌تر از چیزهایی هستند که نداشتید؟

آیا تصور این‌که تمام این چیزها مثل خانه؛ خانواده و شغلتان را در یک لحظه از دست بدهید هولناک است؟ حتما همین‌طور است.

حالا چشمهایتان را باز کنید. هیچ‌وقت موفقیت‌هایی که به‌دست آورده‌اید را از یاد نبرید و به آن افتخار کنید.

 

 

منبع: شبکه

علی صدیقی بازدید : 57 شنبه 28 مهر 1397 نظرات (0)
می بینید، موفقیت شخصی در اشکال مختلف ظاهر می شود و مفهومی که شما از موفقیت دارید ممکن نیست که شبیه تعریف من از موفقیت باشد. اگر می خواهید در زندگی خود موفق باشید، نخستین کاری که باید انجام دهید این است که زمان تصمیم گیری دقیقا همان چیزی باشد که "به معنای موفقیت شماست. هرگز فکر نکنید که دیگران چه معنایی ازموفقیت دارند، بلکه باید بدانید برای شما چه معناییموفقیت چیست؟دارد؟

برای بعضی از مردم، موفقیت در این است که، پول زیادی را به دست آوریم. در واقع جامعه به نظر می رسد کل مفهوم موفقیت را در درجه اول بر اساس میزان پولی که یک فرد کسب می کند، بنا نهاده است. بسیاری از افرادی که به اصطلاح موفق هستند در زندگی شخصی خود بسیار ناراضی هستند. بنابراین، ما باید ازخود بپرسیم...


انسان دارای ابعاد متفاوتی است که برای رسیدن به موفقیت باید تمام فاکتورهای خود را پیشرفت دهد یک فرد صرفا با پرورش یک بعد وجودی خود موفق محسوب نمی شود بلکه باید تمام زوایای وجودیش را پرورش دهد تا به هدف نهایی خود در زندگی برسد.
انسان باید دارای باورهای مثبت باشد و همیشه خود را فردی ببیند که آرزو دارد باشد.افکار منفی فرد را از رسیدن به خواسته ها و اهدافش دور می کند.این افکار از کودکی درون ذهنمان لانه کرده و ما را به سمتی پیش می برد که نمی خواهیم. باورهای ما از کودکی ساخته شده و اگر می خواهیم زندگیمان تغییر کند ابتدا باید باورهایمان را تغییر دهیم.


1-چه چیزی درنظر ما موفقیت است؟

 

تعریف شخصیتان از موفقیت را بنویسید
 

داشتن یک تعریف شخصی از موفقیت به معنی موفقیت شماست، و سپس تنظیم اهداف به ترتیب، تنها راه ایجاد موفقیت است.

 

تلاش برای موفقیت در راستای پیروی از استاندارد یا تعریف دیگران ممکن است باعث شود شما تحسین دیگران را برانگیزید و درنظر دیگران یک فرد موفق تجلی کیند، اما آیا دراحساس شخصی  خود تان هم خود را موفق می دانید واحساس رضایت دارید؟


اگر میخواهید به سطحی از موفقیت برسید که باعث احساس آرامش شما شود، من شما را تشویق می کنم که در حال حاضر به یک تعریف شخصی ازموفقیت خود بنویسید.
فکر می کنید که چه چیزی از لحاظ مالی و احساسی موفقیت آمیز است؟. چه نوع روابطی روابط مناسبی برا ی شما است؟ هنگامی که برخی از موفقیتها را در این زمینه ها به دست آورید، زمان، پول و انرژی خود را چگونه صرف خواهید کرد؟ 


مقالات مرتبط: موفقیت شخصی | هفت قانون معنوی موفقیت | ده راز موفقیت افراد ثروتمند | موفقیت ورزشی | کارافرینان موفق | موارد موفقیت بیشترخانواده شاد و موفق



2-درک  و مفهوم معنی موفقیت برای شما روشن است

 

درک ومعنی موفقیت برای شما روشن می شود
 

اگر مفهوم موفقیت شخصی برای شما روشن  است، امروز اولین قدم را بردارید. تعریف شخصی خود از موفقیت را درک کنید و آن را بنویسید. من قول می دهم که شما فورا موفق خواهید شد .موفقیت یک مفهوم چند منظوره و شخصی است. با تعریف آنچه که این مفهوم را به شما نشان می دهد شخصا و با اتخاذ زمان برای نوشتن آن، شما به طور خودکار حرکت خود را در جهت موفقیت شروع کرده اید...


3-موفقیت واقعی چیست؟

 


کوشیدن، جستن، یافتن و هرگز تسلیم نشردادن راز موفقیت واقعی است؛ که اگر به آن دست یابیم با تمام وجود احساس رضایت خواهیم کرد.

 

مهمترین اصول موفقیت چیست؟


1- خود را برای شکست های بزرگ بارها و بارها آماده کنید.
2- با افراد موفق نشست و برخواست کنید
3- از تجربه افرادی که قبل از شما این مسیر را طی کرده اند استفاده کنید
4- در مورد کار خود و مسیری که طی می کنید بسیار بیاموزید
5- با کارهای کوچک شروع کنید تا ریسک شکستهای اقتصادی کم شود
6- به تنهایی وارد مسیر موفقیت نشوید و از کمک دوستانتان استفاده کنید
7- ریسک موفقیت و هزینه آنرا محاسبه کنید و برای پرداخت آن کاملا آماده باشید
8- گاهی دست از تلاش بردارید و ابزار خود را تیز کنید
9- از کمک مشاوران موفقیت استفاده کنید
10- اهداف خود را یادداشت کنید
11- برنامه زمانی دقیق برای رسیدن به هدف داشته باشید
12- لوازم مورد نیاز مسیر را کسب کنبد
13- بر روی روشهای اشتباه نمانید و در صورت لزوم مسیر و یا روشها را عوض کنید


 

چگونگی استفاده از اصول موفقیت

 

این 13 اصل جهانی موفقیت برای کسب موفقیت در همه زمینه ها کاربرد دارد. اما اجرای این 13 اصل مستلزم ایجاد یک شخصیت موفق در خود است. دیسیپلین در موفقیت، از هر چیز دیگری اهمیت بیشتری دارد. با وجود همه موانع باید به برنامه خود پایبند باشید. در بسیاری از موارد ممکن است فرد بدلیل سهل انگاری و تنبلی از اجرای برنامه سر باز بزند و اجرای آن را به تاخیر بیندازد. 13 اصول جهانی موفقیت برای زندگی میگوید،

بزرگترین دشمن موفقیت سهل انگاری و تنبلی است. ضرب المثلی که میگوید کار امروز را به فردا نسپار گویای روشن این مطلب است. نظم و انسجام در اجرای برنامه از هر چیز دیگری مهمتر است. عادت کردن به اینکه کارها را به فردا بسپارید موجب سست شدن اراده در شما میشود و قوای شما را تحلیل میبرد.

 

13 اصول جهانی موفقیت برای زندگی میگوید، ترس از شکست و سستی و تنبلی و عدم اراده کافی برای حرکت در مسیر موفقیت، کار موفقیت را یکسره می کند. در پیمودن مسیر موفقیت بیش از همه چیز درد و رنج را تجربه خواهید کرد. در صورتی که در شرایط خوب و مساعد موفق به کسب موفقیتمورد نظر شوید، البته ارزشمند است ولی چیز بیشتری بدست نیاورده اید. در واقع موفقیت وقتی معنای واقعی را می یابد که شما در شرایط نامساعد موفق به برداشتن موانع بصورت ذره ذره بشوید.

هنر موفقیت در دستان قدرتمند انسانی والاست که قادر است میلیمتر به میلیمتر در مسیر موفقیت حرکت کند. برای شروع حرکت در مسیر موفقیت باید با قدمهای زیر شروع کنید. 


1- جمع آوری اطلاعات زیاد در مورد خواسته و موفقیت مورد نظر برای کاهش دادن ریسک شکست
2- ارزیابی ارزش اطلاعات برای کمک به شما در مسیر موفقیت
3- ارزیابی و محاسبه دقیق هزینه مادی و معنوی موفقیت
4- تهیه برنامه زمانی برای انجام مراحل مختلف کار 
5- آماده شدن برای بدترین سناریوی ممکن برای شکست 
6- شروع اول و برداشتن اولین قدم برای شروع کار
7- ارزیابی روزانه، هفتگی و ماهانه و سالانه پیشرفت 
8- اصلاح مجدد برنامه بطور دقیقتر
9- شروع مجدد و ...

 

 

 

منبع: کرامت زاده

علی صدیقی بازدید : 67 شنبه 28 مهر 1397 نظرات (0)

چکیده :

 

موفقیت؛ تشخیص پیوسته و مداوم ایده آل و هدفی ارزشمند هست.

                                                    ارل نایتینگل

 

قبل از اینکه بدنبال کسب موفقیت باشیم، ابتدا باید تعریف دقیقی از آن داشته باشیم. موفقیت؛تشخیص پیوسته و مداوم ایده آل و هدفی هست که ارزش وقت گذاشتن را داشته باشد، زیرا وقت و زمان، با ارزش ترین دارایی در زندگی بوده و موفقیت را با صرف زمان میشود بدست آورد. موفقیت برای هر شخصی تعریف خاص خودش را دارد ، زیرا هر فرد، دارای ایده آل و هدف منحصر بفرد خود بوده و رسیدن به اهداف و ایده آل تعیین شده( توسط فرد) ، نشان دهنده موفقیت یا عدم موفقیت  فرد مورد نظر می باشد. بسیاری از افراد فکر میکنند ؛ آنها به شادی نمیرسند مگر اینکه موفق شوند، در صورتی که باید بدانید؛ کسی به موفقیتخواهد رسید که در کل مسیر تعیین شده ، شاد باشد. تعداد زیادی هم موفقیت را زمانی دست یافته می بینند که به مقدار زیادی پول رسیده باشند؛ در صورتی که افراد ثروتمند بسیاری هستند که احساس درماندگی میکنند. ما در سه بعد: فیزیکی، ذهنی و روحانی ، زندگی میکنیم. موفقیت زمانی حاصل میشود که به شناخت هر سه بعد، پرداخته و آنها را مورد توجه قرار دهیم.

زمانی که بدنیا آمدیم، از متعلقات دنیا مانند: پول، مسکن، لباس، ماشین و... چیزی نداشتیم و زمانی که از دنیا میرویم نیز هیچ یک از این متعلقات را در سفر به همراه نخواهیم داشت، زیرا بعد فیزیکی مان را از دست میدهیم و دیگر نیازی به متعلقاتی که مناسب بعد فیزیکی ما بوده، نخواهیم داشت. ولی در زمانی که زندگی در دنیا با وجود بعد فیزیکی ادامه دارد قطعا بدست آوردن متعلقات یاد شده باعث میشود از سطح مناسبی از تجربه فیزیکی بهره ببریم. میتوانیم ماشین خوب، غذاهای با کیفیت و خوشمزه و مسکن مناسب  و غیره را کسب کنیم، زیرا این موارد زندگی فیزیکی ما را آسانتر  و جذابتر میسازند. در مدت حضورمان در دنیا با سه بعد فیزیکی، ذهنی و روحانی باید به همه جنبه های وجودی اهمیت داده و موجبات موفقیت هر سه بعد را فراهم کنیم تا تجربه بینظیری را در زندگی ایجاد کنیم. مطالعه روزانه ، فکر کردن، یادگیری  واستفاده از تصورات ذهنی ، کارها و اقداماتی هستند که برای ارتقا بعد ذهنی باید انجام گیرند. با انجام این کارها زمینه موفقیت بعد ذهنی مان را فراهم ساختیم. بخشش، عشق ورزیدن، محبت کردن، دوست داشتن و تلاش برای تبدیل دنیا به جایی بهتر برای زندگی، اقداماتی هستند که برای کسب موفقیت، ارتقا و رشد بعد روحانی باید انجام گیرند.

انتها و پایانی برای میزان کسب موفقیت، پیش بینی نمیتوان کرد، زیرا با توجه به فرصت محدود زندگی در دنیای سه بعدی(فیزیکی، ذهنی، روحانی) نتایج کسب شده در زمان محدود، متغیر خواهد بود. و موفقیت نسبی کسب شده هر فرد در ابعاد سه گانه متفاوت خواهد بود، زیرا هر فردی منحصر بفرد بوده و دارای خواسته ها و اهداف منحصر بفرد خواهد بود. ولی قطعا میتوان فردی را موفق دانست که برای کسب موفقیت در هر سه بعد تلاش کرده باشد؛ زیرا در پایان زندگی فیزیکی ، جریان کسب موفقیتدر این بعد( فیزیکی) نیز به پایان میرسد ولی داشته ها و موفقیت کسب شده در دو بعد دیگر( ذهنی و روحانی) همچنان پا برجا خواهند بود.

 

 

 

منبع: هدایت محمودی

 
علی صدیقی بازدید : 46 جمعه 27 مهر 1397 نظرات (0)

مدیریت کسب و کارهای کوچک

حتی اگر کسب و کار کوچک هم داشته باشید می توانید با رعایت یک سری نکات رونق بیشتری به کارتان بدهید. اگر کسب و کاری دارید و به دنبال این هستید تا در این کار پیشرفت کنید و به موفقیت برسید الی گشت را همراهی کنید تا با نکاتی آشنا شوید که می تواند در این راه به شما کمک کند.

دانش

فقط دانش مهم نیست

مطالب مرتبط:
اهمیت شبکه های اجتماعی در رشد کسب و کار
کسب و کارهای کوچک پر رونق تر از همیشه

اگر در رشته و کار خود تخصص کافی دارید شاید فکر کنید که با همین دانش می توانید پیشرفت زیادی کنید و به ویژگی های دیگری احتیاج ندارید. اما این طور نیست، در روز اول شروع کاریتان هیچ وقت مشتریان زیادی فقط به این دلیل که شما دانش کافی دارید به سمت شما نمی آیند. برای اینکه کار خود را رشد دهید باید اول بازاریابی و مدیریت کنید فقط این مهم نیست که محصول و یا خدمتی خوب ارائه دهید بلکه مردم باید با شما آشنا شوند تا به سمتتان بیایند. باید کسب و کاری منظم و موثر و مدیرعاملی باتجربه داشته باشید.

کسب و کار

افراد شایسته را به کار بگیرید

ممکن است از نظر فنی تخصص کافی  داشته باشید ولی تجربه ای از نظر بازاریابی نداشته باشید در این صورت می توانید از کسانی که در این زمینه باتجربه هستند استفاده کنید و آن ها را استخدام کنید. با بازریابی، مردم شما و کسب و کارتان را می شناسند و به سمت شما می آیند. حالا که مشتریان خود را پیدا کرده اید باید به این فکر باشید که چگونه می توان آن ها را دوباره به اینجا برگرداند.

برای استخدام پارتی بازی نکنید!

گاهی افراد تمایل دارند که از دوستان و آشنایان برای کسب و کار خود استفاده کنند با اینکه این کار در شرایطی می تواند خوب باشد اما ممکن است گاهی دوستی ها را از بین ببرد پس برای او کاملا توضیح دهید که مسائل کاری با مسائل دوستی فرق می کند و شما در زمینه کاری بسیار جدی هستید.

پارتی بازی

تصمیم های ناگهانی نگیرید

برای اینکه به این نتیجه برسید که تصمیمات ناگهانی چقدر می تواند کسب و کارتان را عقب بیندازد مثالی می زنیم: تصور کنید که  رستورانی دارید و در شبی بارانی، ناگهان مشتریان زیادی به سمت رستوران شما می آیند ولی خدمه کافی برای رسیدگی به مشتریان ندارید در این صورت اگر تصمیم نسنجدیده بگیرید و از فردا تعداد نیروهای خدمه خود را دو برابر کنید دستمزدهای که باید پرداخت کنید به صورتی کاملا غیر ضروری زیاد می شد چون این تعداد خدمه در روزهای معمولی به دردتان نمی خورند.

گاهی به جای ارتقای شغلی کارمندان به استخدام افراد جدید فکر کنید

اینکه هر از چندگاهی به کارمندان خود ارتقای شغلی بدهید می تواند در آن ها انگیزه ای برای خوب کار کردن ایجاد کند اما این به این معنی نیست که هر احساس نیازی که در گوشه ای از کار به وجود آمد را فقط با همان کارمندان خود پاسخ دهید و نیروی جدیدی نگیرید، حتما کسانی را بیاورید که از دانش  تجربه همان کار برخوردارند.

 

 

 

 

منبع: الی گشت

علی صدیقی بازدید : 38 جمعه 27 مهر 1397 نظرات (0)

موفقیت یک حس درونی است که تا فرد باور نداشته باشد کسی نمی تواند بگوید که او فرد موفقی است. یکی از ویژگی های موفقیت هدفمندی است. با یافتن راههای درست می توان به موفقیت دست پیدا کرد. سایت آسمونی در این مقاله مطالب جالبی در مورد موفقیت و تعریف آن و همچنین راهکارهای مفیدی برای موفقیت در تحصیل و شغل و زندگی برای شما عزیزان عنوان می کند که در ادامه می خوانید

موفقیت چیست؟

موفقیت یعنی پیشبرد تمام فاکتورهای یک انسان (معنویت،ثروت،سلامت،آرامش،عشق و خدمت به دیگران)

انسان دارای ابعاد متفاوتی است که برای رسیدن به موفقیت باید تمام فاکتورهای خود را پیشرفت دهد یک فرد صرفا با پرورش یک بعد وجودی خود موفق محسوب نمی شود بلکه باید تمام زوایای وجودیش را پرورش دهد تا به هدف نهایی خود در زندگی برسد.

انسان باید دارای باورهای مثبت باشد و همیشه خود را فردی ببیند که آرزو دارد باشد.افکار منفی فرد را از رسیدن به خواسته ها و اهدافش دور می کند.این افکار از کودکی درون ذهنمان لانه کرده و ما را به سمتی پیش می برد که نمی خواهیم. باورهای ما از کودکی ساخته شده و اگر می خواهیم زندگیمان تغییر کند ابتدا باید باورهایمان را تغییر دهیم.

چند راهكار براي رسيدن به موفقيت تحصيلي

مشاوره

راهنمايي شامل خدمات متنوعي است كه “مشاوره” يكي از آنهاست. در حقيقت مهمترين خدمت راهنمايي مشاوره است. هنگامي كه دچار مشكلي مي شويد بي درنگ مي توانيد به مشاورتان مراجعه كنيد. البته قبلا درباره يك مشاور خوب تحقيق كنيد. مي توانيد از معلمتان بخواهيد كه يك مشاور خوب به شما معرفي كند. اگر چه ممكن است در بسياري از مدارس افرادي به اسم “مشاور” باشند ولي شما بيشتر مي توانيد از آنها براي پيداكردن يك مشاور خوب در مراكز مشاوره و راهنمايي كه در اكثر شهرها وجود دارد كمك بگيريد. چون اول آنكه به علت تعداد بسيار زياد دانش آموزان در مدارس شايد مشاور مدرسه نتواند وقت مناسبي را به شما اختصاص دهد. دوم آنكه ممكن است تخصص كافي در زمينه مشاوره نداشته باشد.

مطالعه برتر

يكي از علل ناكامي هاي تحصيلي روش نادرست مطالعه است. عوامل زيادي براي موفقيت در تحصيل وجود دارد كه مي توان از عوامل مهمي همچون معلم ماهر و كارآزموده پشتكار و جديت محيط مناسب خانوادگي و… نام برد. در بسياري از موارد همه شرايط تا حدي قابل قبول است اما دانش آموز (فراگير) روش هاي صحيح مطالعه را نمي داند.

success4 تعریف موفقیت، از تحصیل و شغل گرفته تا زندگینكاتي براي مطالعه برتر

در مطالعات خود بايد تنوع ايجاد كرد و به طور مثال اگر قرار باشد ساعاتي را صرف مطالعه نمود نبايد همه وقت را براي انجام يك كار صرف كرد. كمي از وقت را بايد به مرور مطلب ديگري گذراند يا مختصري درباره آينده برنامه ريزي نمود و كمي مطالعه آزاد داشت. كمي تنوع به همان خوبي استراحت كردن است. اگر فكر انسان فعاليتهاي متنوعي داشته باشد كارآيي بيشتري خواهد داشت تا آن كه براي مدتي طولاني به كاري يكنواخت بپردازد.

پيدا كردن فعاليتهاي جايگزيني.

بايد از كنار موانع رد شد. هنگامي كه مطلبي مي رسيم كه چيزي درباره آن نمي دانيم نبايد متوقف شويم. بلكه بايد آن را مانند جزيره كوچكش پشت سر بگذاريم. بايد موضوع بعدي را مطالعه نمود شايد ساده تر بيان شده باشد. ممكن است پس از اين كه به چند موضوع و مطلب تسلط پيدا كرديم آن مشكل خود به خود حل شود. انسان نبايد خود را به روش مطالعاتي كه به طور اتفاقي برگزيده است محدود نمايد. براي انجام كارهاي مختلف به كارگيري روشهاي متفاوت سودمند است. آزمون روشهاي مختلف باعث به وجود آمدن تنوع و جذابيت در فعاليت هاي تحصيلي مي شود. جعبه ابزاري از روشهاي گوناگون يادگيري بايد فراهم آورد.

خواندن مفيد با استفاده از قلم امكان پذير است.

بايد در حال مطالعه نكات مهم را در كنار صفحات يادداشت كرد و با استفاده از ماژيك يا شبرنگ قسمت هاي مهم را مشخص كرد. اين موضوع به ما اين امكان را مي دهد تا به طور مستمر با مطالب كتاب ارتباط داشته باشيم.

بايد در حالي كه مطالعه مي كنيم سوالاتي مطرح كرده و بنويسيم كه موجب مي شود بعدها در آن مورد خود را بيازماييم

success5 تعریف موفقیت، از تحصیل و شغل گرفته تا زندگیخواندن و فهميدن

خواندن يك مهارت ضروري براي دانشجويان نه تنها به عنوان يك منبع دستيابي به اطلاعات بلكه به عنوان يك فعاليت تفنني مي باشد. البته خواندن بايد همراه با درك باشد وگرنه نتيجه دستيابي به اطلاعات را نخواهد داد. براي خواندن با درك خواننده بايد اطلاعات را از طريق فرآيندهاي معين جمع آوري كند. به گفته ديگر درك استنباط معني از موارد چاپي را ايجاب مي كند. جهت استنباط معني از يك متن خواننده ابتدا بايد كلمات اصطلاحات تعابير و جملات را بفهمد.

سرعت تشخيص كلمه

تشخيص كلمه يك قسمت اساسي جريان خواندن است. خواننده كلمه را به تمامي بدون ملاحظه اجزايش بايد بشناسد. او به اولين و آخرين حرف هر كلمه بايد توجه كند بجاي اين كه همه حرفهاي كلمه را يكي يكي ملاحظه كند. در واقع خواننده ابتدا حرف آغازين و سپس آخرين حرف كلمه را جهت فهم كلمه به عنوان يك كل مي بيند. در حالي كه خواننده به كلمه به عنوان يك واحد توجه دارد بايد تفاوت بين آن كلمه و كلمه اي كه شباهت زياد به آن دارد بفهمد. يك كلمه ممكن است كاملا شبيه ديگري باشد با اين وجود در اين تشابه ممكن است ويژگي خاصي وجود داشته باشد كه كلمه اي از ديگري تفاوت يابد. مثلا او “حسن” را به تمامي تشخيص مي دهد اما در همان زمان بايد بداند كه تفاوتي بين “حسن” و “حسين” وجود دارد. شايد خواننده در اولين نگاه هر دوي آنها را همانند ببيند ولي بعدا با يك تمركز كوچك روي دو كلمه او خواهد توانست (ي) زيادي در دومي را ببيند. البته وي لزوما هر حرف را تميز نمي دهد. او به آساني مي تواند بين دو كلمه با نگاه كردن به آنها به دقت و سرعت تمايز قايل شود.

خواندن پژوهشي

خواندن پژوهشي (Scanning) نوعي فن سريع خواني است كه براي تعيين اطلاعات مخصوصي نظير تاريخ تولد، درجه حرارت، جايگاه و غيره بكار مي رود. در اجراي خواندن پژوهشي خواننده نيازي به خواندن همه سطرها ندارد. او از سطرها و صفحه ها به منظور يافتن اطلاعات ويژه اي كه در جستجوي آنهاست به سرعت عبور مي كند. خواننده هر نوع اطلاعاتي را به استثناي قسمتهاي معيني كه در پي آنهاست جمع آوري نمي كند.

دقيق خواني

دقيق خواني يا خواندن براي اطلاعات دقيق به معناي خواندن براي درك كامل است. مطالعه براي چنين هدفي جرياني است كه در آن خواننده اطلاعات درست متن را برمي گزيند و گردآوري مي نمايد. اين نوع خواندن لازمه اش اينست كه خواننده مفاهيم استنباطها و دلالتهاي جملات در پاراگراف را بفهمد به علاوه خواننده بايد معاني غيرمستقيم را بخوبي معاني مستقيم كلمات درك كند.

success2 تعریف موفقیت، از تحصیل و شغل گرفته تا زندگی10 راهکار ساده برای رسیدن به موفقیت شغلی

ممکن است تصور کنید که شما راهتان با آن دسته افراد موفقی که پیوسته کامیابی های تازه حاصل می کنند یکی نباشد. البته ممکن است آنها توانایی هایی داشته باشند که شما فاقد آن هستید، اما همیشه به یاد داشته باشید: موفقیت آموختنی است و تنها تفاوت شما با آنها این است که آنها همیشه یک سری عادات خاص را به کار می بندند و این باعث کامیابی شان می شود.

موفقیت همین است: جمع راه و روش های زندگی هوشمندانه. در اینجا به چند مورد از این شیوه ها اشاره می کنیم.

  1. با دقت لباش بپوشید

قبل از ترک منزل به سمت محل کار، زمانی را صرف چک کردن شیوه ی لباس پوشیدن خود کنید و اطمینان حاصل کنید که آیا لباس مناسب به تن کرده اید یا خیر. ممکن است بعضی ها بگویند که لباس برای آدم ارزش نمی آورد، اما به عقیده ی من کاملاً اشتباه است. دنیای کار و تجارت تا حد زیادی روی این مسئله می چرخد.

اگر مثل یک فرد موفق لباس بپوشید، دیگران هم مثل یک فرد موفق با شما برخورد می کنند. پس در شیوه ی لباس پوشیدنتان تجدید نظر کنید.

  1. مثل برنده ها بیندیشید

رفتار خود شخص نقش بزرگی در موفقیتش دارد. دیدگاهتان نباید هیچگاه مثل انسان های شکست خورده باشد. خوب است که پیشرفت ها و دستاوردهایی که در راه آنها تلاش می کنید را برای خود مجسم کنید. همیشه نیمه ی پر لیوان را ببینید. مردم هم همیشه از افراد موفق تبعیت می کنند نه منفی بافان.

  1. جزئی از یک گروه باشید

موفقیت اکثر اوقات یک کار گروهی است. یک گلزن در فوتبال هیچوقت به تنهایی نمی تواند موفقیت کسب کند. با همکاری و مساعدت اعضای مختلف یک گروه، موفقیت به دست می آید. اگر در یک گروه کار می کنید، تا جایی که می توانید مسئولیت ها و کارهای خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهید و از دیگران نیز همین انتظار را داشته باشید. در این حالت است که موفق خواهید شد.

  1. پویشگر باشید

کسی که شکار کردن بلد باشد، می داند که می تواند منتظر شکار در جایی مخفی شود اما هیچوقت چیزی شکار نکند. قانون شکار این نیست. باید از مخفیگاه بیرون آیید و خودتان به دنبالش بروید. در مسائل کاری نیز وضع به همین منوال است. منتظر تکلیف نمانید. خودتان به دنبال کار باشید. در خود انگیزه ایجاد کنید و به دنبال پروژه های جدید باشید و از هیچ چیز هراسی به دل راه ندهید.success6 تعریف موفقیت، از تحصیل و شغل گرفته تا زندگی

  1. احساسات خود را به روشنی بیان کنید

وقتی همه ی قدم ها را به دقت بردارید، تنها چیزی که ممکن است مانع رسیدن شما به موفقیت شود، مهارت های ارتباطی است. خود را در یک جلسه ی کاری تصور کنید. رئیستان از شما نظر خواهی می کند. شما دقیقاً می دانید که چه باید بگویید تا مشکل حل شود، اما در بیان آن عاجزید. صدایتان و کلماتتان هیچکدام یاریتان نمی کنند. اینجاست که همه کم کم از شما دوری می کنند. پس یاد گرفتن مهارتهای ارتباطی یکی از اصول اولیه است.

  1. همیشه نتیجه را در ذهن داشته باشید

هر کاری که انجام می دهیم، قطعاً دلیلی دارد. و برای رسیدن به نتیجه ای مشخص است که همه ی این کارها را انجام می دهیم. در محل کار هم باید همین طور باشد. هر کار ناخوشایندی هم که مجبور به انجامش هستید را با در نظر گرفتن نتیجه و هدفتان به دقت انجام دهید. این به شما انگیزه هم می دهد.

  1. بدانید چطور پشت تلفن صحبت کنید

مهم نیست کار شما چه باشد، تلفن همیشه یکی از مهمترین ابزارها بوده است. حتی از کامپیوتر هم مهم تر است چون وسیله ای است که با آن ارتباط برقرار می کنیم. کسی که آنطرف خط است باید اطمینان یابد که شما دقت و توجه لازم را به او دارید. هنگام صحبت کردن با تلفن از خوردن و آشامیدن و آدامس جویدن خودداری کنید.

  1. منظم باشید

هنگام کار کردن روی یک پروژه، قدم به قدم همه ی مراحل را به دقت طی کنید. برای کار خود طرح و برنامه داشته باشید. اگر قسمتی از کار را ندیده بگیرید، مطمئناً کارتان به نتیجه نخواهد رسید.

  1. انتقاد نکنید

گروهی از مردم فقط برای ایراد گرفتن از سایرین زندگی می کنند. شما اینطور نباشید، اگر در کار کسی ایرادی مشاهده کردید، مثل یک معلم به او گوشزد کنید. کسی را مسخره نکنید و بیش از حد شکایت نکنید. و زمانی هم که کاری شایسته ی ستایش است، تحسین کنید.

  1. مودب باشید

سعی کنید در برخورد با دیگران همیشه مودب و مشتاق و علاقه مند باشید. مردم درمورد ما با نحوه ی برخوردمان با آنها قضاوت می کنند. خوش خلق باشید و رفتارتان را اصلاح کنید.

success3 تعریف موفقیت، از تحصیل و شغل گرفته تا زندگی10 رمز موفقیت در زندگی

۱ – رویاهایتان را دنبال کنید و به خود شک نکنید

رؤیاهای خود را دنبال کنید، درگیر زندگی و چیزهای جدیدی شوید که برایتان جالب است. اگر می‌خواهید کار و کسبی به راه بیاندازید، مطمئن شوید که درباره سرگرمی مورد علاقه یا موضوعی باشد که برایتان جذاب است.

۲ – یک تغییر مثبت بوجود بیاورید و یک کار خوب بکنید

اگر می‌خواهید یک کارآفرین بشوید، اولین چیز لازم این است که ایده‌ای داشته باشید که بتواند تغییری مثبت در زندگی دیگران ایجاد کند. کسب و کار یعنی همین.

۳ – به ایده‌هایتان ایمان داشته باشید و در کار خود از همه بهتر باشید

شما قطعاً باید به ایده‌های خود ایمان داشته باشید. اگر شخص احساس خوبی نسبت به کاری که می‌کند نداشته باشد و به آن افتخار نکند، انگیزه‌ای برای هیچ کاری نمی‌ماند. باید علاقه شدیدی به کاری که می‌خواهید بکنید داشته باشید و بتوانید دیگران را هم به آن علاقه‌مند کنید.

۴ – لذت ببرید و هوای تیم‌تان را داشته باشید

من صددرصد معتقدم لذت بردن از کار بسیار مهم است، و اگر از کاری لذت نمی‌برید یعنی وقت آن رسیده که به سراغ کار دیگری بروید. از راس تا پایین چرخه اداری باید از کارشان لذت ببرند تا فضای کاری دلچسبی ایجاد شود.
۵ –
 بیخیال نشوید

بیخیال نشدن اهمیت بسیار زیادی دارد. در ماجراهایی که من داشته‌ام، مثلاً وقتی می‌خواستم با بالن از اقیانوس آرام بگذرم، موقعیتهای بسیاری بوده که در آن‌ها فکر کنم احتمال زنده ماندنم ناچیز است.

۶ – لیست های متعدد درست کنید و برای خود چالش های جدید ایجاد کنید

من لیست‌های بسیاری برای خودم تهیه می‌کنم، چون فکر می‌کنم توجه به جزئیات کوچک است که یک شرکت استثنایی را از یک شرکت متوسط متمایز می‌کند. جزئیات خیلی مهم است و من فکر می‌کنم تعیین چالش‌ها و اهداف جدید برای خود هم مهم است.

success7 تعریف موفقیت، از تحصیل و شغل گرفته تا زندگی۷ – برای خانواده‌تان زمان بگذارید و سپردن کارها به دیگران را بیاموزید

یکی از اولین کارهایی که به عنوان یک کارآفرین باید کرد، آموختن هنر سپردن کارها به دیگران است. کسانی را پیدا کنید که در اداره روزانه یک شرکت از شما بهتر باشند و با این کار وقت خود را، برای فکر کردن به موضوعات مهم‌تر و وقت گذراندن با خانواده، آزاد کنید.

۸ – تلویزیون را خاموش کنید، بروید بیرون و کاری بکنید

مادرم، ما را طوری تربیت کرد که برویم بیرون و برای خودمان کاری بکنیم، نه اینکه بنشینیم و کارهای دیگران را تماشا و تلویزیون نگاه کنیم. به نظرم این روش تربیتی خوبی بود. من زمان زیادی را با فرزندانم در جزایر کارائیب گذرانده‌ام و در آنجا هیچ وقت تلویزیون نگاه نمی‌کنیم.

۹ – وقتی از شما بد می‌گویند، نشان دهید که اشتباه می‌کنند

افرادی هستند که به لباس افراد موفق آویزان می‌شوند و سعی می‌کنند با استفاده از نام آن‌ها چند کتاب بفروشند. چندان دلچسب نیست، ولی می‌دانید که اگر از آنها شکایت کنید و سر و صدا براه بیندازید، فقط فروش کتابشان را بیشتر خواهید کرد. برای همین من هنر نادیده گرفتن چنین افرادی را آموخته‌ام.

۱۰ – کاری را بکنید که به آن عشق می ورزید و در آشپزخانه‌تان یک مبل داشته باشید

شما فقط یک بار زندگی می‌کنید، پس اگر من بودم، کاری را می‌کردم که بتوانم از آن لذت ببرم. شاید گفتنش از سوی من که مالک یک جزیره کوچک در کارائیب هستم کمی باور‌نکردنی باشد، ولی وقتی به آن جزیره می‌رویم، بیشتر وقت‌مان را در آشپزخانه می‌گذرانیم.

 

 

منبع: آسمونی

علی صدیقی بازدید : 88 جمعه 27 مهر 1397 نظرات (0)

در این نوشته در ادامه مطلب قبلی نکاتی مهم و کاربردی در مورد موفقیت شغلی بیان شده است. انجام این موارد در محیط کار می تواند مزایای زیادی داشته باشد و به موفقیت و ارتقای شغلی شما کمک کند. علاوه بر این شما با رعایت این نکات رابطه خوبی با همکارانتان برقرار خواهید کرد که مزیت های خاص خودش را دارد. این کارها به شما کمک می کنند وظایف خود را به نحو احسنت انجام دهید و از همه توانایی های خود بهره ببرید.

نکته هایی برای موفقیت شغلی:

  1. ثابت و یکنواخت نبوده و همواره به دنبال یادگیری و فراگیری مهارت های جدید باشید.

  2. یک توانایی جدید یاد بگیرید که به ارتقای شغلی شما کمک کند.

  3. همیشه برای اتفاق های ناخوشایند آماده باشید.

  4. از شکست نترسید، شکست فرصتی برای بهتر شدن و پیشرفت است.

  5. تصمیم هایی بگیرید که در راستای شخصیت و ارزش های شما باشد.

  6. وظایف روزمره را به بهترین شکل انجام دهید.

    رازهای موفقیت شغلی - وبلاگ ایسام

  7. رها کردن کار برخورد صحیح در هنگام مشکلات نیست و بهتر است سعی کنید با تلاش و مدیریت شرایط، کار را به پایان برسانید.

  8. وقتی همکارانتان با مشکلی در کار روبرو می شوند به آن ها کمک کنید و نشان دهید حامی شان هستید.

  9. مغرور نشوید و آماده یادگیری باشید، هیچ فردی کامل نیست.

  10. موانع را با یادگیری، بهتر شدن و کمک خواستن از دیگران پشت سر بگذارید.

    رازهای موفقیت در کار - وبلاگ ایسام

  11. نگذارید دانش شما در مورد کار قدیمی شود و همیشه به روز باشید.

مقاله های مشابه:

  • رازهای موفقیت شغلی – بخش اول
  • ۱۰ توانایی و مهارت ضروری برای موفقیت
  • ۱۰ تلقین نادرست که ما را از موفقیت باز داشته اند
  • ۹ کار برای موفق شدن

ایسام

  1. چه زمانی که کار را درست انجام می دهید چه زمانی که خراب کاری می شود مسئولیت کار را به عهده بگیرید.

  2. به همه افراد احترام بگذارید حتی اگر تازه وارد و کم تجربه هستند.

  3. در فعالیت های گروهی شرکت کنید.

  4. اگر همکارتان در کاری به شما کمک کرد برای آن ارزش قائل شوید، تشکر کنید و این کارش را به حساب وظیفه نگذارید.

  5. اگر به همکارتان قول کاری را می دهید حتما به آن عمل کنید وگرنه اعتماد آن ها سلب خواهد شد.

    رازهای موفقیت در کار - وبلاگ ایسام

  6. با دیگران در مورد رفتارها و انگیزه های خود صادق و روراست باشید.

  7. به گفته های دیگران مخصوصا رئیس خود دقت کنید.

  8. در هر شرایطی مهربان و سخاوتمند باشید.

  9. استرس خود را مدیریت کنید به همکاران حس امنیت و آرامش را القا کنید.

  10. به زمان بندی کارها دقت کنید و به موقع تحویل دهید.

  11. به افراد کم سابقه تر کمک کنید کارها را بهتر انجام دهند.

    رازهای موفقیت در کار - وبلاگ ایسام

منبع: ایسام
علی صدیقی بازدید : 36 جمعه 27 مهر 1397 نظرات (0)

موفقیت شغلی بی شک یکی از چالش هایی است که همه افراد با آن روبرو می شوند. گاهی اوقات افراد به دلایل نامشخص، واضح نبودن وظیفه و کمبود اطلاعات نمی توانند وظیفه خود را به خوبی انجام دهند. بدون در نظر گرفتن شرایط شما می توانید با استفاده از این نکات موقعیت شغلی خود را بهبود بدهید.

رازهای موفقیت شغلی:

  1. همکارانتان را در کارشان تشویق کنید. انرژی مثبت ایجاد شده روی شما هم اثر خوبی می گذارد.

    رازهای موفقیت شغلی - وبلاگ ایسام

  2. به همه کارهایی که در محیط کار به عهده می گیرید اهمیت بدهید و به بهترین شکل انجام دهید.

    رازهای موفقیت شغلی - وبلاگ ایسام

  3. روی کارهایتان تمرکز کنید تا به بهترین نحو انجام شوند.

  4. یک بخش از کارتان را که به آن علاقه دارید پیدا کرده و در آن خبره شوید.

    رازهای موفقیت شغلی - وبلاگ ایسام

  5. اخلاق را فدای موفقیت در محیط کار نکنید.

  6. اگر مشکلی در محیط کار می بینید برای برطرف کردن آن دست به کار شوید.

    رازهای موفقیت شغلی - وبلاگ ایسام

  7. سعی کنید بخشی از راه حل باشید و برای حل مشکلات منتظر دیگران نباشید.

  8. در صورت نیاز از دیگران کمک بخواهید تا آن ها بدانند شما به توانایی هایشان باور دارید.

    رازهای موفقیت شغلی - وبلاگ ایسام

  9. از دروغ بپرهیزید چون بی نتیجه است و دید همکارانتان را نسبت به شما خراب می کند.

  10. پشت سر همکارانتان غیبت و شایعه پراکنی نکنید.

    رازهای موفقیت شغلی - وبلاگ ایسام

728X90-book

مقاله های مشابه:

  • ۱۰ توانایی و مهارت ضروری برای موفقیت
  • ۹ کار برای موفق شدن
  • ۱۰ تلقین نادرست که ما را از موفقیت باز داشته اند
  • اینفو گرافیک: ۱۴ کار که افراد موفق در آخر هفته ها انجام می دهند
  1. سعی کنید فردی باشید که دیگران برای کمک و همدردی نزد آن ها می روند.

    رازهای موفقیت در کار - وبلاگ ایسام

  2. از ایراد گرفتن و نق زدن در محیط کار بپرهیزید چون به راحتی پخش شده و دیگران را به کار بی میل می کند.

    رازهای موفقیت در کار - وبلاگ ایسام

  3. تا جایی که می توانید به دیگران کمک کنید.

    رازهای موفقیت در کار - وبلاگ ایسام

  4. برای رسیدن به موفقیت شغلی ناراحتی های شخصی را با خود سر کار نبرید.

    رازهای موفقیت در کار - وبلاگ ایسام

  5. احساسات خود را کنترل کنید و با اشتیاق یا عصبانیت صحبت نکنید.

  6. از نتیجه کار رضایت کامل نداشته باشید و همیشه به دنبال بهبود و ارتقای کار باشید.

    رازهای موفقیت در کار - وبلاگ ایسام

  7. نگذارید تردید و عدم اعتماد به نفس مانع موفقیت شما شود. خودتان را باور داشته باشید.

    رازهای موفقیت در کار - وبلاگ ایسام

  8. در صورت نیاز از دیگران کمک بخواهید از سوال پرسیدن و یاد گرفتن چیزهای جدید نترسید.

    رازهای موفقیت در کار - وبلاگ ایسام

  9. با رفتار خوب و کار دقیق الگوی دیگران در محل کار باشید.

    رازهای موفقیت در کار - وبلاگ ایسام

  10. از روی خیرخواهی و بدون چشمداشت به دیگران کمک کنید.

منبع: ایسام
علی صدیقی بازدید : 37 جمعه 27 مهر 1397 نظرات (0)

 

تا‌کنون به این فکر کرده‌اید که راز موفقیت چیست؟ برای خیلی‌ها، این راز فقط یک چیز مشخص نیست. در واقع، موفقیت نتیجه‌ی عادت‌های روزانه‌ی بسیاری است که همیشه و همواره تکرار می‌شوند. در زیر ۱۵ کار کوچک را می‌خوانید که هر روز با انجامشان مطمئن می‌شوید زمان‌تان را صرف اولویت‌هایتان کرده‌اید.

موفقیت

این نکات را در زندگی روزمره‌تان به کار گیرید و اوج موفقیت را تماشا کنید:

۱.اولویت‌هایتان را تعیین کنید.

سه اولویت اصلی زندگی‌تان چیست؟ سه کاری که بیش‌ترین وقت‌تان را صرف‌شان می‌کنید چیست؟ آیا اولویت‌هایتان با آنچه وقت‌تان را صرفش می‌کنید مطابق‌اند؟ اگر چنین است که فوق‌العاده است. اگر نه، باید خیلی سخت‌تر بکوشید تا وقت‌تان را صرف اولویت‌هایتان کنید، و در این راه خلاص از شر موانع‌تان شوید. واقعا به این فکر کنید که می‌خواهید زندگی‌تان را چگونه بگذرانید_ احتمالا احساس موفقیت بیش‌تری می‌‌کنید اگر وقت‌تان را صرف چیزهایی کنید که واقعا برایتان مهم هستند.

۲.برای روز بعدتان برنامه بچینید.

زمان، ارزشمندترین منبع ما و غیرقابل جایگزین است. اگر واقعا می‌خواهید موفق باشید، باید برنامه‌ای برای زمانبندی کارهای‌تان بچینید. یکی از راه‌هایش این است که هر شب برنامه‌ی زمانی روز بعدتان را بنویسید. نوشتن برنامه‌ی زمانی به سه دلیل حائز اهمیت است: (۱) موجب می‌شود از ساعت‌های بیداری‌تان نهایت استفاده را ببرید؛ (۲) کمک می‌کند که هر روز زمانی را به تمرکز بر اولویت‌هایتان اختصاص دهید؛ و (۳) موجب می‌شود زمان‌های تلف‌ شده‌تان را شناسایی کنید.

۳.قورباغه‌تان را قورت دهید.

مارک تواین می‌گوید: “هر روز صبح قورباغه‌تان را قورت دهید، هیچی چیزی بدتر از این در طول روز برایتان رخ نمی‌دهد.”

شما هم مثل بیشتر مردم، کاری دارید که هر روز در انجامش تعلل می‌کنید، چرا که از آن می‌ترسید یا دستپاچه‌تان می‌کند. این کار سخت، قورباغه‌ی شما است و بنابر گفته‌ی مارک تواین باید هر روز صبح درسته قورتش دهید. مشکل تعلل در قورت دادن قورباغه‌تان این است که شما را از تمرکز بر دیگر کارهایتان باز می‌دارد؛ فکرتان را با قورباغه‌ای مشغول نکنید که باید بعدا قورتش دهید.

مطلب مرتبط : موانع مو فقیت: ۲۵ مانع که اگر به دنبال مو فقیت هستید باید عبور کنید

۴.با کسی که در آینه می‌بینید روراست باشید.

حالا که درباره‌ی قورت دادن قورباغه‌تان صحبت کرده‌ایم، می‌خواهم شما را به روراستی با خودتان دعوت‌کنم. فقط به این خاطر که هر روز صبح قورباغه‌تان را قورت می‌دهید ایده‌ی خوبی نیست که هر روز زودتر از معمول این کار را انجام دهید.

برخی‌ها بهترین زمان فعالیت برایشان قبل از طلوع خورشید است و برخی‌ها در اواخر شب بهره‌وری بیش‌تری دارند. اگر دوست دارید روزتان را از ۵ صبح شروع کنید، عالی است، ادامه دهید و قورباغه‌تان را همان صبح اول وقت قورت دهید. اگر ترجیح می‌دهید بیش‌تر بخوابید، این هم مشکلی ندارد—و قورباغه‌تان را به وقت خودتان قورت دهید.

افراد موفق همیشه با خودشان روراست هستند. آنان می‌دانند چون هیچ وقت آدم سحرخیزی نبوده‌اند اگر ساعت‌شان را برای ساعت ۴: ۳۰ صبح کوک کنند ایده‌ی خوبی نیست، . آنان اهداف‌شان را بر مبنای بهره‌ور‌ترین ساعات روزشان تنظیم می‌کنند.

۵.برای خودتان مهلت پایان تعیین کنید.

از مزایای قانون پارکینسون بهره بگیرید. قانون پارکیسنسون می‌گوید‌: برای این کار انجام شود آنقدر به تعویق می‌افتد که زمان در دسترس‌تان تمام شود. اگر زمان کمی برای انجام کاری دارید، باید تلاش‌تان را افزایش دهید. فکر کنید چطور خانه‌تان را تمیز می‌کنید وقتی کسی تماس می‌گیرد و می‌گوید تا ۲۰ دقیقه‌ی دیگر به منزل‌تان می‌آید. وقتی زمان‌تان محدود است تلاش‌هایتان به طرز چشمگیری افزایش می‌یابد.

۶.حواس پرتی‌ها را به حداقل برسانید.

وقتی کار می‌کنید از شر همه‌ی حواس پرتی‌ها خلاص شوید. اگر اینترنت حواس‌تان را پرت می‌کند، رایانه‌تان را طوری تنظیم کنید که ساعت‌های مشخصی از روز، برخی وبگاه‌ها را قفل کند و اجازه‌ی ورود ندهد. تلفن‌تان را خاموش کنید. می‌توانید بعد از انجام فهرست کارهای روزانه‌تان‌، پیام‌ها را چک کنید. حواس پرتی جلوی موفقیت را می‌گیرد.

۷.وقت استراحت داشته باشید.

برنامه‌ی روزانه‌ای را با توجه به اختصاص وقت به خودتان بچینید. در برنامه‌ی زمانی‌تان‌، وقتی را برای ورزش، استراحت، یا هر دو، اختصاص دهید.

۸.برنامه‌ی رو به عقب داشته باشید.

یکی از راه‌های حرکت رو به جلو و رسیدن به اهداف بزرگ‌تان، برنامه‌ریزی رو به عقب در هنگام تنظیم اهداف‌تان است.

برای مثال، می‌خواهید ۱۲ کیلوگرم در یک سال وزن کم کنید. پس هدف بلند‌مدت شما کاهش ۱۲ کیلوگرم در طول یک سال است، حالا سعی کنید برنامه‌ریزی رو به عقب را شروع کنید و هدف‌تان را به تکه‌های کوچک‌تری تقسیم کنید. اگر می‌خواهید در سال ۱۲ کیلوگرم وزن کم کنید، پس باید ماهی یک کیلوگرم و هفته‌ای ۲۵۰ گرم کاهش وزن داشته باشید. این یعنی روزی ۲۵۰ کالری کم‌تر مصرف کنید. بیشتر مردم روزی سه وعده‌ی غذایی و دو میان وعده می‌خورند، این یعنی می‌توانید در هر کدام از این‌ها ۵۰ کالری کم‌تر مصرف کنید. این یک هدف انجام شدنی است. حالا آرمان بزرگ‌تان را به تکه‌های کوچکی شکسته‌اید، حالا اهداف روزمره‌ی دسترس‌پذیری دارید.

۹.اهداف تان را بنویسید.

پژوهش‌ها نشان می‌دهند که با نوشتن اهداف‌تان، شانس رسیدن‌تان به آنها به طور چشم‌گیری افزایش می‌یابد. اهداف‌تان را بنویسید و آنها را جایی بگذارید که به آسانی قابل دیدن باشند، بارها و بارها به آنها رجوع کنید و خواهید دید که شانس موفقیت‌تان افزایش می‌یابد.

۱۰.شریک زندگی مسئولیت‌پذیر بیابید.

شریکان زندگی مسئولیت‌پذیر، فوق‌العاده‌اند؛ ما کار می‌کنیم که به هدف‌هایمان برسیم و آنان خستگی‌ناچذیر تشویق و پشتیبانی‌مان می‌کنند. شاید همیشه می‌خواستید کتابی بنویسید، مرتب ورزش کنید، یا کسب و کاری خانگی را شروع کنید، با کسی باشید که مسئولیت‌پذیری‌تان را حفظ می‌کند و هر هفته در کنارتان، روند پیشرفت‌تان را بررسی می‌کند. اگر شریک مسئولیت‌پذیری داشته باشید که هدف‌هایی مشابه هدف‌های شما داشته باشد، حرف ندارد و این شما را در مراحل زندگی به موفقیت می‌رساند.

۱۱.فقط برای مصمم‌تر شدن خودتان را با دیگران مقایسه کنید.

واقعا می‌خواهید از زندگی‌تان احساس خوبی داشته باشید؟ اگر مقایسه‌ی خودتان با دیگران موجب می‌شود احساس بدی داشته باشید از آن دست بردارید. حسادت به دیگران می‌تواند خیلی سریع از شادی‌تان بکاهد و احساس موفق نبودن را در وجودتان حک کند.

۱۲.به دنبال یک مشاور باشید.

اگر به حوزه‌ی خاصی در زندگی‌تان علاقه‌مندید، مشاور موفقی را برای کمک به خودتان جهت رشد در آن حوزه انتخاب‌کنید. شاید مجبور شوید برای حوزه‌های مختلف، مشاوران متفاوتی هم داشته باشید. استخدام یک مربی را هم در نظر بگیرید. یک مربی مناسب می‌تواند دنیای متفاوتی را برای رسیدن به سطوح بالای موفقیت به شما نشان دهد.

۱۳.کارها را واگذار کنید.

جان سی مکسول می‌گوید: “اگر می‌خواهید چند کار کوچک را درست انجام دهید، خودتان انجامشان دهید. اما اگر می‌خواهید کارهای بزرگی انجام دهید و تأثیر عمیقی بگذارید، یاد بگیرید چطور کارها را واگذار کنید.”

همان قدر که دشوار است، اهمیت دارد از برخی کنترل‌ها دست بکشید و کارهای مشخصی را به دیگران واگذار کنید. یادتان باشد، که هر روز فقط ۲۴ ساعت دارد، و اگر واقعا می‌خواهید روی اولویت‌هایتان تمرکز کنید و موفق باشید، نیاز دارید به دیگران در انجام کارهای کم اهمیت‌تر اعتماد کنید.

۱۴.اعضای شرکت‌تان را خردمندانه انتخاب کنید.

در کنار انتخاب یک شریک زندگی مسئولیت‌پذیر‌، کل اطرافیان‌تان را با دقت انتخاب کنید.

به قول جیم ران “شما میانگین پنج فردی هستید که بیش‌ترین وقت را با آنان می‌گذرانید.”

آیا شما در کنار کسانی هستید که مشوق، مثبت و حمایت‌گرند؟ یا بیش‌تر وقت‌تان را با منفی باف‌ها می‌گذرانید؟ وقت تان را با کسانی بگذرانید که الهام‌بخش بهترین‌هایتان باشند.

۱۵.بخوانید.

می‌خواهید بسیار موفق باشید؟ بخوانید. مرتب بخوانید. خواندن، روح ما را تازه و ذهن‌هایمان را باز می‌کند. مطالبی بخوانید که الهام‌بخش‌تان باشند و در ذهن‌تان جرقه‌ای روشن کنند. بگذارید این مطالب به خودسازی‌تان کمک کنند. هرقدر می‌توانید اطلاعات جذب کنید. همیشه چیز بیش‌تری برای یادگرفتن هست.

هر روز این کارها را انجام دهید تا خیلی زود خودتان را در مسیر موفقیتی بزرگ ببینید.

 

 

منبع: بازده

علی صدیقی بازدید : 35 جمعه 27 مهر 1397 نظرات (0)
صطلاح "عوامل موفقیت" می تواند هر کسی را که گرسنه است، مشتاق کند تا بیشتر یاد بگیرد. در بازاریابی، این عوامل به عنوان مراحل پایه تعریف می شوند که شامل اجزای اصلی پیروزی هستند.

 

بازاریابی در مقابل فروش

بسیاری از کسب و کارها فرض می کنند که بازاریابی و فروش یکسان هستند، اما در واقع اینطورنیستند. بازاریابی در واقع شامل دو عنصر جداگانه است: تحقیق بازاریابی و استراتژی های بازاریابی .روش های بازاریابی منجر به فروش موفق می شود . فروش بدون تحقیقات بازاریابی و استراتژی های بازاریابی ممکن نیست به موفقیت مطلوب منجر شود. فروش همیشه نتیجه یک مفهوم بازاریابی با دقت استراتژیک است.


تعریف عوامل موفقیت

عوامل موفقیت کلیدی به عنوان برنامه ریزی اساسی، طراحی و اجرای شیوه ای که محصولات و خدمات برای مصرف کنندگان ارائه می شود تا به موفقیت در فروش منتهی شود، تعریف می شود.

به عنوان مثال، یک شرکت بزرگ ایالات متحده ممکن است برنامه ریزی، طراحی و پیاده سازی بعضی از استراتژی های بازاریابی مبتنی بر مطالعات جامع از بازار هدف بالقوه خود را. این مطالعات باید منجر به ایجاد استراتژی های بازاریابی شود که نیاز مصرف کنندگان در آن بازار را برآورده سازد. استراتژی های بازاریابی در اطراف محصولات و / یا خدمات طراحی شده اند تا بزرگترین واکنش مثبت از بازارهای هدف را ایجاد کنند. آنها بخشی از سبک کلی فروش هر کسب و کار می شوند، زیرا این امر به بهترین وجه به ارائه خدمات عمومی مربوط می شود.

 

 

شناسایی عوامل موفقیت کلیدی

هر کسب و کار، عوامل موفقیت خود را بسته به ماهیت محصولات و خدمات خود متفاوت می داند. ایده آل، عوامل موفقیت کلیدی در فروش در حال انجام است که درآمد کسب و کار سالم را حفظ می کند. آنها همچنین می توانند در زمینه تبلیغات موفق و تبلیغاتی آنلاین و در حوزه عمومی مشاهده شوند.

چیزهایی که برای کمک به شناسایی عوامل موفقیت کلیدی در نظر گرفته شده است عبارتند از: پاسخ مصرف کننده به تبلیغات ، حفظ مشتری، نمایشگاه های موفق نمایشگاه های تجاری و رسانه های اجتماعی "buzz".


هدف از عوامل موفقیت کلیدی

هدف از عوامل موفقیت کلیدی الهام بخشیدن به بازاریابی و فروش به وضعیت قوی تر کسب و کار از طریق مشوق ها است. محصولات و خدمات تجاری نباید بدون تکامل باقی بمانند. حفظ نظارت بر عوامل موفقیت کلیدی، صاحبان کسب و کار را قادر می سازد پتانسیل را در بازار هدف و همچنین در حوزه رقابت تجاری کسب کنند.

 

مقاله مرتبط:عوامل موفقیت در کارآفرینی

انواع عوامل موفقیت کلیدی

انواع مختلف عوامل کلیدی موفقیت برای برخی از کسب و کارها بیشتر از دیگران است. به عنوان مثال، یک عامل کلیدی موفقیت برای یک نمایندگی فروش موفق، ممکن است کمپین فروش ویژه ای باشد. اما این عامل اصلی موفقیت برای کسب و کارهایی که خدمات گرا هستند یا محصولاتی را ارائه می دهند که حاوی حاشیه ای برای تخفیف نیستند، مناسب نیست


ردیابی داده ها

ردیابی اطلاعات یک جنبه مهم جمع آوری اطلاعات اضافی است که باید اثبات قابل ملاحظه ای از موفقیت بازاریابی را تولید کند. این کمک می کند که استراتژی های بازاریابی را به نتایج بازاریابی موفقیت آمیز ارتباط دهد. ردیابی داده ها نیز به عنوان یک ابزار آموزش فروش مفید است زیرا به کارکنان فروش کمک می کند تکنیک های بازاریابی را که قوی ترین اثر را شناسایی می کنند شناسایی کنند.

به عنوان مثال، کسب و کارهایی که به رویدادهای انجمن تجاری متکی هستند تا محصولات یا خدمات خود را ارتقا دهند، ممکن است مایل به پیگیری کسب و کار جدید کسب شده از طریق مشارکت در رویداد باشند.

مهمترین و مهمترین عوامل موفقیت کلیدی که می تواند کارآفرین را به عنوان یک کارآفرین موفق تبدیل کند، عبارتند از:

 

  1. تمایل به اقدام

 این اولین و مهمترین عامل برای "بودن" و کارآفرینان فعلی است. همه عوامل دیگر کلید موفقیت کارآفرینی مهم نیست اگر فردی هستید که می ترسد اقدام واقعی کند. اقدامات چیزی است که شما را به موفقیت می انجامد. بدون اقدامات، نمیتوان انتظار داشت که صاحب کسب و کار موفق شوید. با عرض پوزش، این گفته واقعی است!

 

 

 

  1. دانش کارآفرینی

 کارآفرینان افرادی هستند که باید درمورد مسائل مربوط به کسب و کار خاصی که کسب کرده اند اطلاعات بدست آورند. دانش شما انرژی بالقوه کسب و کار خود را افزایش می دهد و به میزان زیادی به موفقیت شرکت شما کمک خواهد کرد.


 

  1. خلاقیت کارآفرینی

اگر می خواهید به اندازه کافی منحصر به فرد و با قدرت بهبود مداوم در کسب و کار خود باشید، باید فرد خلاق باشید. خلاقیت انرژی بالقوه کسب و کار شما را افزایش می دهد و فرصت های زیادی را برای شرکت شما ایجاد می کند.

 

مقاله مرتبط:اسرار موفقیت

 

  1. مهارت های کارآفرینی

هر کارآفرین و هر کسب و کار نیاز به مهارت های مختلف کارآفرینی دارد که در بعضی موارد ممکن است برای موفقیت کسب و کار آنها بسیار مهم باشد. اگر دانش داشته باشید، اما مهارت هایی ندارید که می توانید تنها از طریق اجرای آنچه که آموخته اید، پوشش داده شود، نمی توانید انتظار داشته باشید که به موفقیت نزدیک شوید. همانطور که می بینید، اگر شما اقدامات را انجام دهید، آنچه را که آموخته اید انجام داده اید، مهارت می گیرید.


 

  1. هوش کارآفرینی

شما باید برای مدیریت تمام شرایط احتمالی هوشمند باشید و سخت ترین مشکلات را حل کنید که سازگارترین چیز در زندگی تجاری شما خواهد بود. اطلاعات شما باعث منحصر به فرد شدن شرکت شما می شود، زیرا این چیزی است که نمی تواند از دیگران کپی شود.


 

  1. صبر

شما باید صبور باشید و آماده باشید تا حتی اولین جنگ خود را از دست بدهید. این مهم است زیرا جنگ هنوز تمام نشده است. این تنها آغاز سفر شما به عنوان یک کارآفرین است. شما باید درک کنید که سفر کارآفرینی شما یک سفر آسان از A تا B نیست .

 

 

 

  1. پایداری

پایداری صرفا یک امتناع از دادن چیزی یا توانایی اقدامات خود در برابر احساسات شخصی شما است که شما برای این اعمال آماده نیستید. احساس و انگیزه نتیجه ای نداشت. این اقدام چیزی است که نتایجی را که می خواهید به دست آورید، تولید می کند. بنابراین، احساسات خود را که شما را به عقب میکشد، حذف کنید و با تمام قدرت در سفر خود ادامه دهید.


 

  1. توانایی

برای کار گروهی هیچکس نمیتواند چیزی به تنهایی به دست آورد، این نیز برای شما به عنوان یک کارآفرین درست است. تو "سوپرمن" نیستی به عنوان یک کارآفرین، شما باید یک بازیکن تیم برای خود و موفقیت کسب و کار شما باشد .


 

  1. ریسک گرفتن

اما محاسبه خطر . این واقعا یکی از مهمترین سوالات است: آیا کارآفرینان به اندازه کافی خطر را مصرف می کنند؟ بله، هر راه اندازی کسب و کار در برخی سطوح خطرناک است. با این حال، مهم تر این است که چگونه یک کارآفرین موفق در معرض خطر قرار می گیرد؟ کلمه محاسبه شده خطر مناسب ترین کلمه برای این ویژگی است. اگر می خواهید موفق شوید، باید از اصول مدیریت ریسک استفاده کنید.

 

 

  1. داشتن اعتماد به نفس

اعتماد به نفس یک عامل مهم و اصلی موفقیت برای کارآفرینان است. من فکر می کنم که هیچ کس به کارآفرین تبدیل نخواهد شد اگر او اعتماد به نفس خود را نداشته باشد، خصوصا در رابطه با شروع و مدیریت کسب و کار خود.


 

  1. تجربه

با داشتن تجربه کافی گاهی اوقات تجربه در یک رده نیست که به عنوان یک عامل مورد نیاز است، اما چیزی است که انرژی بالقوه کسب و کار شما را افزایش می دهد. به عنوان یک کارآفرین، شما باید تمام تجارب کنونی و قبلی خود را در کسب و کار که در حال ساخت است استخدام کنید.


 

  1. استعداد

استعداد چیزی است که در یک کارآفرین به دنیا آمده است. اما گاهی اوقات استعداد چیزی است که می تواند به راحتی با دانش و مهارت جایگزین شود.


  1. صداقت

در هر مورد مهم است. اما گاهی اوقات صادق بودن، واقعی بودن، می تواند بزرگترین دشمن یک کارآفرین در برخی شرایط پیچیده باشد.


 

  1. اتصالات

ارتباط بیشتر به معنی امکانات بیشتر برای ساختن یک کسب و کار موفق است .

شانس یک عامل روانشناختی است. برخی افراد می توانند بگویند که آنها خوش شانس نیستند. و در واقع برخی از افراد خوش شانس وجود دارد که فقط تصادفی محل مناسب را در زمان مناسب با ایده درست پیدا کردند. با این حال، این درصد کمی است و نمی تواند به عنوان یک عامل جدی برای موفقیت در نظر گرفته شود.

عوامل موفقیت کلیدی در این لیست با توجه به اهمیت آنها برای موفقیت شما به عنوان یک کارآفرین طبقه بندی می شوند. بنابراین، مهمترین عامل کلیدی موفقیت  در اینجا توانایی شما برای انجام اقدامات است.

چرا اقدام به عنوان یکی از عوامل موفقیت کلیدی مهمترین عامل است؟

اول، تمام عوامل موفقیت کلیدی که در اینجا بدون تمایل یا توانایی برای انجام اقدامات ذکر شده اند، نوعی پتانسیل برای شما هستند. بله، شما دانش یا مهارت دارید، اما اگر آنها را در کار روزانه خود اجرا نکنید، آنها تنها برای شما مفیدند.

انرژی جنبشی کسب و کار چیزی است که این کار را انجام می دهد. چیزی که نتایج شما را برای شرکت شما به ارمغان می آورد.

 

همه عوامل موفقیت کلیدی مهم هستند، اما هیچ کدام از این عوامل باعث نمی شود که شما یک کارآفرین واقعا موفق باشید اگر اقدام مناسب نداشته باشید. به عنوان مثال، دانش و خلاقیت نمی تواند به شما برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق،کمک کند  اگرکه اولین گام را برای شروع کسب و کار خود نداشته باشید.

من می دانم که بسیاری از مردم که دانش و خلاقیت دارند، ماهرانه و هوشمندانه هستند و پایدار و صبور هستند ... اما این افراد کارآفرین نیستند،

آنها برای برخی از شرکت های دیگر یا خدمات عمومی کار می کنند.

آنها کارآفرین نیستند، زیرا آنها کمبود دانش دارند و یا هوشمند نیستند.

آنها کارآفرین نیستند، زیرا ویژگی های دیگر موفقیت را ندارند.

آنها کارآفرین نیستند، زیرا گام اول، اقدام برای تبدیل شدن به یک کارآفرین نیست.

 

 

منبع: کرامت زاده

علی صدیقی بازدید : 34 چهارشنبه 25 مهر 1397 نظرات (0)

از بین بردن هشت صف و رفتار شما را موفق تر می سازد

 رفتار موفق
رفتار موفق
بسیاری از مردم فکر می کنند که بهترین راه های موفقیت کسب مهارت ها و عادت هاست ولی کدام یک ؟ 
بهترین راه دوری از چیزهایی است که شما را از هدفتان دور می کند ، به جای اضافه کردن چیزهایی به زندگیتان فاکتورهای منفی را از زندگی خود حذف کنید. تسلیم شدن در برابر خیلی از آن ها آسان است اما برخی دیگر احتیاج به زمان دارد.
 

8 رفتاری که باید از زندگی خود حذف کنید تا موفقیت را به دست آورید

عناوین اصلی که رفتارهای شما را تحت تاثیر قرار می دهند:

 1- بهانه های بی منطق:افراد موفق خانواده ، دوستان ، رئیس و همکار خود را سرزنش نمی کنند و خود را مسئول زندگی شان می دانند و زندگی خود را توسعه می دهند.
 
2-کمال گرایی : کمال گرایی باعث هدر رفتن زمان می شود و به جای ناراحتی در مورد اشتباهات و یا نقص های فیزیکی که اذیتشان می کند سعی کنید به گام های کوچک که باعث پیشرفتتان می شود فکر کنید ، هیچ کس کامل نیست و همه می تواند برای سایرین تصمیم بگیرند.
 
3-ترس: بسیاری از مردم بدون آگاهی خود را کوچک می کنند.آن ها در طول مذاکره ساکت هستند و از ریسک کردن اجتناب می کنند این ترس افراد را از موفقیت باز می دارد.
رفتار موفق

رفتارهایی که با داشتن شان به موفقیت نزدیک می شوید

 
4-کنترل کردن همه چیز: شما نمی توانید همه چیز را کنترل کنید و سعی بر انجام اینکار بی فایده است و کمکی به موفقیت نمی کند.اما بیشتر باعث استرس ، ناراحتی ، خستگی می شود به جای کنترل همه چیز سعی کنید بی خیال باشید.
 
5-طرز فکر ثابت: بسیاری از افراد طرز فکر ثابت دارند و هیچ سعی برای یادگیری یا تغیر نظر ندارند و این طرز فکر کار را برای موفقیت بیشتر آنها سخت می کند چون در گذشته مانده اند.
 
6-آرزوی های یک شبه! : بعضی ها فکر می کنند افرادی که به آرزوهایشان رسیده اند یک شبه و شانسی موفق شده اند ، اما نمی توانید به شانس برای موفقیت تکیه کنید.موفقیت نیازمند زمان و وقف است و باید برای آینده برنامه ریزی کنید.
 
7-افراد منفی نگر: اگر اطراف شما افراد منفی نگر هستند که فقط نیمه خالی لیوان را می بینند جای خالی آن ها را با افراد خوش بین و مثبت عوض کنید چون این افراد حامی شما هستند و شما را برای رسیدن یه اهدافتان کمک می کنند و اگیزه و خوشحالی بیشتری را برای شما به ارمغان می آورند.
منبع: نمناک
علی صدیقی بازدید : 34 چهارشنبه 25 مهر 1397 نظرات (0)

برای كامیابی در کار باید با مشكلات  و فراز و نشیب های زندگی مبارزه نمود ؛ پس هیچگاه بـر اثـر بروز سختی ها و شكست ها نـاامید نشوید: روند زندگی و کار به بازی فوتبال می ماند كه تا آخرین دقیقه مـمـكـن است سرنوشتش تغییر كند.

 

اگر شما به خودتان ایمان داشته باشید هیچ چیز نمی تواند سـد راهتان شود. حـتی جملات دلسرد كننده نزدیكترین كسانتان نیز نخواهد توانست شما را از حركت باز دارد.

 

در این جا 20 قانون طلایی كـه شـمـا را در طـی مسیر یاری می رساند، بیان شده است.

 

1- حتی رئیس هم باید آستین هایش را برای كار كمی بالا بزند.

زیردستان خـود را وادار بـه انـجـام كـاری نـكنید كه خودتان تاكنون انجامش نداده اید یا رغبتی به انجام دادنش ندارید. اگر رئـیس یا سـردسته گروهی هسـتـیـد باید خودتان سرمشق و الگوی دیگران قرار بگیرید ، آنگاه دیگر کسی در انجام كار با شما بحث نخواهد كرد.

 

2- اندکی شـانـس و اقبال، بهتر از كوهی از دانش و خردمندی است.

شما هر قدر هم که زیرك و باهوش باشید لحظاتی در زنـدگـی وجـود دارند كه باید خودتان را آماده رویـارویـی بـا آنـهـا كـنـیـد. حتـی یـك مـرد خـردمند و دانا نیز پاهایش روی یخ لیز می خورد. هیچگاه اهمیت زمان و مكان مناسب انجام كارهایتان را دست كم نگیرید.

 

3- در ازای هر سخنی كه می گویید، اجـازه دهید دشمنتان (یا رقیبتان) 10 سخن بگوید.

هر قدر كـه شـما بـا سخنان خود اطلاعاتی را برای رقیب یا دشمنتان آشكار و افشا کنید، وی قدرت بیشتری برای ضربه وارد كردن و صدمه زدن به شما در اختـیـار خواهد داشـت. بگذارید رقیبتان سخن بگوید چون داشتن «اطلاعات» قدرت است و آن كه اطـلاعات دارد می تواند ویرانگر باشد.

 

4 - پول نقد، پول نقد است حتی اگر از شكم فیل بیرون بیاید.

زمانی كه شما اسكناس در دست دارید هیچ «اما» و «اگر»ی وجود نخواهد داشت : تـنها پول نقد است كه وجود دارد. چك همیشه در معرض بـرگـشـت خـوردن است و كـارت اعتـباری هـم مختص آدم های زودباور؛ اما پول نقد همواره پول نقد است.

 

5 - هیچگاه 100% هیچ چیز را برای هیچكس برملا نكنید.

اگر خیال دارید میلیونر شوید بهتر است هیچگاه تمام جزئیات برنامه و نقشه خود را به كسی نگویید. همواره چیزی را نزد خودتان نگاه دارید. اگر مجبور به افشای آن شدید تنها 75 تا 90 درصد آن را برملا سازید. همان 10%از شما حفاظت خواهد كرد (و همچنین ضمانت می کند كه آن ایده متعلق به شماست).

 

6 -هنگام خشم و عصبانیت، تصمیم نگیرید.

آدم های باهوش و محـتـاط نیک می دانند كه برای درست اندیشیدن به آرامش ذهن  نیاز دارند. هنگامی كه عصبانی  هستید، از روی خشم  و غضب ، و نـه از روی مـنطق صحبت خواهید كـرد. احـسـاسـات و هیـجـانات خـود را كنترل كنید . این یكی از مهمترین قوانین است. زمانی كه عصبانی  هستید تهدیدهایی می كنید كه قادر به عملی كردن آنها نیستید یا تصمیماتی اتخـاذ می كنید كه در آیـنده پشیمانی به بار خواهند آورد.

 

 

7- مرد است و قولش.

هیچگاه نباید زیر قولتان بزنید. همواره سر قول و حـرفـتان بمانید ( البته بهتر كه هیچگاه قولی به كسی ندهید ولی معلوم است كه بعضی ها نـمـی تـوانـنـد جـلوی خودشان را بگیرند). درست زمانـی كه طرف مقابل دیـگر بـه شـما اعـتـماد  نـداشـته باشد همان لحظه است كه او را از دست داده اید.

 

8- دهانـتـان را بـسـتـه نـگاه داریـد و اگـر مـجبور به گفتن دروغ هستید، ساده و مختصر بگویید!

اگر حـرف و سـخن خـوشـایـند و جـالبـی بـرای گـفتن ندارید بهتر است كه اصلاً هیچ چیز نگویید. حتـی اگـر حـرفـی بـرای گـفـتـن داریـد آن را بـازگـو نـكنید چرا كه سرانجام سبب افشای موضوعی می گردد كه فردی كه از آن مطلع می گـردد، قادر است از آن برای ضربه وارد كردن به شما استفاده كند. اگر دهانتان بـسته باقی بماند، اشتباهات همان جایی خواهند رفت كه دایناسورها رفتند.

 

9- بهترین روش برای جاخـالی دادن از تیرهای رقبا آن است كه هیچگاه در تیررس آنان قرار نگیرید.

هرگز خود را در موقعیت های دردسر ساز قرار ندهید. (هیچـگاه با رقیب سرسخت خود در یک محل قرار نگیرید تا او نتواند مستقیماً سر شما را نشانه بگیرد.)

 

10- حواستان را جمع کنید: گاهی اوقات رقبای شما وقتی می بینند که توان مقابله منصفانه با شما را ندارند ، قوانین بازی را به نفع خود تغییر می دهند یا کلاً آنها را نقض می کنند.

اشخاصی که همواره خواهان پیروزی هستند گاه به جای رعایت قوانین بازی ، از قوانین جانبی و میان بر استفاده می کنند.

 

11 - هرگز خیانت و خائن را به آسانی نبخشید.

برخی عادت دارند از گناه  و تقصیر گناهكار به راحتی بگذرند و او را مورد بخشش قـرار دهنـد، كه این عمل باعث ترغیب فرد خاطی به تكرار عمل خویش خواهد شد.

 

12- هـرگـاه مـردد بـودید كـه آیا بهتر است دشمنتـان از شـمـا هراس داشته باشد یا آنـكـه مـورد احـترامش باشید همیشه گزینه ترس را برگزینید

.

محترم بـودن فـوق الـعـاده عالی است امـا عـنـصر ترس بهتر از آن است. ترس  بازدارنده بهتری نسبت به مورد احترام بودن است چون دشـمـن را در مسـیر خـود متوقف می كند.

 

 

 

13- كنار هر مرد موفقی یك زن موفق وجود دارد.

هر مردی برای كسب موفقیت  به پایداری و استقامت یك زن بزرگوار نیاز دارد. یك مرد بدون خانواده، یك مرد كامل نخـواهد بود. در مـقـابـل، یـك هـمـسر بـد و نـامـنـاسب شـما را از شكوفایی استعدادها و قابلیت هایتان باز می دارد.

 

14- هیچ چیز پایدار و همیشگی نیست.

به خاطر بسپارید : از عشق  گرفته تا ثروت ، مـوفقیت در تجارت ، زیبارویی و حتی موهای پرپشت سرتان ، هیچ یك پایدار نخواهند ماند.

 

15- هرگاه به نبرد كسی می رویــد، همیشه ضربه اول را شما بزنید ، و چنان محكم و با قدرت هم بزنید كه به ضربه دیگری نیاز نداشته باشید.

هنگامی كه منازعه و درگیری اجنتاب ناپذیر است ، همیشه اولین ضربه را شما وارد كنید. با ایـن عـمل دشـمـن و حـریف را غافلگیر می كنید و اگر ضربه شما به اندازه كافی محكم و كاری باشد، می توانید دشمنتان را كاملاً کله پا كنید.

 

16- هـرگـاه خـواسـتید اقدام به انجام كاری كنید، همواره مدت زمان مـحـقـق گشـتن آن را بیشتر، و پاداش و ثـمـره آن را كمتر برآورد كنید.

حـتـی بـهترین طرح ها و نقشه ها ممكن است بی ثمر و نافرجام گردد. اغـلـب اوقـات مـا به مـنـظور دسـتـیابـی  بـه خـواسـتـه هایمان ملزم به تلاش و كوشش هستیم و این بدان مفهوم است که همواره باید صبور  و شـكیـبا  باشیم. دست بالا گرفتن كار و دست كم گرفتن پاداش آن سبب می گردد شما هیچگاه مأیوس و ناامید نشوید.

 

17- دوستانتان را نزدیك خود نگاه دارید، دشمنانتان را نزدیكتر.

مردم همیشه در درك این گفته دچار سوء تفاهم می شوند، یـعنی می پندارند باید رفاقت صمیمانه ای با دشمنانشان داشته باشند. امـا واقعیت آنست كه شما باید منتـهـای تـلاش خـود را بكنید تا اعمال و حركات دشمنانتان را تحت نظر خویش داشته باشید. مثلاً ترتیبی بدهید که از اقدامات وی آگاهی داشته باشید، افكارش را پیش بینی کنید و از نـقـاط ضعفش كمال استفاده را ببرید.

 

18- برای «پول درآوردن» باید پول خرج كرد.

اگر پولی را خرج می کنید و بعد هزینه آن پول  ، سود بیشـتـری را عایدتان خواهد كرد، پس نگران پول خرج كردن نباشید. اگر ایده ای برای تجارت و كسب و كار دارید ، از بـانك وام بگیرید. بـه كارمندان خود حقوق و دستمزد شایان توجه بدهید، بـرای مـشـاوره با متخصصین و جویا شدن از رهنمودهایشان پول پرداخت كنید. به این ترتیب اگر شـما كـاسـب یـا تـاجـر بـاهـوشـی بـاشـیـد همیشه در اوج خواهید بود.

 

شما هر قدر هم که زیرك و باهوش باشید لحظاتی در زنـدگـی وجـود دارند كه باید خودتان را آماده رویـارویـی بـا آنـهـا كـنـیـد. حتـی یـك مـرد خـردمند و دانا نیز پاهایش روی یخ لیز می خورد.

 

19- «متمركز بودن» و «پشتكار» دو عنصر حیاتی موفقیت هستند.

اگر شما به خودتان ایمان داشته باشید هیچ چیز نمی تواند سـد راهتان شود. حـتی جملات دلسرد كننده نزدیكترین كسانتان نیز نخواهد توانست شما را از حركت باز دارد.

 

20- هیچكس شكست ناپذیر نیست.

ثروت نمی تواند ضامن شكست ناپذیری و وفـاداری باشد. كـافی اسـت كمی مغرور و از خود راضی شوید آنگاه خواهید دید كه نزدیكترین دوستانتان نیز از شما روی برمی گردانند.

 

 

 

منبع: تبیان

علی صدیقی بازدید : 44 دوشنبه 23 مهر 1397 نظرات (0)
سال گذشته، دیوید کاپرن، نویسنده و مدیر عامل لایکبل لوکال، کارت پستالی را دریافت کرد که خصوصیات و رفتارهای آدم‌های موفق و ناموفق را با تصویر توضیح داده بود.
۶ تفاوت عمده‌ بین آدم‌های موفق و ناموفق
این کارت را یک عضو سازمان کارآفرینان، مدیرعامل پترا کوچ، ارسال کرده‌بود. با این که این دو مدیرعامل هرگز هم دیگر را ملاقات نکرده‌اند، ولی کارپن این کارت پستال را در یکی از پیام‌های آغاز سال نو ۲۰۱۴ در لینکداین خودش گذاشت و گفت آن کارت پستال تاثیری عمیق بر وی گذاشته است: "تقویت‌کننده‌ی ارزش‌هایی که به آنها اعتقاد دارم و به من هرروز نگرش‌ها و عادت‌هایی را یادآوری می‌کنند که می‌دانم به آنها احتیاج دارم تا موفقیت را به آغوش بکشم.”
آن کارت پستال، که در زیر آمده است ۱۶ تفاوت بزرگ بین آدم‌های موفق و ناموفق را برشمرده‌است.
در ادامه ۶ تفاوت عمده را آورده‌ایم که بیش‌تر مورد پسند ما است:
آدم‌های موفق تغییر را با آغوش باز می‌پذیرند. آدم‌های ناموفق از آن می‌ترسند. کارپن می‌گوید، "به آغوش کشیدن تغییر یکی از سخت‌ترین کارهایی‌است که یک شخص‌ می‌تواند انجام‌دهد.” او می‌گوید در دنیایی که به سرعت در حرکت‌است و فناوری که به آن سرعت سریع شتاب می‌بخشد، ضرورت دارد تغییرات را با آغوش باز بپذیریم و قبول کنیم تا این که از آن بترسیم، انکارشان کنیم، یا خودمان را از آن‌ها پنهان کنیم. آدم‌های موفق قادر هستند این کار را به موقع انجام دهند.
آدم‌های موفق درباره‌ی ایده‌ها حرف می‌زنند. آدم های ناموفق از آدم‌ها حرف می‌زنند. آدم‌های موفق به جای خبرکشی از آدم‌های دیگر- که شما را به هیچ‌جا نمی‌رساند-  درباره‌ی ایده‌ها صحبت می‌کنند. کارپن می گوید، ” به اشتراک گذاشتن ایده‌ها با دیگران فقط باعث می‌شود آنها بهتر شوند.
آدم‌های موفق مسئولیت شکست‌‌های‌شان را می‌پذیرند. آدم‌های ناموفق دیگران را سرزنش می‌کنند. رهبران و صاحبان کسب و کارهای واقعا موفق بالاها و پایین‌ها را در زندگی و کارشان تجربه می‌کنند، ولی همیشه مسئولیت شکست‌های‌شان را می‌پذیرند. کارپن می‌گوید سرزنش دیگران هیچ مشکلی را حل نمی کند. به گفته‌ی او، ” فقط آدم‌های دیگر را خوار و خفیف می‌کند و ابدا نتیجه‌ی خوبی از آن حاصل نمی شود.
آدم‌های موفق به آدم‌های دیگر برای موفقیت‌شان اعتبار می‌دهند و کمک می‌کنند. آدم‌های ناموفق تمام آن اعتبار را از دیگران می‌گیرند. اجازه دهید آدم‌های دیگر لحظات خوب را با تعریف و اعتباربخشی شما تجربه‌کنند تا انگیزه اشان آنان را وادارکند سخت‌‌کوش‌تر کار کنند و در نتیجه، باعث شوند شما به عنوان یک رئیس یا حتی هم تیمی بهتر به نظر برسید.
آدم‌های موفق می‌خواهند دیگران هم موفق بشوند. آدم‌های ناموفق درخفا آرزو می‌کنند دیگران شکست‌بخورند. کارپن توضیح می‌دهد، ” وقتی شما در یک سازمان با گروهی از آدم‌هاا هستید، برای موفق بودن، همه‌ی شما باید موفق‌شوید.” به همین دلیل است که اکثر آدم‌‌های موفق هرگز مرگ دیگران را آرزو نمی‌کنند؛ آنان می‌خواهند ببینند که همکاران‌شان موفق می‌شوند و پیشرفت می‌کنند.
آدم‌های موفق دائما می‌آموزند. آدم‌ای ناموفق هیچ برنامه‌ای برای ادامه‌ی یادگیری پس از خاتمه‌ی تحصیل ندارند. تنها راه رشد وو پیشرفت یک شخص، یک حرفه‌ای، یا یک رهبر این است که هرگز یادگیری را متوقف نکند. کارپن می‌گوید، "شما می توانید یک پله بالاتر از رقبا و انعطاف‌پذیر باشید، چون بیش‌تر می‌دانید. اگر یادگیری را تمام‌شده بدانید فرصت‌هایی را از دست‌ می‌دهید که مانع از یادگیری( و رشد) شما می‌شود.
دیگر تفاوت‌های مهم عبارت‌اند از: آدم‌های موفق شادی را بروز می‌دهند، داده‌‌ها و اطلاعات را به اشتراک می‌گذارند، و هرروز مطالعه می‌کنند؛ در حالی که آدم‌ای ناموفق خشم را به نمایش می‌گذارند، داده‌ها و اطلاعات را احتکار می‌کنند، و هر روز تلویزیون تماشا می‌کنند.
منبع: فرادید
علی صدیقی بازدید : 36 دوشنبه 23 مهر 1397 نظرات (0)

آدم های موفق خودشان را با افرادی که با آنها هم فکر هستند، متحد می‌کنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را می‌دانند و می توان گفت آدم های موفق برای رسیدن به موفقیت 30 فرق کلی با دیگران دارند که دانستن آنها بد نیست :

1. فرصت‌هایی را می‌بینند و پیدا می‌کنند که دیگران آنها را نمی‌بینند.

2. از مشکلات درس می‌گیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را می‌بینند.

3. روی راه‌حل‌ها تمرکز می‌کنند.

4. هوشیارانه و روشمندانه موفقیت‌شان را می‌سازند، در زمانی که دیگران آرزو می‌کنند موفقیت به سراغ‌شان‌ آید.

5. مثل بقیه ترس‌هایی دارند ولی اجازه نمی‌دهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.

6. سوالات درست را به شیوه صحیح از خود می‌پرسند. سوال‌هایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار می‌دهد.

7. به ندرت از چیزی شکایت می‌کنند و انرژی‌شان را به خاطر آن از دست نمی‌دهند. همه چیزی که شکایت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسیر منفی‌بافی و بی‌ثمر بودن است.

8. سرزنش نمی‌کنند (واقعا فایده‌اش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان و نتایج کارهایشان را تماما به عهده می‌گیرند.

9. وقتی ناچارند از ظرفیتی بیش از حد ظرفیت‌شان استفاده کنند همیشه راهی را برای بالا بردن ظرفیت‌شان پیدا می‌کنند و بیشتر از ظرفیت‌شان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتری استفاده می‌کنند.

10. همیشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامه‌ریزی کرده و فکر می‌کنند تا وقتی که کارشان را انجام می‌دهند استرس کمتری داشته باشند.

11. خودشان را با افرادی که با آنها هم فکر هستند، متحد می‌کنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را می‌دانند.

12. بلندپرواز هستند و دوست دارند حیرت‌انگیز باشند. آنها هوشیارانه انتخاب می‌کنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمی‌گذارند زندگی‌شان اتوماتیک‌وار سپری شود.

13. به‌وضوح و دقیقا می‌دانند که چه چیزی در زندگی می‌خواهند و چه نمی‌خواهند. آنها بهترین واقعیت را دقیقا برای خودشان مجسم و طراحی می‌کنند به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشند.

14. بیشتر از آنکه تقلید کنند، نوآوری می‌کنند.

15. در انجام کارهایشان امروز و فردا نمی‌کنند و زندگی‌شان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمی‌دهند.

16. آنها دانش‌آموزان مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار می‌کنند. آنها از راه‌های مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد می‌گیرند.

17. همیشه نیمه پر لیوان را می‌بینند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارند.

18. دقیقا می‌دانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگی‌شان را با از شاخه‌ای به شاخه‌ای دیگر پریدن از دست نمی‌دهند.

19. ریسک‌های حساب‌شده‌ای انجام می‌دهند؛ ریسک‌های مالی، احساسی و شغلی.

20. با مشکلات و چالش‌هایی که برایشان پیش می‌آید سریع و تاثیرگذار روبه‌رو می‌شوند و هیچ وقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر برف نمی‌کنند. با چالش‌ها روبه‌رو می‌شوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره می‌برند.

21. منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمی‌مانند تا آینده‌شان را رقم بزند. آنها بر این باورند که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودشان می‌سازند.

22. وقتی بیشتر مردم کاری نمی‌کنند؛ آنها مشغول فعالیت هستند. آنها قبل از اینکه مجبور به کاری بشوند، عمل می‌کنند.

23. بیشتر از افراد معمولی روی احساسات‌شان کنترل دارند. آنها همان احساساتی را دارند که ما داریم ولی هیچ‌گاه برده احساسات‌شان نمی‌شوند.

24. ارتباط‌گرهای خوبی هستند و روی رابطه‌ها کار می‌کنند.

25. برای زندگی‌شان برنامه دارند و سعی می‌کنند برنامه‌شان را عملی کنند. زندگی آنها از کارهای برنامه‌ریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است.

26. در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی می‌خواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را می‌فهمند.

27. ارزش‌های زندگی‌شان معلوم است و زندگی‌شان را روی همان ارزش‌ها بنا می‌کنند.

28. تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند، می‌دانند که پول و موفقیت مترادف هم نیستند. آنها می‌دانند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند. این در حالی است که خیلی‌ها خیال می‌کنند پول همان موفقیت است. ولی آنها دریافته‌اند که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت.

29. اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کرده‌اند. آنها قوی هستند و از اینکه راهی را می‌روند که کمتر کسی می‌تواند برود، شاد می‌شوند.

 

30. از خودشان مطمئن هستند.

 

 

منبع: پرشین استار

علی صدیقی بازدید : 38 یکشنبه 22 مهر 1397 نظرات (0)

حتما شما هم مصاحبه کاری را تجربه کرده‌اید و یا در شرف ورود به بازار کار هستید و به‌زودی آن را تجربه خواهید کرد. مصاحبه کاری موفق، بی‌شباهت به جلسات خواستگاری و دیدارهای اولیه نیست. اگر استرس و بلاتکلیفی‌اش بیشتر نباشد، کمتر هم نخواهد بود. در واقع موقعیتی را تجربه می‌کنید که باید خودتان را اثبات کنید، به‌نحوی که از نگاه مصاحبه‌کنندگان، پسندیده به‌نظر بیایید. مصاحبه کاری موفق، حس و حال خیلی خوبی به فرد می‌دهد. احساس پیروزی و مورد قبول واقع شدن بسیار شیرین است. مصاحبه کاری موفق، به شکل ضمنی این نوید را به شما می‌دهد که توانا هستید و مورد پذیرش عده‌ای قرار گرفته‌اید. خب چه چیزی از این بهتر. برای مصاحبه کاری موفق، لزومی ندارد حتما رزومه‌ ای بلند بالا از موفقیت‌های ریز و درشت داشته باشید. رعایت نکاتی در بیان کلمات، نحوه‌ی معرفی و … می‌تواند به شما کمک کند تا تأثیرگذار باشید. در ادامه با ما همراه باشید تا فوت‌وفن‌های مصاحبه کاری موفق را با هم بررسی کنیم.

 

 

حتما بخوانید: نحوه نوشتن رزومه کاری؛ نکاتی که شما را به شغل رویایی‌تان می‌رساند

۱. فرصت‌طلب و خودخواه نباشید

 

 

وقتی برای مصاحبه کاری وارد شرکتی می‌شوید، به‌جای اینکه بگویید «من شنیده‌ام شرکت شما برای کار کردن جای خیلی خوبی است»، بهتر است ویژگی‌های خود برای موقعیت شغلی اعلام شده را شرح دهید. در غیر این صورت ممکن است فردی فرصت‌طلب و خودخواه جلوه کنید. به بیان دیگر، یعنی کسی که در صورت مشاهده‌ی سود و منفعت بیشتر حاضر است شرکت را ترک کند. این رفتار اصلا وجهه‌ی خوبی نخواهد داشت. شما باید ویژگی‌ها و توانایی‌های خود را شرح بدهید و دقیقا بدانید که هدف‌تان از استخدام در آن شرکت چیست؟ باید نشان بدهید که دقیقا مناسب آن جایگاه شغلی هستید، در عین حال که به‌اندازه‌ی کافی علاقه به رشد و پیشرفت در پُست پیشنهادی را دارید. وقتی شرکت‌ها قصد دارند نیروی جدیدی را جذب کنند در حقیقت به دنبال کسی هستند که جایگاه خالی مورد نظر را پُر کند نه آنچه شما می‌خواهید.

 

حتما بخوانید: در مصاحبه شغلی چه بگوییم؟

۲. دقیق توضیح بدهید

در مصاحبه کاری، مصاحبه‌کنندگان معمولا از افراد می‌خواهند که کمی بیشتر درباره‌ی خودشان صحبت کنند یا در برخی موارد می‌پرسند: «چه خبر؟ از حال و احوال‌تان بگویید» در چنین مواردی هیچ‌کس نمی‌خواهد در مورد روحیه و وضع روزگار شما اطلاعات کسب کند. منظور از این پرسش، محک زدن شما برای کسب موقعیت شغلی است. پس با بیان وضعیت آب‌وهوا و اوضاع زمانه حرف‌تان را شروع نکنید. در پاسخ به این پرسش باید درباره‌ی خودتان توضیحات بیشتری ارائه بدهید. سعی کنید از آنچه در رزومه نوشته‌اید، پا را فراتر بگذارید چون طبیعتا آنچه در رزومه نوشته شده است حداقل دو بار توسط مصاحبه‌کننده مورد مطالعه قرار گرفته است. پس سعی کنید با عباراتی جذاب و جدید به شرح جالبی از توانایی‌ها، علایق و سابقه‌ی خود بپردازید. دقیق سخن بگویید و با جملات مناسب و کلام تأثیرگذار، مصاحبه کاری موفق و خوبی را پشت سر بگذارید.

 

۳. قبل از مصاحبه تحقیق کنید

 

 

بدون اطلاعات و آمادگی قبلی در جلسه‌ی مصاحبه شرکت نکنید. وقتی برای مصاحبه کاری به جایی می‌روید، قبل از جلسه سعی کنید اطلاعات مربوط به آن شرکت را پیدا کنید. درباره فعالیت‌ها، بیانیه مأموریت، چشم‌انداز و … اطلاعاتی کسب کنید و با دست پُر در مصاحبه حاضر شوید، مثلا از موقعیتی که قرار است در آن استخدام شوید، افرادی که در آن شرکت مشغول به‌کار هستند و مدیری که قرار است با او کار کنید، اطلاعات به‌دست آورید. در غیر این صورت بی‌مسئولیت به‌نظر خواهید رسید و آنها از کسی که به خود زحمت جست‌وجو‌کردن در فضای وب را هم نمی‌دهد، خوش‌شان نخواهد آمد و یقینا مصاحبه کاری موفقی نخواهید داشت.

 

۴. هوشمندانه سؤال کنید

معمولا در پایان مصاحبه کاری، از شما می‌خواهند که سؤالات خود را از شرکت بپرسید. این موقعیت، زمان فوق‌العاده‌ای برای نشان دادن هوشمندی شماست. به هیچ‌وجه نگویید: «ممنون، سؤالی ندارم» یا سؤالات کلی و بی‌ربط نپرسید. با علم به اینکه چنین سؤالی از شما پرسیده می‌شود، قبل از اینکه وارد مصاحبه کاری بشوید، خود را آماده کنید. مثلا بگویید در ۶ ماه آینده جایگاه شغلی مورد نظر چه چشم‌اندازی خواهد داشت؟ سؤالات احمقانه و کلی نپرسید. اصلا و به هیچ‌وجه نگویید شرکت به دنبال چه ویژگی‌هایی در نیروی کار است. این سؤال مناسب نیست و شما در جایگاهی نیستید که آن را مطرح کنید.

 

حتما بخوانید: چطور رئیس آینده‌مان را در مصاحبه کاری بشناسیم؟

۵. ایده و نظر بدهید

 

 

اگر می‌خواهید مصاحبه کاری موفق و تأثیرگذاری داشته باشید، باید خود را پویا، خلاق و توانا در حل مسئله نشان بدهید. مثلا با آگاهی از زمینه‌ی کاری، فعالیت و جایگاه شرکت، ایده و نظراتی را که برای بهبود وضعیت به ذهن‌تان می‌رسد، مطرح کنید. حواس‌تان باشد علاوه بر اینکه انتقاد شما باید سازنده باشد می‌بایست راه حلی هم برای رفع آن ارائه دهید، وگرنه قطعا نقد بدون ایده‌ای برای بهبود، فایده‌ای نخواهد داشت. چون با این کار علاوه بر اینکه نیرویی مفید و ایده‌پرداز به‌نظر می‌رسید، حسن نیت خود برای رفع مشکلات را هم ثابت کرده‌اید. یعنی نشان می‌دهید که نیروی باانگیزه و مؤثری هستید.

 

حتما بخوانید: نمونه سوالات روانشناسی در مصاحبه استخدامی؛ خودتان را برای این سوالات آماده کنید

۶. منفعل نباشید

واقعیت این است که کار کردن بخش بزرگی از زندگی افراد را در برمی‌گیرد بنابراین انفعال و منتظر ماندن برای پاسخ از طرف کارفرما، تا حد زیادی می‌تواند زندگی شما را تحت تأثیر قرار بدهد و انگیزه رشد و پیشرفت را از شما بگیرد. وقتی وارد مصاحبه کاری می‌شوید، منفعل نباشید. این جلسات مانند جاده‌ای دوطرفه هستند. همان‌قدر که شرکت حق دارد از شما سؤال کند، شما هم حق دارید درباره‌ی آنها بدانید. سعی کنید سؤالات منطقی و درستی درباره‌ی چشم‌انداز، همکاران و محیط کار بپرسید. این اطلاعات، دیدگاه مناسبی در مورد شغل به شما ارائه می‌دهند. مصاحبه کاری موفق یعنی مصاحبه‌ای که شما قادر خواهید بود آینده‌ی شغلی‌تان را تصور کنید و به شما اجازه‌ی تصمیم‌گیری درست می‌دهد.

 

۷. مؤدب و موجه باشید

 

 

همه می‌دانیم و باور داریم که دروغ‌گویی کار خوبی نیست. در بیشتر موارد دست فرد دروغ‌گو، رو خواهد شد. از قدیم گفته‌اند ماه پشت ابر نمی‌ماند، بنابراین خود را به زحمت نیندازید و از دروغ گفتن پرهیز کنید. در هنگام نگارش رزومه، در مورد توانایی‌های خود غلو نکنید. در مصاحبه کاری، موجه و مؤدب باشید. وسط حرف دیگران نپرید و با آرامی و متانت صحبت کنید. ادب مانند آهن‌ربایی است که همه را به‌سمت خود جلب می‌کند. اگر می‌خواهید مصاحبه کاری موفق و پیروزمندانه‌ای داشته باشید، سر وقت حاضر شوید، صادقانه رفتار کنید و از معجزه‌ی لبخند هم غافل نشوید. 

 

منبع : چطور

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 70
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 38
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 113
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 235
  • بازدید سال : 816
  • بازدید کلی : 7,749